احمد سبحانی
احمد سبحانی
خواندن ۷ دقیقه·۳ سال پیش

از لولوی نولیبرالیسم تا برنامه‌های اصلاح نولیبرالیستی


تقریبا چند سالی است که کلمه نولیبرالیسم برای اشاره به هرنوع برنامه اصلاحات اقتصادی که توسط جناح چپ ایران رخ می‌دهد استفاده می‌شود. این استفاده نا به جا از کلمات عمدتا توسط سخنران‌های جناح راست از حسن عباسی گرفته تا رائفی پور به کار می‌رود.

امروز که به برنامه‌های اصلاحات اقتصادی نامزدهای اصولگرا نگاه می‌کنم میبینم اتفاقا این برنامه‌ها است که نولیبرالی است. اما چه می‌شود که عده‌ای اینها را نمی‌بینند و آنها را می‌بینند.

اگر بخواهم سیاست در ایران را به دو دسته تقسیم کنم، حزب کارگزاران را در یک دسته و اصولگرایان را در یک دسته دیگر قرار می‌دهم. حزب کارگزاران مشخص است. همان دار و دسته هاشمی رفسنجانی است اما تعریف دقیقی از اصولگرایی نداریم. اصولگرایی حزب نیست در واقع هیچ چیز نیست بجز یک اسم که به دسته خاصی از افراد که نخواستند در حزب کارگزاران و طرف هاشمی باشند، اطلاق می‌شود. یعنی هرکس آن طرف نبود اصولگرا است. در این میان اصولگراها از سوسیالیست‌ترین افراد تا لیبرال‌ترین افراد دیده می‌شود. پس نباید انتظار یک شیرازه تفکری منسجم از آنها داشته باشیم.

اما حزب کارگزاران مشخص است که می‌خواهند چه کنند. آنها گذار به لیبرالیسم را در یک بستر مشخص تاریخی می‌بینند که ابتدا از مرکانتیلیسم شروع می‌شود و در نهایت به نولیبرالیسم می‌رسد. بدون گذار از تمام این مراحل نمی‌توان به مرحله پایانی رسید.

همه می‌دانیم در مراحل ابتدایی شکل‌گیری لیبرالیسم رانت و فساد دولتی و حکومتی بسیار بالا بود. چرا که نیاز بود سریعا سرمایه انباشت شود و این انباشت در دستان چه کسی بهتر از شاهزادگان و نجبا؟ کاری که هاشمی از دهه ۷۰ شروع کرد در همین راستا بود. تمام کارخانه‌ها، زمین‌ها و سایر اموال قابل عرض دولتی را به اطرافیان بذل و بخشش کردند تا فرآیند انباشت سرمایه سرعت بگیرد و سریعا به مرحله بعد در لیبرالیسم برسیم. در حال حاضر دست بر روی هر پتروشیمی یا پالایشگاه کشور بگذارید غیرممکن است مدیرعامل یا مدیران بلندرتبه آن عضو حزب یا نزدیک به حزب کارگزاران یا اصلاح طلبی نباشند.

اما آیا این نولیبرالیسم است؟ مشخصا خیر. نولیبرالیسم یک حرکت جهشی در تاریخ است که می‌تواند کشورها را به سرعت از مراحل اولیه لیبرالیسم عبور داده و به مرحله پایانی برساند. البته که این جهش یک سری مشکلات نیز دارد. مهم‌ترین مشکل این است که اقتصاد باید جهانی باشد تا کشور بتواند نولیبرالیسم را به طور کامل پیاده‌سازی کند. همچنین این شیوه پیاده‌سازی نولیبرالیسم ابدا کشور را صنعتی نمی‌کند. بنده نولیبرالیسم را فرآیندی در ایجاد دو قطب لیبرالیستی در جهان تقسیم می‌کنم. لیبرالیسم استعمارگر و لیبرالیسم مستعمره. لیبرالیسم استعمارگر همان ایده‌های لیبرالی است که در مثلث معروف آمریکا-اروپا--ژاپن دیده می‌شود. کشورهایی که ارز آنها جهانروا است، صنعتی هستند و بر لبه تکنولوژی ایستاده‌اند. لیبرالیسم مستعمره عموما از طریق توریسم درآمدزایی می‌کند، اگر صنعتی دارد، صرفا تحت لیسانس است، انرژی و نیروی انسانی ارزان خود را در اختیار شرکت‌های چند ملیتی قرار می‌دهد و از قبل آن به رشد اقتصادی «اسمی» دست پیدا می‌کند.

نکته این است که در لیبرالیسم مستعمره، اقتصاد اگرچه به خوبی قدرت می‌گیرد و تولید ناخالص داخلی افزایش پیدا می‌کند، اما این افزایش پس از آن که چرخه بدهی تغییر کرد، به رکود تبدیل میشود.مثال آن را در ببرهای آسیایی می‌بینیم. کشورهایی که در دوره‌ای وارد رونق شدند اما پس از آنکه زمان پس دادن بدهی‌های خارجی آنها فرا رسید، وارد رکود عمیقی شدند.


آیا دولت جناب روحانی نولیبرال بود؟ با هیچ متر و معیاری نمی‌توانید دولت جناب روحانی را به هیچ یک از مکاتب فلسفی بچسبانید. دولت جناب روحانی هیچ چیز نبود و هیچ کار هم نکرد. هیچ ایده‌ای پشت این دولت وجود نداشت و میرفتیم که برویم نه این که به جایی برسیم.

پس تمام صحبت‌هایی که در باب نولیبرال بودن دولت جناب روحانی زده می‌شود در بهترین حالت حاصل دوچیز است. اول بی اطلاعی گوینده و دوم توهم توطئه. زمانی جناب مجید حسینی در یک مناظره اقتصادی گفتند ارز دو نرخی حاصل سیاست‌های نولیبرال است. قاعدتا جواب چنین ادعای مهملی ساده است. تنها کشورهایی که از ارز دو نرخی استفاده می‌کنند کره شمالی و کوبا هستند. وقتی متوجه نشویم راجع به چه چیزی صحبت می‌کنیم و تمام تلاش خود را بکنیم که یک دولت بی بنیان را به یک مکتب فلسفی بچسبانیم چنین گزاره‌هایی نیز به کار می‌بریم.


اتفاقا اگر بخواهیم در تمام این سال‌ها یک دولت نولیبرال نام ببریم دولت جناب احمدی نژاد است. دولتی که مشخصا توسط بانک جهانی و صندوق بین المللی پول به خاطر پیاده سازی سیاست‌های نولیبرال تشویق شد. با نگاهی به برنامه کاندیدا‌های انقلابی می‌بینیم که اتفاقا اصلاحات مدنظر آنها نیز از جنس اصلاحات نولیبرال است. اگرچه بعضی تناقض‌ها نیز در آنها دیده می‌شود به عنوان مثال از کلمات بهره‌وری و اشتغال در کنار یکدیگر استفاده می‌کنند. می‌دانیم که بهره‌وری و اشتغال در تناقض با یکدیگر هستند. دولت نباید بهره‌ور باشد چرا که وظیفه دولت ایجاد اشتغال است و با افزایش بهره‌وری اتفاقا اشتغال کاهش پیدا می‌کند. پس افزایش بهره‌وری در کنار افزایش اشتغال نوعی تناقض ایجاد می‌کند.

می‌توان اینطور صورت بندی کرد که منظور این کاندیدا‌ها آن است که بهره‌وری توسط دولت و افزایش اشتغال توسط بخش خصوصی صورت می‌گیرد. این موضوع نیز یک ایده نولیبرال است و معنی آن کوچک کردن دولت و سپردن همه چیز به بخش خصوصی است. در این صورت دیگر شعار کاهش فقر معنایی ندارد. چرا که می‌دانیم این کار به معنای افزایش بیکاری است و کسانی که پیشتر از کار در یک کارخانه یا شرکت بیکار شده‌اند هنگامی که بخواهند در یک شرکت یا کارخانه دیگر مشغول به کار شوند، نمی‌توانند حقوق قبلی را درخواست کنند و باید به حقوقی به مراتب پایین‌تر رضایت بدهند. پس این ایده نیز با ایده کاهش فقر و نابرابری در تناقض است.

ضعف گفتمان به شدت در میان تمام کاندیدا‌ها احساس می‌شود و البته چیز عجیبی نیست. ما انتظار نداریم رئیس جمهور فیلسوف باشد. اما متاسفانه حتی اطرافیان این افراد نیز اطلاعی از آنچه می‌گویند ندارند که اگر داشتند قطعا به آنها توصیه می‌کردند که چنین گزاره‌های متناقضی نگویند. حتی شبه فیلسوف‌های سخنران ما از رائفی پور گرفته تا زیبا کلام نیز سواد درست و حسابی در زمینه‌های قابل بحث ندارند. که اگر داشتند اینقدر ساده کلمات را به بازی نمی‌گرفتند تا کلمه نولیبرالیسم به فحش تبدیل شده و سپس در عمل توسط کاندیداهای مورد حمایت‌شان اجرا شود.

این موضوع معنای بسیار بدی دارد. پیشتر گفته‌ام که ما باید تا سی سال آینده ایده‌های انقلابی تولید کنیم در غیر این صورت مشخص نیست تکانه بعدی چه بلایی سر کشور خواهد آورد. ایده‌هایی که از آقایان می‌شنوم حتی نزدیک به انقلابی بودن هم نیست. اینها صرفا نشخوار همان ایده‌های نولیبرالی است که در همه جای دنیا شاهد آن هستیم.با این ایده‌ها نمی‌توان یک تمدن جدید ایجاد کرد.

بعضی از دوستان در جواب این حرف می‌گویند، ایده‌های نولیبرال هم خوب و بد دارند. اگر اصالت سرمایه حاکم نباشد، می‌توان ایده‌های اقتصادی نولیبرال را نیز به اسلام سنجاق کرد. خوب ما چهل سال تلاش خود را برای اتصال انواع و اقسام مکاتب از کمونیسم تا لیبرالیسم به اسلام کردیم نتیجه‌ای هم نگرفتیم.

وقتی شما می‌خواهید ایده‌های نولیبرال را پیاده کنید مجبور به سرمایه‌ای سازی همه‌چیز دارید. خود همان دوست عزیزی که چنان حرفی زد، امروز نمی‌تواند به مردم بگوید ما به خاطر دفاع از اعتقادات خود در عراق و سوریه جنگیدیم و مجبور است به زبان سرمایه‌ای شده جامعه حرف بزند. مجبور است بگوید ما که در سوریه فلان قدر هزینه کردیم با گرفتن فلان قدر پروژه این سرمایه بازگشت. انگار که شهدای ما مزدور بودند و صرفا برای گرفتن مزد به سوریه رفتند. این افراد نمی‌دانند با اینگونه صورتبندی کردن قضیه چه ظلمی در حق شهدا می‌کنند. اما چاره‌ای هم ندارند. اگر به زبان دیگری صحبت کنند، جامعه از آنها نمی‌پذیرد چرا که جامعه عمیقا سرمایه‌ای شده است و این کاری است که لیبرالیسم می‌کند.

در لیبرالیسم که تنها صفت انسان خودخواهی است و کاری نمی‌کند مگر اینکه نفعی در آن باشد، قاعدتا هرکس برای پول به جایی می‌رود.حتی اگر در این راه کشته شود، باز هم باید با این ایده حرکت او را تحلیل کرد که نفعی برایش داشته است. در چنین دنیایی حرف زدن از ایثار و فداکاری کشک است.

در پایان باید بگویم آقایان این ره که شما می‌روید به ترکستان است. بدون تغییر در آنچه طی این ۳۰ سال رخ داده است، هیچ تغییری در وضعیت اجتماع رخ نخواهد داد و هر تلاش شما صرفا حکم مسکنی خواهد داشت. البته منظورم آن نیست که بی گدار به آب زده و ایده‌های اقتصادی آزموده نشده را به بهانه آن که اینها انقلابی هستند، پیاده کنید. (مانند آنچه ابتدای انقلاب رخ داد) بلکه منظور آن است که در ضمن اجرای همان ایده‌های نولیبرال، به موازات آن به فکر تغییر سبک زندگی، سبک نگرش و سبک حکومت داری بوده و به آهستگی ریل اجتماع را تغییر دهید. این کار نیز رخ نمی‌دهد مگر با خلاقیت، دانش بسیار بالا و وسیع و استفاده از نیروی جوان، با انگیزه و خلاق در کنار افزایش آزادی‌ برای نقد و صحبت دیگران.



https://virgool.io/@ahmadsobhani19/%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D9%87-%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C-%D9%85%D9%88%D8%B6%D9%88%D8%B9%DB%8C-%D9%85%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%A8-%D9%85%D9%86-qjarnndbxbmn


نولیبرالیسمانتخابات 1400لیبرالیسمرشد اقتصادیانقلابی گری
"کمربندها را محکم ببندید و دامن همت بر کمر زنید که به دست آوردن ارزشهای والا با خوشگذرانی میسر نیست" امیرالمومنین (ع) -----------------------وبسایت:‌ finsoph.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید