یکی از سوالاتی که باید در زمانه ما به آن پاسخ داده شود و با پاسخ دادن به آن میتوان به بسیاری از سوالات دیگر پاسخ داد این است که آیا ازدواج یک امر دینی است یا یک امر اجتماعی؟
تقریبا تمام ادیان در مورد ازدواج احکام و شرایطی دارند از ادیان شرق آسیا گرفته تا ادیان آمریکای جنوبی. در واقع تا پیش از مدرنیته امر ازدواج در انحصار نهادهای مذهبی بود. این مساله منجر به یک خطا شد و آن این است که عدهای به اشتباه تصور کردند که ازدواج یک امر دینی است.
هنگامی که ازدواج امری دینی شد، درواقع ازدواجهای نامتعارف مانند ازدواج همجنسگرایان نیز به طریق اولی ممنوع اعلام شد، چرا که وقتی خود همجنسگرایی در دین ممنوع اعلام شده، ازدواج همجنسگرایان دیگر محلی از اعراب ندارد.
اما خطا کجاست؟
خطا اینجا است که ازدواج از اساس یک امر دینی نیست. دین پیش از مدرنیته مهمترین نهاد اجتماعی بوده و تنها نهادی بوده که میتوانسته تمام قوانین اجتماعی از قوانین مربوط به معامله گرفته تا ازدواج را چارچوببندی کند. به همین خاطر امر ازدواج به عهده نهاد دین افتاده است. اما اصل ماجرا در سر جای خود قرار دارد و آن این است که ازدواج یک امر اجتماعی است. ازدواج یک قرارداد است و تمام قراردادها پیش از مدرنیته از طریق نهاد مذهب مدون میشده است. اما پس از مدرنیته که اجرای قراردادها به عهده دولت بود، مرجعیت ازدواج نیز به عهده دولت افتاد.
در واقع هنگامی که ما در مورد احکام اسلام در مورد ازدواج صحبت میکنیم در مورد یک امر تاریخی صحبت میکنیم. همانطور که احکام ازدواج در زمان حضرت موسی (ع) با زمان پیامبر اسلام (ص) یکی نبوده است و بنابه تغییرات اجتماعی و تاریخی تغییر کرده است، احکام ازدواج در زمانه حاضر نیز باید تغییر کند.
قبلا گفتهام که امر تاریخی امری است که وابسته به زمان و مکان خاصی است و با تغییر زمان و مکان این امر نیز تغییر میکند.
امروز نهاد مذهب در هیچ کجای دنیا تایید کننده ازدواج نیست و قانون مربوط به ازدواج توسط دولتها اجرا میشود. حتی اگر نهاد مذهب در ایران یا سایر کشورهای مذهبی به صورت ظاهری تایید کننده ازدواج هستند، اما همه میدانیم که خطبه عقد در واقع صرفا یک سری عبارات هستند. مساله مهم، آن اجتماع و جامعهای هستند که در روز عروسی و عقد گرد هم آمده و این ازدواج را تایید میکنند. مابقی ماجرا جنبه تشریفات دارد.
اما در مورد ازدواجهای غیرمتعارف مانند ازدواج همجنسگرایان چه میتوان گفت؟
وقتی که ازدواج نه یک امر مذهبی که یک امر اجتماعی باشد، دیگر استدلالها برای اینکه همجنسگرایی در دین ممنوع است، کارایی سابق را ندارد. بلکه باید استدلالهای جدیدی ناظر بر امور اجتماعی اقامه کرد. یک استدلال مهم میتوان قوام اجتماع باشد. ازدواج از آن جهت انجام میشود که جامعه قوام پیدا کند. رشد جامعه افزایش یابد و بقای جامعه تضمین شود. اتفاقی که در ازدواج همجنس گرایان رخ نخواهد داد.
همچنین میتوان استدلال کرد در جامعهای که همجنسگرایی امری مذموم شناخته میشود ازدواج همجنسگرایان میتواند منجر به گسست اجتماعی شود و این برخلاف روح قراردادهای اجتماعی است.
استدلال دیگر میتواند اینگونه باشد که ازدواج در جامعه یک کارکرد به خصوص دارد و آن گسترش اجتماع است. اتفاقی که در ازدواج همجنسگرایان رخ نخواهد داد.
نکته مهم: این که ما ازدواج را یک امر اجتماعی نه مذهبی بدانیم، به هیچ وجه نافی نقش نهاد مذهب در ازدواج نیست. تمام آن ثوابهایی که برای ازدواج ذکر شده است، همچنان بر سر جای خود هستند، اما هنگامی که ازدواج را از نهاد مذهب جدا کردیم، میتوانیم بسیاری از احکام تاریخی مربوط به ازدواج را تغییر داده و جایگزین کنیم. همانطور که گفتم از زمان حضرت موسی (ع) تا زمان پیامبر اسلام (ص) بسیاری از احکام تغییر کردند.
همچنین ازدواجهایی مانند ازدواج سفید نیز میتوانند وجهه قانونی پیدا کنند و مشکلاتی از قبیل اینکه کودکی به دنیا آمده و تکلیف پدر و مادر کودک مشخص نباشد، حل شود.
علاوهبر این جدا شدن ازدواج از نهاد مذهب و چسباندن آن به نهاد جامعه میتواند از حساسیت جامعه مذهبی نسبت به ازدواجهای نامتعارف مانند ازدواج سفید کم کرده و اجازه دهد تا قانونگذاری در این زمینهها بهبود پیدا کند. به عنوان مثال اکثر کسانی که قائل به ازدواج سفید هستند، خواهان روابط جنسی بدون قبول مسئولیتها و قوانین مربوط به ازدواج هستند. در این مورد میتوان قانونی تصویب کرد تا این افراد ازدواج موقتی ثبت کرده و در صورتی که کودکی به دنیا آمد، یا یکی از زوجین اقدام به ضرب و شتم فرد دیگر یا به وی تجاوز کرد یا هر اتفاق دیگر، قانون توانایی مداخله داشته باشد. با این حال، در این نوع ازدواج طرفین مسئولیتها و حقوق مربوط در ازدواج دائمی را ندارند. بدین معنی که اسمها در شناسنامه قید نمیشود و طرفین حقی از ارث و نفقه و مهریه و سایر موارد نخواهند داشت. همینطور میتوان کسانی را که اقدام به روابط خارج از عرف میکنن با استدلالهای قویتری شماتت کرد، چرا که این افراد نه تنها از یک امر اخلاقی و مذهبی سرپیچی میکنند بلکه به قوام اجتماعی جامعه نیز آسیب میزنند.
به نظر میرسد تفکر به ازدواج در قالبی غیر مذهبی و تبدیل کردن آن به یک قرارداد اجتماعی میتواند فواید زیادی داشته باشد. نظر شما چیست؟
میتوانید به تلگرام من هم سر بزنید:
https://t.me/ahmadsobhani