احمد سبحانی
احمد سبحانی
خواندن ۳ دقیقه·۳ ماه پیش

آیا عدم پاسخ ایران به تجاوز اسرائیل منجر به توقف جنگ می‌شود؟

چند روز اخیر در میان سیاست‌مداران ایرانی این ادعا در گرفته است که ایران حاضر است پاسخ به اسرائیل را انجام ندهد به شرطی که اسرائیل تجاوز به غزه را متوقف کند.

این ادعا را می‌توان از دو جنبه بررسی کرد. اول آنکه ممکن است این سیگنال‌ها به آن خاطر صادر شده باشد که خیال اسرائیلی‌ها از حمله راحت باشد و پروتکل‌های امنیتی را سبک‌تر کنند تا اثربخشی حمله بهتر انجام شود.

اما از جنبه دیگری نیز می‌توان بررسی کرد. از این جنبه که شاید سیاست‌مداران در ایران از عواقب حمله وحشت داشته باشند.

در مورد جنبه اول که چیز زیادی برای گفتن نیست. در متن قبلی در این مورد صحبت کرده‌ام. اما این ادعا که اگر ایران پاسخ ندهد، اسرائیل جنگ را متوقف خواهد کرد، محل مناقشه است.

همانطور که پیشتر گفته‌ام، جنگ اسرائیل و غزه جنگ بر سر موجودیت اسرائیل و البته نتانیاهو است. از یک طرف اگر جنگ تمام شود، نتانیاهو باید در مورد تمام تصمیماتی که این ده ماه و البته چند سال گذشته گرفته است، پاسخ دهد. نتانیاهو این جنگ را تمام نمی‌کند مگر اینکه جایگاه خود را در سطح یک رهبر مقتدر بالا ببرد. بنابراین تصور اینکه با چنین وعده و وعید‌هایی جنگ غزه به پایان می‌رسد، خیالی باطل است. همانطور که پیشتر گفته بودم، تنها یک مسیر برای اتمام جنگ وجود داشت و آن پایان جنگ تا ماه جولای بود. چرا که هنوز دولت بایدن اقتدار لازم برای فشار بر روی نتانیاهو را داشت اما اکنون که به ماه آگوست هم رسیده‌ایم و دولت بایدن درگیر روند انتخابات شده است، تقریبا بعید است که فشارها بر روی نتانیاهو افزایش یابد.

همینطور جنگ فعلی جنگ بر سر موجودیت اسرائیل است. اسرائیل دیگر نمی‌خواهد غزه‌ای در کنار گوش خود داشته باشد. اسرائیل کنترل کامل بر روی نوار غزه را می‌خواهد چرا که عدم کنترل بر روی این باریکه احتمالا منجر به آن خواهد شد که پروژه‌های بلندمدت اسرائیل از جمله کوریدور آیمک و استخراج گاز از میادین گازی به مشکل بخورد. به همین خاطر اسرائیل باید از شر حماس و هرگونه مقاومت مسلحانه خلاص شود.

پس ایران هرگز توان آن را ندارد که با چنین مدعیاتی جنگ را به اتمام برساند. پس چه باید کرد؟ ایران باید پاسخ دهد چرا که در صورت عدم پاسخ، بازدارندگی خود را از دست خواهد داد. اما این پاسخ باید سنجیده و حساب شده باشد. همانطور که در متن پیشین نوشتم، یک اقدام امنیتی، یک اقدام امنیتی را می‌طلبد و بازدارنده‌ترین پاسخ همان ترور بیبی است.

اما در غیر این صورت ایران تنها کاری که می‌تواند انجام دهد، حمله موثر و یکباره به زیرساخت‌های هوایی و پدافندی اسرائیل و از طرف دیگر حمله زمینی به اسرائیل است. این کار مخاطرات خاص خود را دارد اما از طرف دیگر لازم و ضروری است. شاید بتوان با استفاده از حکم جهاد که توسط مراجع تقلید ذی‌نفوذ صادر می‌شود، این اقدام را تشدید کرد.

اما همانطور که پیشتر گفته شد، ایران هرگز نباید جنگ را به داخل خاک خود بکشاند. مهم‌ترین نکته این است که زیرساخت های ایران سالم بماند تا بتواند پس از جنگ از آنها استفاده کند.

باید توجه داشت که حمایت ایالات متحده از اسراییل حد و حدود دارد و دولت ایالات متحده آن هم در آستانه انتخابات نمی‌تواند خود را درگیر یک‌ جنگ کند.

البته این نکته را می‌پذیرم که ایالات متحده یک سیستم پارلمانی مقتدر دارد و تنها متکی به دولت نیست. همچنین نیروهای نظامی وی تقریبا مستقل از دولت عمل می‌کنند اما باید قبول کرد که آنها کاملا مستقل از دولت نیستند و حتی پارلمان نیز باید از حزب خود محافظت کند.

باید قبول کرد که توپ در زمین ایران است. ایران باید اقدامی انجام دهد و این اقدام باید به اندازه ترور هنیه ابعاد سیاسی و تبلیغاتی داشته باشد.

اما این اقدام هرچه که باشد باید نقطه قوت اسراییل یعنی نیروی‌ هوایی و نیروی اطلاعاتی او را هدف قرار دهد.‌ در وعده صادق نیروی هوایی اسراییل هدف قرار گرفت اینبار نوبت به نیروی اطلاعاتی است. آیا ایران موفق می‌شود؟ نمیدانم اما می‌دانم که در صورت عدم موفقیت. بازدارندگی ایران به شدت تحت تاثیر قرار میگیرد.

ایالات متحدهجنگاسرائیلایران
"کمربندها را محکم ببندید و دامن همت بر کمر زنید که به دست آوردن ارزشهای والا با خوشگذرانی میسر نیست" امیرالمومنین (ع) -----------------------وبسایت:‌ finsoph.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید