شاید در نگاه اول سخن مسخره ای به نظر بیاید. سیل چه ربطی به تخصصی شدن علوم دارد؟ اما صبر کنید تا توضیح بدهم.
برای این موضوع بهتر از بازگردیم به پیش از دوره ی تخصصی شدن علوم. جایی که یک فرد هم ریاضی دان بود، هم منجم، هم شاعر، هم فیلسوف، هم پزشک و... چنین افرادی دیدی کل نگر به تمام وقایع داشتند. ابن سینا هنگامی که یک بیمار را معاینه می کرد نه تنها به مکانیزم بدن (در سطح دانش آن زمان) مسلط بود بلکه به خواص دارو ها و گیاهان دارویی نیز تسلط داشت همچنین به روحیات و کیفیات زندگی مجرد و غیرمادی افراد نیز تسلط کافی داشت. از این رو هنگامی بیماری را معاینه می کرد. اگر به عنوان مثال متوجه می شد بیمار، مشکل روانی دارد، این مشکل را نیز از در تجویزش لحاظ می کرد. چنین دیدگاه کل نگری باعث کاهش خطاهای انسانی می شد.
اما پزشکان امروز از چنین دیدگاه کل نگری برخوردار نیستند. پزشکان امروزی هنگامی که یک بیماری را تشخیص می دهند تنها می دانند چگونه آن را درمان کنند (البته اگر بدانند) اما نمی دانند این دارو چرا آنها را درمان می کند. همین ندانستن چرایی باعث مشکلاتی می شود که امروزه جامعه ی پزشکی ما با آن سر و کله می زند.
البته این موضوع مختص پزشکی نیست. در تمام علوم همین رویه برقرار است. معماری شهری را در نظر بگیرید. هنگامی که این معماری شهری ارتباط خود را با جامعه شناسی، شهر شناسی، اقلیم شناسی، زمین شناسی و... از دست بدهد باعث ایجاد مشکلاتی می شود که امروزه درگیر آنها هستیم مشکلاتی از قبیل عدم هماهنگی و یکپارچگی نمای شهری، ترافیک سرسام آور شهر ها و...
در ماجرای سیل دروازه قرآن شیراز، مشخص شد کنار دروازه قرآن مسیلی بوده است که مسئولین شهری بدون توجه به این نکته، جاده را که قبلا از زیر دروازه قرآن عبور می کرده است را به مسیر سیلاب تغییر داده اند و نتیجه چیزی شد که دیدیم. اگر کسی که مسئول ساخت آن خیابان بود قدری اطلاعات از اقلیم خاص شیراز و مسیر سیلاب ها در گذشته داشت آیا چنین خطایی را مرتکب می شد؟ احتمالا خیر. اما آن فرد احتمالا تخصصی داشته است که هیچ ارتباطی با اقلیم شناسی نداشته است.
موضوع معماری یکی از جذاب ترین موضوعاتی است که می توان مقایسه کرد. معجزه ی تخت جمشید و کانال های زیر تخت جمشید را که مانع خسارت زدن سیل به این بنا شد را احتمالا می دانید. چگونه 2500 سال پیش افرادی می دانستند ممکن است چنین سیلی رخ دهد اما امروز در عصر هوش مصنوعی کسی چنین چیزی را نمی داند؟ پاسخ این است که در گذشته معماران تخت جمشید علاوه بر فن معماری، آشنایی خوبی با اقلیم شهر شیراز و مسیر سیلاب های آن داشتند اما امروزه به خاطر تخصصی شدن علوم چنین امکانی فراهم نیست.
البته تخصصی شدن علوم مشکلات دیگری نیز فراهم آورده است. به عنوان مثال استخدام در یک شرکت مستلزم عمیق شدن در یک تخصص به خصوص است که با خروج از آن شرکت احتمالا تخصص شما هیچ فایده ای برای شرکت های دیگر ندارد، از طرفی هرچه علوم تخصصی تر بشوند از فلسفه ی وجودی خود دورتر می شوند. گاهی علومی انقدر تخصصی می شوند که رسالت اصلی خود را فراموش می کنند. باز هم پزشکی مثال خوبی است. ما در پزشکی انقدر درگیر درمان بیماری های خاص شده ایم که فراموش کرده ایم که بهداشت و پیشگیری مقدم بر درمان است. یکی دیگر از مشکلات تخصصی شدن علوم این است که تجمیع علوم مختلف را سخت تر از قبل می کند.
ادامه دارد...
مطالب پیشین: