نقشه دانش و تحلیل شکاف دانش
دانش بدون شک مهمترین دارایی سازمانی است، اما داشتن آن به تنهایی نمیتواند برای سازمان به اندازه کافی سودمند باشد. بیشتر سازمانها وقتی میخواهند در زمینه مدیریت کردن دانش خود اقداماتی انجام دهند، نمیدانند باید از کجا شروع کنند. انبوهی از افراد، مستندات، فرایندهای ارزشمند که به سختی میتوان دانش واقعی را از این میان پیدا کرد و از آن در راستای توسعه کسب و کار استفاده نمود. در بیشتر مواقع اتفاق بدتری نیز رخ میدهد. سازمانها علیرغم اینکه میدانند در حوزههایی دچار کمبود هستند، ولی از آن چشم پوشی میکنند و دست به اشتباهات غیر قابل جبرانی در کسب و کار خود میزنند. برای رفع این چالش یک راهکار مدیریت دانشی وجود دارد و آن هم "تدوین نقشه دانش سازمان و تحلیل شکاف دانشی" است.
پنج گام برای درک بهتر نیازهای دانشی
نقشه دانش یک روش مدیریت دانشی است که به سازمانها کمک میکند تا میزان دانش آشکار و پنهان خود را در بخشهای مختلف واحدهای کسب و کار یا کل سازمان مشخص کنند. به عنوان بخشی از یک راه حل مدیریت دانش، یک نقشه دانش، به سازمان نشان میدهد که چه دانش و اطلاعاتی دارد و این دانش و اطلاعات در کجای سازمان قرار دارد.سازمان با تدوین نقشه دانش میتواند وضع موجود و مطلوب خود را در هریک از حوزههای کاری بررسی کرده و برای ترمیم شکافهای دانشی خود برنامهریز کند. فرایند تدوین نقشه دانش و تحلیل شکافهای دانشی را می توان به 5 مرحله کلی تقسیم کرد.
· تعریف نوع نقشه دانش (به عنوان مثال، استراتژیک، کاربردی، مبتنی بر فرآیند، مبتنی بر وظایف کاری و ...)
· انتخاب دامنه نقشه (به عنوان مثال، اداره، اداره کل، معاونت، کل سازمان)
· شناسایی عناصر کلیدی نقشه، مانند انواع دانش، داراییهای دانشی، دامنههای دانش، صاحبان دانش.
· طراحی پرسشنامههای مربوطه که به مدیران دانش کمک کند تا اطلاعات مربوط به هر یک از دانشکاران را ثبت و ارزیابی کنند.
اگر چه این 5 مرحله به نظر آسان می رسد، اما در واقع هر یک از آنها نیاز به تلاشهای مهم مدیران دانش و کارکنان سازمان دارد. بیشتر اقدامات سازمان در حوزه مدیریت دانش بر تعامل کارکنان با یکدیگر تمرکز دارد و این امر به طور طبیعی چالشهایی را به همراه خواهد داشت. تدوین نقشه و تحلیل شکاف دانشی نیز یکی از پر چالشترین فعالیتهای مدیریت دانش در سازمان است.
معمولا کارکنان خبره معتقدند شیوه کاری فعلی آنها بهترین شیوه انجام فعالیتی است که مسئول آن هستند. این مساله موجب میشود تا در زمان تحلیل شکاف، به کاستیهای موجود روش فعلی توجه نکنند و تمایل کافی برای شناسایی روشهای بهینهتر را نیز نداشته باشند. پذیرش شکاف دانش از دیدگاه روانشناختی دشوار است، زیرا این امر نشان دهنده نواقص کارکنان است و آنها را مجبور میکند تا فعالیتهای بیشتری برای بهبود وظایف روتین خود انجام دهند.
برای شکستن مقاومت کارکنان، مدیران دانش میتوانند دو رویکرد قابل اجرا را برای به رسمیت شناختن دانش در یک سازمان اجرا کنند. تفاوت اصلی این رویکردها این است که سازمان با چه روشی سازماندهی نقشه دانش را به دست می گیرند در چه مدت زمانی میتواند آن را اجراکند. مدیران دانش میتوانند براساس یکی از سناریوهای زیر عمل کنند:
سناریوی اول؛ تدوین نقشه دانش به صورت آرام و با همکاری کارکنان داوطلب
با انتخاب این سناریو مدیران دانش باید به دنبال کارکنان متعهد با مشارکت بالا باشند که تمایل به شرکت در فرایند تدوین نقشه دانش دارند. این سناریو قطعا آهسته خواهد بود اما میتواند انتظار نتایج بسیار خوبی از آن داشت.
سناریو دوم؛ تدوین نقشه دانش با سرعت زیا و مشارکت اجباری.
برخلاف گزینه اول، در این سناریو نیازی به جلب رضایت کارکنان نیست. این روش برای شرکتهایی مناسب است که یک برنامه تجاری مهم و جدید را شروع کردهاند. (به عنوان مثال، وارد بازار جدید، یک دسته جدید محصول را راه اندازی می کند یا یک استراتژی توسعه جدید را اجرا میکند)
صرف نظر از اینکه سازمانها چه مدلی را برای اجرا انتخاب کنند، تدوین نقشه دانش و تحلیل شکافهای دانشی، آنها را مستقیما به سمت نیازهای دانش خود هدایت میکند. رقابتی که امروزه در کسب و کارهای مختلف وجود دارد، ارزش دانش را دو چندان کرده و سازمانهایی میتوانند در این بازار رقابتی موفق باشند که از منبع استراتژیک دانش خود به بهترین نحو بهرهمند شوند. تدوین نقشه دانش، شناسایی نقاط قوت و قابل بهبود و ترمیم شکافهای دانشی به عنوان یک ابزار قدرتمند، میتوان سازمانها را در راستای رسیدن به این مهم یاری کند.
#مدیریت_دانش #احمد_سپهری #گروه_مشاوره_مدریت_دانش_دانا #مشاوره_مدیریت_دانش #مشاور_مدیریت_دانش #شرکت_مشاور_مدیریت_دانش #شرکت_مشاره_مدیریت_دانش #پیاده_سازی_مدیریت_دانش #استقرار_مدیریت_دانش #آموزش_مدیریت_دانش #نقشه_دانش #تحلیل_شکاف_دانش #شکافسنجی_دانش #درخت_دانش #استراتژی_دانش