احمد سبحانی
احمد سبحانی
خواندن ۷ دقیقه·۷ سال پیش

اخلاق: این متن یک موعظه نیست

از وقتی یادم میاد اخلاق دغدغه ی اصلی زندگیم بوده. اخلاق چیه؟ اخلاق یعنی چی؟ هرکار خوبی صرفا اخلاقیه؟ یا ممکنه یک کار غیر اخلاقی برای مدتی اخلاقی باشه؟ چطور ممکنه کشتن یک انسان عملی اخلاقی تلقی بشه؟ رابطه ی اخلاق و ایمان و دیانت چیه؟ آیا متضادن؟ آیا مترادفن؟ سوال های خیلی زیادی میشه در مورد اخلاق پرسید و جواب های متنوعی هم میشه داد.

اخلاق یک جسم جامد نیست، اخلاق مثل تمام روابط انسانی پیچیده و رمز آلوده از ارسطو و افلاطون تا کنفسیوس تا ابن سینا و بیرونی تا ملاصدرا و میرداماد تا نیچه و دکارت همه یک نظر به خصوص در مورد اخلاق داشتن که گاهی این نظرها مترادف و گاهی متضاد هستن.

آیا دفاع از خود یک عمل اخلاقیه؟ هم بله هم خیر بسته به شرایط ممکنه جواب تغییر کنه. یک بچه ی ده ساله به شما متعرض شده یا یک قاتل روانی؟

آیا اعدام انسان ها عملی اخلاقیست؟

هم بله هم خیر. گاهی ممکنه اعدام چند صد نفر برای امنیت اجتماع لازم باشه و گاهی ممکنه اینطور نباشه.

اما فرق هست بین اینکه یک کار لازمه یا اینکه اون کار حقیقتا اخلاقیه. بذارید مثال ها رو بسط بدم. در مثال اولم تصور کنید که اون بچه ی ده ساله با یک چوب بزرگ به سمت شما اومده و کیف پولتون رو ازتون میخواد درحالیکه ممکنه هر لحظه به شما ضربه بزنه. دفاع لازمه اما اخلاقی نیست. کی اخلاق وارد میشه؟ زمانی که شما بخواهید اثری روی اون بچه بذارید در این شرایط میتونید با قدرتتون چوب رو ازش بگیرید و به یک پرورشگاه معرفیش کنید اینکار لازم نیست ولی اخلاقیه. یا اینکه وقتی چوب رو گرفتید بهش بگید چقدر پول لازم داره و پولی که نیاز داره رو بهش بدید. اینکار هم لازم نیست ولی اخلاقیه. هر دوکار اخلاقیه ولی ممکنه تاثیر گذار نباشه.

در مثال دوم تصور کنید چند نفر با کمک هم یک بمب رو کار گذاشتن و چند ده نفر رو کشتن. در این حالت قانون حکم به اعدام همه میده اما اخلاق چی میگه؟ شاید یک عده بگن اخلاق حق کشتار قانونی رو نباید بده اما اینطور نیست. اخلاق میگه ببین چه کسی اگر دوباره به همون شرایط برمیگشت باز هم همون کار رو میکرد. شاید یک نفر به خاطر مخارج زندگیش اینکار رو کرده. شاید برای لذت شاید برای توطئه...

یک مثال دیگه، تا همین چند سال پیش برده داری قانونی بود و هرکس میتونست با قیمت خیلی پایین برده ای بخره (هرچند امروز هم برده داری وجود داره) فرض کنیم شما دارای چند صد جریب زمین هستید که باید برای کشت و زرع اون زمین ها نیروی کار داشته باشید در ضمن با قانون برده داری هم مخالف هستید. شاید بگید که اخلاق میگه برده داری کار زشتیه و نباید برده های بیگناه رو به مجبور کرد با حقوق پایین روی زمین من کار کنن. اگر چنین طرز فکری داشته باشید به مدت خیلی کوتاهی ورشکست میشید چون افرادی هستن که دارن همون محصول شما رو با قیمت خیلی پایینی با برده های ارزون تولید میکنن. درسته برده داری کار اشتباهیه ولی یک کار اشتباه قانونیه پس شما اگر واقعا مخالف این قانون هستید باید برده های بیشتری بخرید. برده های زیادی خریداری میکنید و به جای اینکه مجبورشون کنید تا سرحد مرگ روی زمینتون کار کنن بهشون بیشتر بها میدید و زندگی بسیار مقبولتری نسبت به خیلی برده های دیگه میسازید درسته اینکار همه چیز رو حل نمیکنه اما حداقل شما تلاش خودتون رو کردید. شاید بشه به جرات گفت اسلام تنها جاییه که برده داری رو بدون خشونت لغو کرد همه جای دنیا از امریکا تا اروپا و حتی شرق آسیا زمانی که فرمان لغو برده داری صادر شد ناآرامی های مدنی ایجاد شد. آخرین نمونه اش رو شما توی آمریکا دیدید که باعث شد چند سال این کشور در جنگ داخلی به سر ببره و چند هزار نفر کشته بشن.

اما راهکار اسلام چی بود؟ اسلام گفت که برده داری آزاد اما اگر با برده بد رفتاری کنید باید آزادش کنید، اگر روزه نگرفتید باید شصت برده رو آزاد کنید، اگر جنایتی در حق برده انجام دادید باید ازادش کنید، اگر برده هفت سال برای شما خدمت کرد باید ازادش کنید، اگر با یک نفر دیگه در برده ای شریک هستید و اون فرد سهم خودش از برده رو بخشید باید ازادش کنید و قوانین زیادی به این شکل که باعث شد برده داری خیلی راحت و بی دردسر در خیلی کشورهای اسلامی بدون جنگ داخلی از بین بره یا کمرنگ بشه.

اما از کجا بدونیم یک فعل اخلاقیه یا نه؟ به عنوان مثال یه عده میگن "دروغ مصلحت انگیز به از راست فتنه انگیز" یک عده هم قائل به این قضیه ان که "جز راست نباید گفت هر راست نشاید گفت" اما بالاخره کدوم؟

بذارید با یک مثال بیشتر توضیح بدم. شما توی یک دادگاه هستید که باید شهادت بدید. شما سوگند میخورید که جز حقیقت نگید و تمام حقیقت رو بگید. درحالیکه مطمئنید با شهادت شما طرف به اعدام محکوم میشه در حالیکه میدونید طرف بی گناهه. حالا شما سه راه دارید. یا همه ی حقیقت رو بگید تا وجدان خودتون رو حداقل از این که حقیقت رو گفتید راحت کنید اما باعث کشته شدن یک ادم بیگناه بشید یا اینکه حقیقت رو بگید اما همه ی حقیقت رو نگید و دعا کنید که این شهادت باعث کشته شدن فرد نشه(راهی که اکثر افراد انتخاب میکنن) و یا دروغ بگید و به بهای تلاش برای نجات دادن یک زندگی دردسرهای بعد از اون رو به جون بخرید.

کدوم راه اخلاقیه؟

یک مثال دیگه، حسن ظن، به معنی اینکه به افراد با دید مثبت نگاه کنیم، به افراد بیخودی سوظن نداشته باشیم. یک صفت پسندیده است اما کجا ناپسند میشه؟ زمانی که حسن ظن باعث سواستفاده افراد بشه.

شهامت یک صفت پسندیده است اما وقتی از حد بگذره به حماقت تبدیل میشه و اگر از حد معمول کمتر باشه تبدیل به ترس و بزدلی میشه.

همینطور تمام صفات پسندیده ی دیگه. بالاخره یک جایی هست که اون صفت اخلاقی، غیر اخلاقی میشه. اون مرز کجاست؟ چطور تعیین میشه؟

به نظر من سنگ محک تمام صفات اخلاقی عدالته. عدالت عام ترین و مطلق ترین مفهوم دنیاست. عدالت در دام افراط و تفریط گرفتار نمیشه. درسته ممکنه تفسیر و تاویل های مختلفی از واژه عدالت صورت بگیره. ممکنه عده ای اون رو با مساوات و برابری اشتباه بگیرن. اما اگر به ذات عدالت پی ببریم میتونیم تمام صفات اخلاقی رو با اون بسنجیم.

تمام پیامبران از آدم(ع) تا خاتم(ص) همگی مبعوث نشدن جز برای ترویج این یک مفهوم. حالا با دونستن این که عدالت سنگ محک تمام مناسبات جهانیه متوجه اهمیت عدل میشید. عدالت بالاتر از هر ارزش دیگه توی دنیاست، آزادی، ثروت، حقیقت و هر مفهوم اخلاقی دیگه بدون در نظر گرفتن عدالت، درنهایت دچار افراط تفریط و بالاخره فاسد و زشت میشه.

ثروت یک مفهوم اخلاقیه. اما بدون عدالت میبینیم که ثروت به بهای استثمار افراد بدست میاد. به بهای نابودی زندگی زاغه نشین ها و استعمار کشورهای ضعیف.

آزادی یک مفهوم اخلاقیه. اما بدون عدالت میبینیم اسیر بی بند و باری ها و استثمار افراد برای صاحبان زر و زور میشه.

برابری یک مفهوم اخلاقیه. اما بدون عدالت میبینیم که باعث استحمار ملت ها و غارت اموال اونها میشه.

پس بدون عدالت هیچ، تاکید میکنم هیچ ارزش اخلاقی وجود نخواهد داشت.

حالا چطور باید بفهمیم در یک موقعیت کاری که میکنیم اخلاقیه یا نه؟ یعنی چطور بفهمیم این کار برمبنای عدالته یا نه؟

خیلی ساده است "هرچه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند و هرچه برای خود نمی پسندی برای دیگران نپسند" با همین فرمول ساده خیلی از مشکلات ما حل میشه. اگر خوشت نمیاد به دخترت تعرض بشه به دختر مردم تعرض نکن، اگه خوشت نمیاد کسی بهت گرون بفروشه به دیگران گرون نفروش، اگه خوشت نمیاد کسی بهت دروغ نگه به دیگران دروغ نگو. در هر شرایطی هستی خودت رو بذار جای یک نفر دیگه ببین اگه شما جای اون بودید دوست داشتید که یک نفر با شما چطور رفتار کنه با اون همون رفتار رو انجام بدید.

خوب تقریبا شبیه موعظه شد.

در پایان یک تبصره هم اضافه کنم تا افرادی که به جهان بینی توحیدی معتقدن من رو متهم نکنن که صرفا ماتریالیستی به قضیه نگاه کردم. در جهان بینی توحیدی علاوه بر عدل یک ارزش مطلق دیگه هم وجود داره و اون عبادت هست. عبادت هم مانند عدالت یک ارزش مطلقه. البته که عبادت تنها نماز و روزه نیست. گره گشایی از کار مردم، کمک به هم نوع و سایر اعمالی که شاید در زمره ی اخلاق عدلی قرار نگیرن در زمره ی اخلاق عبادی قرار میگیرن.

به امید روزی که جامعه ای اخلاقی و اخلاق مدار داشته باشیم.



اخلاقعدالتبرابری
"کمربندها را محکم ببندید و دامن همت بر کمر زنید که به دست آوردن ارزشهای والا با خوشگذرانی میسر نیست" امیرالمومنین (ع) -----------------------وبسایت:‌ finsoph.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید