"کمربندها را محکم ببندید و دامن همت بر کمر زنید که به دست آوردن ارزشهای والا با خوشگذرانی میسر نیست" امیرالمومنین (ع)
نوشته ای با سوز دل
چند روز پیش همسر یکی از دوستانم بر اثر سکته در حالیکه به تازگی وارد دهه سوم زندگی اش شده بود درگذشت و امروز به مراسم تشییع رفتیم.
در مراسم ختم من هم به کمک میزبان ها رفتم. وظیفه ی پخش قران ها برای ختم را به عهده ی من گذاشتند. از مسءول مسجد محل قران ها را پرسیدم و وقتی دیدم که انقدر به سراغشان نرفته اند که خاک گرفته اند بسیار متاثر شدم. فورا دستمالی گرفتم و مشغول پاک کردن خاک از روی قران ها شدم.
اما چرا؟ چه شد که قرآن شد زبان وحشت و قبر و مرگ؟ مگر قرآن زبان انس و الفت و مهر نیست مگر قرآن زبان علم و معرفت نیست چه شد که قرآن را فقط برای استخاره و مرگ خواستیم؟ اصلا به چه حقی از قرآنی که نمیخوانیم استخاره (یعنی طلب خیر) میکنیم؟
نه تنها قرآن که تمام احکام "زیر خروارها خاک کج فکری ها و سهل اندیشی ها و سازش کاری های ما دفن شده است" از نماز و زکات تا قرآن و حج شاید باید دوباره بت شکنی شود شاید هرچند سال یکبار باید مردی ابراهیمی ظهور کند و ما را به خود آورد که برای چه تلاش می کنید؟ مرگی که میتواند همین امشب شما را برباید و تمام کاخ آرزوهایتان را یک شبه نابود سازد؟
در زیر بخشی از پیام امام راحل که به مناسب سالگرد حج خونین و صدور قطعنامه 594 نوشته شد اورده ام که شاید زیباترین توصیف در مورد حج باشد.
نه تنها قرآن که تمام احکام "زیر خروارها خاک کج فکری ها و سهل اندیشی ها و سازش کاری های ما دفن شده است" از نماز و زکات تا قرآن و حج شاید باید دوباره بت شکنی شود شاید هرچند سال یکبار باید مردی ابراهیمی ظهور کند و ما را به خود آورد که برای چه تلاش می کنید؟ مرگی که میتواند همین امشب شما را برباید و تمام کاخ آرزوهایتان را یک شبه نابود
بزرگترين درد جوامع اسلامى اين است كه هنوز فلسفه واقعى بسيارى از احكام الهى را درك نكرده اند، و حج با آنهمه راز و عظمتى كه دارد هنوز به صورت يك عبادت خشك و يك حركت بيحاصل و بى ثمر باقى مانده است. يكى از وظايف بزرگ مسلمانان پى بردن به اين واقعيت است كه حج چيست و چرا براى هميشه بايد بخشى از امكانات مادى و معنوى خود را براى برپايى آن صرف كنند. چيزى كه تا به حال از ناحيه ناآگاهان و يا تحليلگران مغرض و يا جيره خواران به عنوان فلسفه حج ترسيم شده است اين است كه حج يك عبادت دسته جمعى و يك سفر زيارتى - سياحتى است. به حج چه كه چگونه بايد زيست و چطور بايد مبارزه كرد وبا چه كيفيت در مقابل جهان سرمايه دارى و كمونيسم ايستاد! به حج چه كه حقوق مسلمانان و محرومان را از ظالمين بايد ستاند! به حج چه كه بايد براى فشارهاى روحى و جسمى مسلمانان چاره انديشى نمود! به حج چه كه مسلمانان بايد به عنوان يك نيروى بزرگ و قدرت سوم جهان خودنمايى كنند! به حج چه كه مسلمانان را عليه حكومتهاى وابسته بشوراند. بلكه حج همان سفر تفريحى براى ديدار از قبله و مدينه است و بس! و حال آنكه حج براى نزديك شدن و اتصال انسان به صاحب خانه است. و حج تنها حركات و اعمال و لفظها نيست و با كلام و لفظ و حركت خشك، انسان به خدا نمى رسد. حج كانون معارف الهى است كه از آن محتواى سياست اسلام را در تمامى زواياى زندگى بايد جستجو نمود. حج پيامآور و ايجاد و بناى جامعه اى به دور از رذايل مادى و معنوى است. حج تجلى و تكرار همه صحنه هاى عشقآفرين زندگى يك انسان و يك جامعه متكامل در دنياست. و مناسك حج مناسك زندگى است. و از آنجا كه جامعه امت اسلامى ، از هر نژاد و مليتى، بايد ابراهيمى شود تا به خيل امت محمد - صلى اللّهعليه و آله و سلم - پيوند خورد و يكى گردد و يد واحده شود، حج تنظيم و تمرين و تشكل اين زندگى توحيدى است. حج عرصه نمايش و آيينه سنجش استعدادها و توان مادى و معنوى مسلمانان است. حج بسان قرآن است كه همه از آن بهره مند مى شوند، ولى انديشمندان و غواصان و درد آشنايان امت اسلامى اگر دل به درياى معارف آن بزنند و از نزديك شدن و فرو رفتن در احكام و سياستهاى اجتماعى آن نترسند، از صدف اين دريا گوهرهاى هدايت و رشد و حكمت و آزادگى را بيشتر صيد خواهند نمود و از زلال حكمت و معرفت آن تا ابد سيراب خواهند گشت. ولى چه بايد كرد و اين غم بزرگ را به كجا بايد برد كه حج بسان قرآن مهجور گرديده است. و به همان اندازه اى كه آن كتاب زندگى و كمال و جمال در حجابهاى خود ساخته ما پنهان شده است و اين گنجينه اسرار آفرينش در دل خروارها خاك كج فكريهاى ما دفن و پنهان گرديده است و زبان انس و هدايت و زندگى و فلسفه زندگى ساز او به زبان وحشت و مرگ و قبر تنزل كرده است، حج نيز به همان سرنوشت گرفتار گشته است، سرنوشتى كه ميليونها مسلمان هر سال به مكه مى روند و پا جاى پاى پيامبر و ابراهيم و اسماعيل و هاجر مى گذارند، ولى هيچكس نيست كه از خود بپرسد ابراهيم و محمد - عليهمالسلام - كه بودند و چه كردند ، هدفشان چه بود، از ما چه خواسته اند? گويى به تنها چيزى كه فكر نمى شود به همين است. مسلم حج بى روح و بى تحرك و قيام، حج بى برائت، حج بى وحدت، و حجى كه از آن هدم كفر و شرك بر نيايد، حج نيست.
خیلی خوب بود.
از این بدتر و پرسوزتر اینه که من گاهی صفحات قرآن یا کتابهای قرآن و دعا را در سطل زباله می بینم و...
چه رازی در کلام امام راحل بود که هر چه می گذرد،این کلام نوتر و به روزتر می شود؟
متاسفانه آره به بهای پیشرفت خیلی چیزها رو از دست دادیم.
مگر خواندن قرآن چیست؟
اگر بقرائت است که ده هاهزار مجلس قرائت درکشور برپاست وصدا وسیما هم مدام پخش میکند
اگر منظور عمل بدان است که تمام قوانین کشور مبتنی برقرآن است
پس منظور از خواندن قرآن چیست؟ چون نه غبار گرفتگی روی کتاب بی توجهی است ونه غبارروبی بقاع توجه به آن
بله عمل بدان منظور است که درکشور ما فقط حرف هست وغبار روبی از بقاع تا پولها جمع کنند از عمل خبری نیست بقول حکیم بعمل کار برآید به سخندانی نیست یا دوصد گفته چون کردار نیست
البته هدف اصلی دین فرد است وجامعه وحکومت سالم از افراد سالم تشکیل میگردد
بهتر است بگوئیم ملوک بدین مردم هستند مثلا در جمهوری اسلامی چون مردمسالاری هست پس دین ملوک نشات گرفته از مردم است .مطلب شما درجامعه استبدادی معنا دارد