سیاست در آمریکا به مرحلهای جذاب و تماشایی رسیده است. بحران اقتصادی، افزایش موارد ابتلا به کرونا در کنار ناآرامیهای گاه و بیگاه در خیابانهای آمریکا، این انتخابات را به یک جنگ تمام عیار تبدیل کرده است.
اما قضیه به همینجا ختم نمیشود. روز ۱۸سپتامبر خانم روث گینزبرگ (دموکرات)، قاضی ارشد دیوان عالی آمریکا فوت کرد. نکته جالب این است که تا کنون دو قاضی این دیوان توسط ترامپ تعیین شدهاند و اگر جانشین خانم گینزبرگ را نیز ترامپ انتخاب کند دو اتفاق رخ میدهد اول اینکه ترکیب دیوان ۶-۳ به سود جمهوری خواهان خواهد شد و این موضوع باعث میشود اصلاحات لیبرالی که دموکراتها به دنبال آن هستند تا دههها به تاخیر بیفتد و دوم این که در دوره دوم، ترامپ از حمایتی به مراتب قویتر از طرف هم حزبیهای خود برخوردار خواهد شد و دیگر حتی دیوان عالی کشور نیز نمیتواند به راحتی جلوی درخواستها و فرامین اجرایی عجیب و غریب وی را بگیرد. (این احتمال را در نظر بگیرید که در دوره دوم ترامپ احتمال فوت یک دموکرات دیگر به نام استفن بریر ۸۲ ساله نیز وجود دارد و این کار را برای دموکراتها به شدت سخت میکند)
هرچند بعید است در فاصله چند هفته مانده به انتخابات، اجازه داده بشود که رئیس جمهور جایگزینی برای چنین جایگاهی انتخاب کند. اما این موضوع میتواند تنور انتخابات را داغتر از پیش کند. تاریخ نشان داده است که وقتی موضوع بر سر انتخاب قاضی دیوان عدالت است، هر دو طرف با تمام قوا به میدان میآیند چرا که این دیوان جایگاه بسیار بالایی در قانونگذاری آمریکا ایفا میکند.
اگر هنوز قانع نشدهاید که این انتخابات را دنبال کنید پس با من همراه باشید.
نحوه رایگیری یکی دیگر از مسائلی است که قرار است به جذابیت این انتخابات اضافه کند. ترامپ از ماه مه که موضوع رایگیری به روش پستی مطرح شد در این انتخابات تشکیک کرده بود. البته جای تعجب نیست. ترامپ حتی در انتخابات سال ۲۰۱۶ که پیروز شده بود هم ادعای تقلب کرده بود. اما نحوهی رایگیری در این انتخابات به گونه ایست که احتمالا ترامپ راحتتر میتواند ادعای خود را به مردم بقبولاند.
وی در ماه مه در پستی ادعا کرده بود احتمالا در بعضی ایالتها مانند کالیفرنیا (که عموما به دموکراتها رای میدهند) تقلب صورت خواهد گرفت. این پست به سرعت بازنشر شد و واکنشهای ضد و نقیضی را برانگیخت.
اما موضوع به همینجا ختم نشد و از آن زمان تاکنون ترامپ بارها و بارها ادعای خود مبنی بر احتمال تقلب در انتخابات را تکرار کرد. نکته جالب این جاست که جمهوریخواهان در بحث تصویب محرک مالی، درخواست مبلغ زیادی کمک مالی به شرکت پست آمریکا کرده بودند (که توسط دموکراتها رد شد). بعضی افراد این درخواست جمهوریخواهان را نوعی باجدهی به کارمندان شرکت پست آمریکا تلقی کردند.
حال ترامپ در مصاحبهای با واشنگتن تایمز با تکرار ادعایش مبنی بر احتمال تقلب در انتخابات، عنوان کرد به هیچ وجه از سمتش کنارهگیری نخواهد کرد و باید توسط دیوان عالی آمریکا اخراج بشود. شرایطی را در نظر بگیرید که ترامپ بازنده باشد و ماجرا به دیوان عدالت کشیده شود و آنجا آرا ۴-۴ مساوی شود. در این صورت عملا با یک بحران در قانون اساسی روبرو خواهیم شد.
حال جنگ داخلی در آمریکا رنگ و بوی تازهای به خود گرفته است. از یک طرف اگر ترامپ بار دیگر انتخاب شود با توجه به ترکیب احتمالی دیوان عدالت اداری، میتوان گفت پایگاه دموکراتها برای چندین دهه از بین میرود. البته این موضوع چیزی نیست که دموکراتها تا امروز تجربه نکرده باشند. آنها بعد از جنگ جهانی دوم به این سو تقریبا در اکثر انتخابات شکست میخوردند اما پس از پیروزی کلینتون و اوباما تازه درحال احیای نظرات خود خصوصا در اقتصاد و سیاست خارجه بودند. اما به نظر میرسد ترامپ به تنهایی در حال نابودی میراثی است که دموکراتها در چند دهه اخیر پس از جنگ ویتنام در حال جمعآوری آن بودند.
اگر ترامپ پیروز شود فریاد استقلال طلبی بلندتر از همیشه به گوش خواهد رسید. از طرف دیگر همه میدانند ترامپ تا چه حد برای استفاده از زور بی محابا عمل میکند. این موضوع میتوان رهبران تجزیه طلب را کمی محتاطتر کند. اما چیزی که قطعی است این است که پیروزی ترامپ نه تنها آمریکا را بزرگتر نخواهد کرد بلکه احتمالا آن را کوچک تر نیز میکند.
در موضوع سیاست خارجه نیز ترامپ وزنه سنگینی را بلند کرده است. مقابله با چین آن هم در شرایطی که اقتصادی آمریکا در شرایطی به مراتب شکنندهتر از پیش قرار دارد و از آن طرف اقتصاد چین کاملا سرحال و سرپنجه به نظر میرسد بیشتر به یک قمار شبیه است. اگرچه همچنان ابزارهای مالی آمریکا قدرت بسیار زیادی به ترامپ میدهد اما قطعا این مهمات تا همیشه کارایی نخواهند داشت. آمریکا به چند دلیل در این نبرد تنهاست. اروپا در کنار مشکلاتی که دارد همچنان به چین محتاج است تا بتواند اقتصاد خود را (که از تورم به شدت منفی رنج میبرد) نجات دهد. اقتصاد اقیانوسیه به شدت به چین وابسته است و احتمالا در این مسیر همراه ترامپ نخواهد بود. ژاپن هنوز درگیر انتقال قدرت از شینزو آبه به یوشیهیده سوگا است و بعید است خود را گیر یک چالش جدید بیندازد و انگلستان نیز هنوز از چاله برگزیت بیرون نیامده است و تا ساعت یازده هم چیزی باقی نمانده است.(ساعت نه در حال اتمام است). احتمالا تنها امید ترامپ این است که بلوفی که زده است بگیرد و چین متوجه نشود در دستش چیزی ندارد.
اما بیایید احتمال پیروزی بایدن را در نظر بگیریم. بایدن در نظرسنجیها اختلاف معناداری با ترامپ دارد اما به چند دلیل نمیتوان این نظرسنجیها را ملاک قرار داد اول آنکه جمهوریخواهان عموما در نظرسنجیها شرکت نمیکنند و دوم آنکه در سال ۲۰۱۶ نیز مشاهده کردیم این نظرسنجیها تا چه حد میتوانند گمراه کننده باشند.
اما در صورت پیروزی بایدن احتمالا شاهد سقوط بازار سهام و دلار آمریکا خواهیم بود. برنامههای بایدن احتمالا جهانیسازی دوباره آمریکا برای حمایت از مهمترین سلاح این کشور یعنی دلار خواهد بود. اما چهار سال پروتکشنیسم (حمایت گرایی) افراطی و بستن دربهای آمریکا بر روی دنیا، دلار را به شدت آسیب پذیر کرده است. انتظار داریم در اولین مواجهه دلار با جهان، شاهد کاهش بیش از پیش این ارز (دلار از ماه مارس تا کنون، بی وقفه در حال کاهش بوده است) و سقوط بازار سهام به خاطر سیاستهای جهانی سازی بایدن خواهیم بود. اگرچه بایدن قول داده است که از سیاستهای حمایتی ترامپ پیروی کند اما بعید است که در حد و اندازههای ترامپ چنین کاری انجام بدهد. این امر احتمالا موجب نارضایتی کارگران آمریکایی خصوصا در مرکز و جنوب امریکا خواهد شد که عموما در صنایع تولیدی و کشاورزی فعال هستند.
در مجموع به نظر میرسد که انتخاب هیچ یک از دو کاندیدای کنونی امریکا را دوباره بزرگ نخواهد کرد. اما برای ما ترامپ بهتر است یا بایدن؟ جواب این سوال مشخص است هیچکدام. بعید است که بایدن مانند تمام دموکراتهای پیش از آن روشی جدا برای برخورد با ایران در پیش بگیرد. اما احتمالا فشارها را کاهش بدهد و یا در بدترین حالت ادامه بدهد. اما چیزی که مشخص است با این سطح از بیخیالی در مسئولین اجرایی کشور حتی اگر تمام تحریمها نیز لغو شود اتفاقی در کشور رخ نخواهد داد. پیش از اینکه بخواهیم در مورد تاثیر انتخابات آمریکا بر روی ایران صحبت کنیم باید در مورد تاثیر انتخابات ایران بر ایران صحبت کنیم.