شاید تصور شود که مبادله باعث نابودی بعضی شرکت ها می شود و از منظری هم درست است. مبادله گاهی باعث نابودی شرکت ها می شود اما در دید کلان مبادله باعث بهبود وضع اقتصادی و افزایش رفاه می شود. تصور کنید شما نمی توانستید با کسی مبادله کنید چه می شد؟ قطعا باید خانه خودتان را خودتان می ساختید، مواد غذایی را خودتان تولید می کردید و ... در نتیجه سطح رفاهی بسیار پایین تر از چیزی که امروز دارید را تجربه می کردید. در سطح کلان نیز به همین صورت است. فرانسه، آلمان و چین رقبای تجاری ایالات متحده هستند و گاهی ممکن است باعث ورشکستگی بزرگترین کارخانه های آمریکایی شوند اما ایالات متحده تجارتش را با این کشورها قطع نمیکند چرا که در عین رقابت، شریک تجاری یک دیگر نیز هستند.
دولت ها برای جلوگیری از نابودی شرکت های نوپای خود در ابتدا با تعرفه های سنگین باعث جلوگیری از نابودی آنها می شوند اما به تدریج این حمایت ها را قطع می کنند تا شرکت ها بتوانند خودشان را با شرایط جهانی و رقابتی سازگار کنند. اتفاقی که در ایران به ندرت می افتد و شاهد کارخانه های زیانده بسیار زیادی هستیم که تنها کار آنها اشتغال زایی با پول نفت است.
کشورهای کومونیستی ادعا میکنند که برنامه ریزان مرکزی در دولت بهترین شایستگی را برای هدایت فعالیتهای اقتصادی دارند. این برنامهریزان تصمیم میگیرند:
چه کالایی تولید شود؟
چگونه و چقدر تولید شود؟
چه کسی کالا را بفروشد؟
چه کسی مصرف کند؟
اما در اقتصاد بازار خانوار و بنگاه برای دولت تصمیم میگیرند.
تصمیمگیری میلیون ها بنگاه و خانوار جانشین تصمیمگیری برنامه ریز مرکزی میشود.
آدام اسمیت میگوید:
خانوارها و بنگاه ها در بازار با یکدیگر برخورد دارند و توسط دست نامرئی به نتایج مورد نظر بازار میرسند. دست نامرئی به کمک قیمت ها فعالیت های اقتصادی را هدایت میکند. قیمت ها، هم نشانه ارزش یک کالا برای جامعه و هم نشاندهنده هزینه جامعه برای تولید آن کالا هستند.
افراد حاضر در اقتصاد با توجه به منافع شخصی خود فعالیت میکنند و دست نامرئی بازار منافع شخصی را جهت ارتقا و بهبود رفاه کلی اقتصاد هدایت میکند. به بیان ساده تر بازار (شامل خانوارها و بنگاه ها) برای اقتصاد تصمیم می گیرند که:
چه کالایی تولید شود؟
چگونه و چقدر تولید شود؟
چه کسی کالا را بفروشد؟
چه کسی مصرف کند؟
اما گاهی ممکن است بازار نتواند به خوبی نقش خود را بازی کند و باعث حرکت به سمت ویرانی شود.(به عنوان مثال خطرات زیست محیطی و یا انحصار) در این شرایط چه باید کرد؟
مسابقه فوتبالی را در نظر بگیرید، دولت باید مقررات بازی را تعیین و بازی را داوری کند. دولت باید با قوانین ضد انحصار از رقابت حمایت کند.
دولت ها معمولاً برای افزایش کارایی و بهبود عدالت در اقتصاد دخالت میکنند.
دولت ها معمولاً با مالیات بر درآمد و تامین اجتماعی سعی در توزیع عادلانه رفاه دارند.
سه اصل دیگر از اصول موضوعه ی اقتصاد را با یکدیگر مرور کردیم. این اصول مربوط به تاثیرات مردم بر یکدیگر بود. چنانچه علاقه مند به مباحث دیگر اقتصادی هستید مجموعه نوشته های از اقتصاد را دنبال کنید.