در این مقاله و مجموعه مقاله های "از اقتصاد" سعی دارم به زبان ساده مفاهیم ابتدایی اقتصاد را بیان کنم، مفاهیمی که می تواند به ما در معیشت و زندگی و همچنین پای صندوق های رای کمک شایان توجهی کند و ما را از بحران های اقتصادی به سلامت عبور دهد. البته این نوشته ها حاصل مطالعات شخصی نگارنده است پس اگر مطلبی از متن از نظر شما اشتباه بود یا خواستید نکته ای را اضافه کنید در قسمت نظرات در میان بگذارید.
در قسمت قبل گفتیم که مردم از بانک اونقدر وام میگیرن که دیگه نمیتونن اون وام رو پس بدن در نتیجه حباب قیمتی میترکه و قیمت ها سقوط میکنن. اما این حباب چطوری ایجاد میشه؟
فرض کنید شما ماهی یک میلیون درآمد دارید و فرض کنید به اندازه ی ده درصد درآمدتون وام میگیرید. یعنی شما یک میلیون و صدهزار تومن پول دارید. از اونجایی که هزینه ای که شما میکنید درآمد یک نفر دیگه است یک فرض دیگه هم میکنیم. فرض میکنیم تمام پول شما یعنی یک میلیون و صدهزار تومن میره توی جیب یک نفر دیگه و میشه درآمد اون توجه کنید پولی که شما وام گرفته بودید حالا برای نفر دوم وام نیست، درآمده. حالا نفر دوم باز هم ده درصد درآمدش رو که یک میلیون و صد هزار تومنه رو وام میگیره و خرج میکنه همینطور الی آخر. از اونجایی که گفتیم این پول ها باعث ایجاد ارزش تازه نمیشن باعث افزایش قیمت دارایی ها میشن دارایی چیه؟ خونه، طلا، زمین و... و البته این پول ها باعث افزایش درآمد تک تک افراد هم میشه.خوب حالا ما به نقطه ای رسیدیم که مردم اونقدر وام گرفتن که نمیتونن وام رو پس بدن. اینجاست که حباب میترکه و وارد فاز اهرم زدایی میشیم.
بذارید توضیح بدیم که این اتفاق چطور میفته. تصور کنید شما قراره وام 10 درصدی که پاراگراف قبل راجع بهش حرف زدیم رو پس بدید. یعنی شما به جای یک میلیون حالا نهصد هزار تومن خرج میکنید. نفر بعدی از شما هم بیشتر وام گرفته و باید بیشتر پس بده و همینطور الی آخر و چون این پول در نهایت باید به خودتون به عنوان درآمد برسه باعث کاهش درآمد کلی افراد جامعه میشه، حالا که درآمدها کاهش پیدا کرده شما به عنوان کسی که حالا باید با سطح درامد کمتر وام تون رو بازپرداخت کنید توان انجام اینکار رو ندارید از اون طرف بانک پولی که مردم دیگه پیشش سپرده گذاری کرده بودن رو نمیتونه پس بده و امکان ورشکسته شدنش وجود داره. (البته احتمال ورشکسته شدن بانک ها توی ایران نزدیک به صفره چون بانک های بزرگ مستقیما زیر نظر بانک مرکزی فعالیت میکنن و هرگاه که لازم باشه از بانک مرکزی پول قرض میگیرن مثل کاری که الان دارن میکنن تا پول سپرده گذارها رو پرداخت کنن)
حالا توی این وضعیت چیکار باید کرد. کنش دولت ها توی این وضعیت متفاوته گاهی مثل آلمان بعد از جنگ جهانی اونقدر کنش سختی انجام میگیره که باعث روی کار اومدن یکی مثل هیتلر میشه و گاهی هم مثل اسپانیا و ایتالیا ده سال پیش اونقدر تمیز انجام میشه که تلفات کمی از جامعه میگیره. توجه کنید که این وضعیت یک وضعیت بحرانیه مثل جنگ. شما توی جنگ هیچوقت توقع ندارید بدون تلفات جنگ تموم بشه اما سعی میکنید تا جایی که ممکنه با کمترین تلفات جنگ رو تموم کنید. اینجا هم همینطوره مسلما زندگی یک نسل نابود میشه (مثل اتفاقی که دهه ی 30 میلادی در امریکا افتاد و کتاب خوشه های خشم به خوبی اون وضعیت رو توصیف میکنه.) اما مهمه که بدونیم چطور بحران رو سپری کنیم تا کمترین اتلاف منابع و اسیب به مردم رو داشته باشیم.
خوب در این زمان باید چهارتا کار انجام داد. اول اینکه مردم و دولت توی هزینه هاشون صرفه جویی کنن. اما مشکل اینجاست که وقتی مردم کمتر خرج کنن رکود ایجاد میشه. وقتی رکود ایجاد بشه خیلی از کارخونه ها تعطیل میشن و بیکاری زیاد میشه، از اونجایی که گفتیم مخارج هرکس درآمد فرد دیگه است درنتیجه بازهم رکود بیشتر میشه.
کار دومی که میشه کرد اینه که بانک ها مقدار زیادی از بدهی هایی که مردم بهشون دارن رو تحت عنوان طرح های تشویقی کم کنن تا مردم بتونن وام هاشون رو بازپرداخت کنن. این طرح های تشویقی میتونه کاهش سود وام ها باشه یا افزایش زمان بازپرداخت و...
مورد سوم اینه که دولت مالیات ثروتمندها رو زیاد کنه و پول عایدی رو بین فقرا تقسیم کنه اما مشکلی که اینجا پیش میاد معمولا ثروت ثروتمندهاست که باعث رونق اقتصاد میشه و همینطور وقتی این اتفاق بیفته فقرا نسبت به ثروتمندها حس بدی پیدا میکنن چون حس میکنن اونها حق فقرا رو خوردن و ثروتمندها هم نسبت به سیستم و مردم فقیر احساس بدی پیدا میکنن. در نتیجه شکاف بین مردم ایجاد میشه و البته باز هم کشور دچار رکود میشه.
دیدیم که هرسه مورد اول باعث رکود میشدن حالا بانک مرکزی برای اینکه بین رکود و تورم بالانس ایجاد کنه با چاپ پول باعث ایجاد تورم میشه. این پول معمولا به صورت طرح های توسعه زیربنایی عظیم در کشور وارد بازار میشه مثلا تحت عنوان ساخت سد یا ساخت بزرگراه یا... توجه کنید که پولی که از راه مالیات خرج این عوامل میشه باعث تورم نمیشه و فقط باید پول چاپ شده بدون پشتوانه باشه تا تورم ایجاد کنه. در قسمت بعدی در مورد تورم و رکود و عوامل اصلی اون مفصل توضیح میدم.
گذر کردن از این شرایط بحرانی فقط و فقط به ایجاد بالانس بین تورم و رکود بستگی داره. اگه این بالانس به درستی برقرار نشه فاجعه اقتصادی بزرگی ممکنه رخ بده.
در پایان چند توصیه ساده:
1. زیر بار بدهی هایی که از درآمدتون سریع تر رشد میکنن نرید چون یه روزی زیر بار این بدهی نابود میشید.
2. سعی نکنید بیشتر از بهره وری تون درآمد کسب کنید چون یه روزی از عرصه رقابت کنار زده میشید.
3.تمام تلاشتون رو برای افزایش بهره وری خودتون انجام بدید. چون که چیزی که در آینده اهمیت خواهد داشت بهره وریه.
در قسمت بعدی در مورد تورم و رکود، اثرات و دلایلش مینویسم.