چندی پیش به همراه استاد بزرگوارم آقای دکتر تقویفرد در جلسهای حضور داشتیم که پیرامون نرمافزار مدیریت دانش بحث و تبادلنظر شد. ایشان در توضیحاتش از واژه جالب "مدیریت اعتیاد " بهجای " مدیریت دانش " استفاده کردند و در توضیح این عبارت اشاره داشتند که "برخی از مشاوران صرفاً با ارائه نرمافزار مدیریت دانش، واحد متولی این کار را معتاد میکنند؛ چراکه وجود نرمافزار بهتنهایی نه به کار سازمان میآیید و نه میتوان آن را کنار گذاشت و به تعبیری سازمان معتاد نرمافزاری میشود که از اساس ناکارآمد است."
بعد از جلسه کمی دقیقتر به این موضوع فکر کردم و سازمانها و شرکتهایی که در چند سال گذشته صرفاً نرمافزار مدیریت دانش خریداری کرده و کار را آغاز نمودند را مرور کردم. متأسفانه بیشتر این سازمانها با شکست نسبتاً سنگینی در پیادهسازی مدیریت دانش مواجه شدهاند. شکستی که مقدمه پیروزیهای بعدی نیست!
چرا نرمافزار مدیریت دانش بهتنهایی راهگشا نیست؟ شاید با یک داستان ساده بتوان دلایل این موضوع را موردبررسی قرارداد.
فرض کنید ساکن یک روستای دورافتاده در منطقهای صعبالعبور هستید که امکانات و زیرساختهای زندگی شهری در آنجا وجود ندارد و تا نزدیکترین راه ارتباطی که قابلیت رفتوآمد خودرو داشته باشد کیلومترها فاصله دارید. در ادامه فرض کنید در چنین شرایطی در یک قرعهکشی بانکی برنده یک دستگاه خودرو مدرن و گرانقیمت و بهاصطلاح لاکچری میشوید که امکان فروختن آن وجود ندارد و باید حتماً از آن استفاده کنید و برای بار سوم هم فرض کنید آن بانک مشتری مدار به دلیل عدم وجود جاده، خودروی روبان زده شمارا با بالگرد درب منزلتان در روستا به شما تقدیم میکند و این خبر تیتر اول اخبار شبکههای اجتماعی میشود.
صبح روز اول بعد از تحویل خودرو: با طلوع خورشید از خواب برمیخیزید و با شوقی فراوان به حیاط رفته و سوار خودروی خود میشوید، آپشنهای آن را از دفترچه راهنمایی که درون داشبورد قرار دارد مرور میکنید و سعی میکنید در حالت درجا و بدون حرکت از امکانات آن سر در بیاورید، چون خیابانی برای به حرکت درآوردن آن وجود ندارد.
صبح روز دوم تا بیست و نهم بعد از تحویل خودرو: همسایه و فامیل و اهل محل برای تبریک و بیان جمله کلیشهای "ایشالا چرخش بچرخه " به خانه شما میآیند و پس از صرف چای با همراهی شما به حیاط رفته و خودرو را برانداز میکنند و شما نیز با ذوقی فراوان در خصوص ویژگی " موتور 8 سیلندر خورجینی 4 لیتری بنزینی توربو نسخه AMG"صحبت میکنید و از سیستم سنجش سطح هوشیاری راننده، سیستم پیشگیری از تصادف خودکار و سیستم نمایش نقاط کور و دهها آپشن دیگر سخن میگوید.
صبح روز سیام بعد از تحویل خودرو: یک فرد سرشناس از روستای همجوار برای کاری به روستای شما آمده و با توجه به اینکه اخبار جایزه شمارا در شبکههای اجتماعی دنبال کرده چنددقیقهای برای دیدن این خودرو به حیاط منزل شما میآید و همان داستان توضیح و تفسیر آپشنها که در بیان آن استاد شدید را میشنود و تحسین کنان میرود. (لازم به ذکر است بر اساس اخبار، ضریب پوشش اینترنت در روستاهای کشور افزایش چشمگیری داشته و در حال حاضر بسیاری از روستاها از نعمت اینترنت برخوردارند)
صبح روز اول ماه دوم بعد از تحویل خودرو: کمکم به این فکر میکنید که این خودرو با موتور 8 سیلندر خورجینی 4 لیتری بنزینی توربو نسخه AMG با این همه آپشن برای شما کاربرد ندارد و نمیتوانید از داشتن آن لذت ببرید، اما خودتان را متقاعد میکنید که حتماً یک روزی که خیلی هم دور نیست میتوانید در روستا سوار بر آن شده و بهقدر کافی لذت ببرید؛ روزی که جاده اصلی به روستای شما برسد و خیابانهایی برای تردد ماشین احداث شود!
صبح روز اول ماه ششم بعد از تحویل خودرو: حس خوبی که داشتید در شما کمرنگ شده؛ چراکه نه خبری از جاده اصلی است و نه خیابان. به این فکر میکنید که این خودرو نهتنها فایدهای برای شما نداشته، بلکه فضایی از حیاط شمارا هم اشغال کرده و دستوپا گیر هم شده است. در وضعیتی قرارگرفتهاید که نه راه پس دارید، نه راه پیش؛ و این داستان تا صبح روزهای بعد در سالهای بعد ادامه خواهد داشت ...
حال به مقوله مدیریت دانش بازگردیم. مسیری که بسیاری از سازمانها در پیادهسازی مدیریت دانش طی میکنند بسیار شبیه به داستان بالاست. با این تفاوت که نرمافزار را از بانک جایزه نمیگیرند و باید هزینههای نسبتاً زیادی برای استقرار آن بپردازند. پس از استقرار نرمافزار شما بهعنوان متولی مدیریت دانش، جلسات زیادی در درون سازمان برگزار میکنید و ویژگیها و ماژولهای مختلف سیستم را برای همکارانتان تشریح کرده و آنها هم از این هم قابلیت کاربردی شگفتزده میشوند و شما را تحسین میکنند اما هیچگونه مشارکتی در این سیستم نرمافزاری نمیکنند.
چند ماهی میگذرد و سازمان شما باید در یک ارزیابی و یا ممیزی حضور مییابد و شما برای دفاع از اقدامات انجامشده در حوزه مدیریت دانش، نرمافزار را برای ارزیاب و یا ممیز ارائه میکنید و از ماژولها و قابلیتهای آن میگویید و در پاسخ به این سؤال که چرا نرخ مشارکت در این سیستم کم است، میگویید در حال فرهنگسازی هستیم و انشالله تا سال آینده بهتر خواهد شد و به خود میگویید " از این ستون به اون ستون فرجه "؛ اما واقعاً با این رویکردی که در پیشگرفتهاید "فرجی " در کار نیست " و " این راه که میروی به ترکستان " است و نتیجهای که مدنظر سازمان خواهد بود هیچگاه محقق نمیشود.
سازمان شما بدون وجود جاده و خیابان، یک دستگاه خودرو مدرن و گرانقیمت ناکارآمد خریداری کرده که قابلاستفاده نیست. خودرویی که نه میتوانید آن را دور بیندازید و نه از آن استفاده کنید. در چنین شرایطی معمولاً مدیران ارشد سازمان نیز حمایت جدی از مدیریت دانش نخواهند کرد. چراکه در ازای اولین قدمی که برداشتهاند (خریدن نرمافزار مدیریت دانش) انتظار کسب نتایج حداقلی درزمینه مدیریت دانش را دارند و شما بهعنوان متولی مدیریت دانش نتوانستید این انتظار به حق را محقق کنید. این دور باطل تا جایی ادامه پیدا میکند که مدیریت دانش بهطور کامل از نظامهای بهبودی سازمان رخت برمیبندد.
یکشبه ره صدساله رفتن، یکی از چالشهای اصلی نظامهای مدیریتی در کشور ماست. بسیاری از سازمانها بدون ایجاد زیرساختها و پیشنیازهای مدیریت دانش تمایل دارند مسیر بلوغ را یکشبه طی کنند و این کار قطعاً امکانپذیر نیست و با شکست روبرو میشود. چگونه بدون ارزیابی سطح بلوغ، شناسایی نقاط تمرکز، تدوین استراتژی مدیریت دانش و اجرای تکنیکهای موردنیاز سازمان میتوان صرفاً با تهیه ابزاری به نام نرمافزار مدیریت دانش مسیر بلوغ را طی کرد؟!!
برای مطالعه مطالب تخصصی مدیریت دانش گروه مشاوره مدیریت داش دانا را دنبال کنید.
ما را در شبکههای اجتماعی لینکدین، تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید.
#مدیریت_دانش # احد سپهری #گروه_مشاوره_مدیریت_دانش_دانا #مشاوره_مدیریت_دانش #مشاور_مدیریت_دانش # شرکت_مشاور_مدیریت_دانش #شرکت_مشاوره_مدیریت_دانش #پیاده_سازی_مدیریت_دانش #استقرار_مدیریت_دانش #آموزش_مدیریت_دانش # موفقیت در پیاده سازی مدیریت دانش # نرم افزار مدیریت دانش# گروه مشاور مدیریت دانش # اپلیکیشن مدیریت دانش # نرم افزار مدیریت دانش