پیادهسازی مدیریت دانش در شرکتهای کوچک و متوسط (SMEها)
بهترین نمونههای پیاده سازی سیستم مدیریت دانش در شرکتهای کوچک و متوسط (SMEها)
این مقاله، بخشی از مجموعه مقالاتی است که به مدیریت دانش در شرکتهای کوچک و متوسط (SME) میپردازد.
شرکتهای کوچک و متوسط برای رقابت پذیری بیشتر باید استفاده کارآمدی از دانش خود داشته باشند و مدیریت دانش یکی از مهمترین راهکارهایی است که میتواند این مهم را محقق سازد. نتایج بررسی ها نشان میدهد که بیشتر SMEهای موفق در دنیا به منظور غلبه بر فاکتورهای حیاتی توسعه (شناسایی فرصت، تعهد کار آفرینی، اعتبار دهی و ثبات) از تکنیکها و ابزارهای مدیریت دانش استفاده میکنند، اما در این مسیر با چالشهایی نیز مواجه هستند. در ادامه این مطلب و با بررسی تجربیات شرکتهای مختلف، نکات مهم در پیادهسازی مدیریت دانش در SMEها را با هم مرور میکنیم.
چالشهای پیادهسازی مدیریت دانش
فقدان آموزش و توسعه، یک عقبگرد بزرگ در استفادهی موفق از سیستمهای مدیریت دانش است.
نیروی محرکه اصلی در پیادهسازی مدیریت دانش، بهرهگیری از تعامل کارکنان است.
مدیران پروژه و مدیریت ارشد، باید بخشی از تلاشهای خود را بر آموزش کارکنان و توسعهی روشهای مدیریت دانش متمرکز کنند.
شركتها به منظور تحقق مديريت خلاقانهی دانش، سه منبع در اختيار دارند که باید آن را توسعه دهند: منابع انساني که قادر به فهم و مديريت دانش است؛ ساختارهای سازمانی موثر که از کار فردی و گروهی پشتیبانی میکنند و فناوری، که شامل سیستمهای اطلاعاتی، اینترانتها و درگاههای وب است.
یک شرکت برای کسب منافع، باید کارهایی بیش از پذیرش مدیریت دانش انجام دهد؛ شرکت برای ارائهی نتایج برتر، باید منحصر به فرد و خلاق باشد.
میان بهرهوری و موفقیت کسب و کار و پیادهسازی مناسب سیستم مدیریت دانش همبستگی وجود دارد.
بهترین نمونهها و عوامل اصلی موفقیت در پیادهسازی مدیریت دانش
14 عامل کلیدی که موفقیت احتمالی پروژهی مدیریت دانش را تعیین میکنند عبارتند از: رهبری، حمایت مدیریت ارشد، فرهنگ، تمرکز استراتژیک، پشتیبانی بودجهای، ارتباطات، سازماندهی، همکاری، کیفیت محتوا، فرآیندهای مدیریت دانش، مشارکت مدیریت ارشد، زیرساخت فناوری، سنجش نتایج و سازماندهی.
عوامل محرکهی اصلی در ساخت یک مدیریت دانش فعال، مشارکت مدیریت ارشد، رهبری مدیریت دانش و فرهنگ سازمانی است.
اطلاعات و مدیریت دانش نقشی حیاتی در رهبری ایفا میکنند.
همبستگی محکمی بین متغیرها در درک رهبری و اهمیت عملکرد سازمان وجود دارد.
ادراکهای مطلوب از رهبری نیز میتواند در بدست آوردن منابع برای پروژههای مدیریت دانش و گرفتن تعهد و پذیرش برای تصمیمات کلیدی مؤثر باشد.
چندین عامل بر موفقیت یا شکست پروژههای مدیریت دانش تاثیر میگذارند که عبارتند از: فرهنگ، فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT)، استفاده از یک روش مدیریت پروژه که دربردارنده پنج فاز یا فرآیند مدیریت پروژه (تشخیص، برنامهریزی، اجرا، مدیریت، و اتمام) است و سازماندهی، که شامل وجود استانداردهای تعریف شده و الزامات کیفیت میباشد.
فرهنگ سازمانی، به خصوص در مراحل اولیهی پیادهسازی مدیریت دانش، بسیار مهم است، در حالی که در مراحل بعدی فرهنگ تثبیت شده اجازهی ارتباطات بین فردی بهتری در طی پروژه را میدهد.
سازمانهایی با فرآیندهای پروژهای مشخص و دانش پروژهای قوی، تاثیر مثتبی بر موفقیت پیاده سازی مدیریت دانش دارند.
فرآیندهایی که در جهت خلق، ذخیره و بازیابی دانش استفاده میشود نمیتواند در یک سازمان موقتی تشکیل شود، در حالی که سازمانهای دائمی رویههایی میسازند که میتواند به بسیاری از این وظایف رسیدگی کند.
برای بیشتر بخشها، زمینههای فناوری و ارتباطات بیشترین ثبات را در پیادهسازی و ماندگاری سیستمهای مدیریت دانش دارد.
سه عامل مهم در موفقیت پیادهسازی سیستمهای مدیریت دانش، حمایت مدیریت ارشد، درک قوی از فرهنگ سازمانی و ساختار سازمانی هستند.
همکاری دانشکاران[1] در توسعهی فرآیند کسب دانش نسبت به استفاده از فرآیند مدیریت دانش از پیش تعریف شدهی استاندارد، نتایج موثرتری را فراهم میسازد.
رهبری تخصصی قدرت اجتماعی همبستگی مثبتی با تمام سه عوامل مدیریت دانش دارد.
تعهد رهبری نتایج بهتری تولید خواهد کرد اگر یک سیستم پاداشی برای استفاده از افزایش دانش وجود داشته باشد.
مدیریت دانش در سازمانهای کوچک و متوسط
بسیار مهم است که سازمان ها از تعادل یکنواختی در فرهنگ، فناوری و ساختار، همراه با قابلیتهای دقیق برای کسب، ترکیب، کاربرد و ایجاد دانش برخوردار باشند.
عواملی که هنگام بررسی اجرای KM مهم هستند شامل رهبری و پشتیبانی، فرایندها و فعالیتها ، کمکهای انگیزشی، منابع، فرهنگ، فناوری اطلاعات، استراتژی و هدف، اندازهگیری، زیرساختهای سازمانی، آموزش و مدیریت منابع انسانی است.
سه عامل اصلی پشتیبانی و رهبری مدیریت ارشد، داشتن یک فرهنگ دوستانه دانش و داشتن یک استراتژی روشن برای مدیریت دانش است.
از لحاظ رتبهبندی پایینترین سطح مربوط به توسعه زیرساخت فنآوری، تشویق به تشویق شیوههای مدیریت دانش و اندازهگیری اثربخشی مدیریت دانش میشود.
برخی از فاکتورهای موفقیت سازمانی، مانند افزایش بهرهوری، بهبود فرآیند و افزایش فروش ناشی از پیادهسازی یک سیستم مدیریت دانش است.
پیادهسازی یک سیستم مدیریت دانش به توسعه کارمندان، نوآوری، بهبود رضایت مشتری، خلاقیت و بهبود روابط خارجی با سایر شرکتها کمک میکند.