احمد سبحانی
احمد سبحانی
خواندن ۵ دقیقه·۱ سال پیش

توده‌ها آمدند (یادداشتی بر اتفاقات فرانسه)


سال‌ها پیش نیچه در مورد مرگ خدا هشدار داده بود. استعاره مرگ خدا، (همانطور که در کتاب غروب بتان شرح می‌دهد) صرفا به معنای حذف مرجعیت دینی و مذهبی نیست. بلکه وقتی نیچه در مورد مرگ خدا صحبت می‌کند، منظور هرگونه مرجعیتی است که انسان را از رسیدن به مقام سوپرایگو باز می‌دارد.

به طور خلاصه (و نه کامل) نظر نیچه این است که ایگو (انسان یا فرد یا کَس) برای رسیدن به سوپر ایگو (ابرانسان یا فرافرد) باید از تمام مرجعیت‌ها رها شود. چه این مرجعیت علمی باشد، چه دینی، چه اجتماعی و چه فرهنگی و سیاسی و...

کسی که توانسته باشد از تمام مرجعیت‌ها رهایی یابد، می‌تواند به مقام سوپر ایگو برسد. در رمان جنایت و مکافات می‌خوانیم که راسکلنیکف قصد دارد آزمایشی انجام دهد. آزمایش این است که آیا وی می‌تواند با کشتن آن پیرزن صاحبخانه به مانند ناپلئون امری ابرانسانی انجام دهد؟

در مقام سوپر ایگو فرد به صورت قائم بالذات اخلاق را تولید می‌کند. به این معنا که فرد دیگر لزومی ندارد به جامعه یا فرهنگ یا دین یا سیاست برای توجیه کار خود رجوع کند. بلکه امری اخلاقی است که از فرد سر می‌زند. از نظر نیچه تمام پیامبران و پادشاهان بزرگ در چنین مقامی ایستاده اند. یعنی قائم بالذات امر اخلاقی را تولید می‌کنند. به همین خاطر است که می‌توانند مانند هیتلر و ناپلئون میلیون‌ها نفر را از دم تیغ بگذرانند بدون اینکه به اتفاقی که در جهان واقع رخ می‌دهد فکر کنند.

همچنین به همین خاطر پیامبران می‌توانند علیه آنچه که فرهنگ زمانه خود است بشورند. چون در مقام سوپرایگو، هرامری که از شما سر بزند اخلاقی است. چرا که هیچ مرجعی برای تعیین اخلاقی بودن امور وجود ندارد.

اینکه آیا دقیقا این همان چیزی است که نیچه قصد گفتن آن را دارد یا خیر، یا اساسا نیچه به چنین چیزی دعوت می‌کند، موضوع بحث نیست. موضوع بحث این است که فهم انسان امروز یعنی انسان جهانی از دنیای دهه ۲۰۲۰ چنین چیزی است.

البته این درک ناگهانی رخ نداده است. طی سال‌ها فلاسفه متعددی هشدار آمدن چنین روزی را داده بودند. روزی که توده‌ها زمام امور را به دست بگیرند. باید توجه داشت که توده در اینجا به معنی مردم نیست. توده به معنی مجموعه‌ای از انسان‌ها است که تنها در یک چیز با هم مشترک‌اند و آن نفی است. توده تنها نفی می‌کند. توده ایجاد نمی‌کند. توده نابود می‌کند چون به هیچ کجا تعلقی ندارد. توده مالکیت نمی‌فهمد توده در جهت نفی مالکیت گام بر می‌دارد. توده نمی‌داند چه می‌خواهد تنها می‌داند چه نمی‌خواهد. انسان‌هایی که توده وار حرکت می‌کنند هیچ وجه اشتراکی با هم ندارند به همین خاطر مستعد افتادن در گام پوپولیسم هستند. توده دهه ۲۰۲۰ مانند توده دهه ۱۹۲۰ نیست. توده قدیم آرمانشهری داشت و ایده‌ای برای بهبود جهان. توده قدیم اهل از خودگذشتگی برای خیر بزرگتر بود. توده قدیم تن پرور نبود. توده قدیم از زمین کشاورزی آمده بود نه از پشت مانیتور. توده قدیم اهل گوش کردن بود نه حرف زدن. توده قدیم دنبال کشف بود نه خودنمایی. در یک کلام توده قدیم اگزیستانسیالیستی بود و توده امروز نهیلیستی.

وجه اشتراکات بسیار زیادی مابین خیزش های اخیر فرانسه و خیزش ایران وجود دارد. اما یکی از مهم‌ترین آنها حضور نوجوانان در هر دو مورد است. در نوشته زیر این مساله را باز کرده‌ام:

https://vrgl.ir/AwhRe


اما فروش رویا تنها دلیل این خیزش‌ها نیست. یکی از مهم‌ترین دلایل آن بی اعتبار شدن تمام مراجع از علمی و دینی گرفته تا سیاسی و اجتماعی. ما به زمانه «غروب بتان» رسیده‌ایم.

در دوران کرونا به خوبی دیدیم که چگونه حتی مراجع علمی، به عنوان یگانه خدای دوران مدرنیته از اعتبار ساقط شد و چگونه توده‌ها این بت را شکستند. گروه‌های ضد واکسن و ضد دارو آنقدر پر سر و صدا وارد عمل شدند که دولت‌ها برای اولین بار مجبور شدند با آنها مقابله کنند.

بسیاری از سیاستمداران مجبور شدند برای مقابله رسانه‌ای با این پدیده جلوی دوربین‌ها آمده و واکسن بزنند. اما باز هم تئوری پردازان ضد علم راضی نشده و آن را تنها شوی تلویزیونی خواندند. ( و به طرزی طعنه آمیز جواب گفته منسوب به نیچه را دادند که گفته بود بعد از کشف دوربین عکاسی دیگر هیچ عصایی تبدیل به اژدها نشد)

https://vrgl.ir/ezIIp

توده‌ها در فرانسه چه می‌خواهند؟ دولتی بهتر؟ اقتصادی مطلوب‌تر؟ غذای بیشتر؟ عدالت بهتر؟ در میان ۲۰۰ کشور موجود در جهان شاید کمتر از ۲۰ کشور در دنیا وجود داشته باشد که وضعیتی بهتر از فرانسه دارد. همچنین در میان ۸ میلیارد انسان روی کره زمین به احتمال زیاد بیش از ۱۰ درصد مردم وضعیتی بهتر از یک فرانسوی متوسط ندارند. بنابراین مشکل فرانسوی‌ها چیست؟

مشکل این است که آنها دیگر هیچ چیز را قبول ندارند. توده‌ها دیگر به هیچ چیز راضی نمی‌شوند. این نیز پارادوکس سرمایه‌داری است. در سرمایه‌داری فرد رشد خود را حاصل تلاش و عقل معاش خود می‌داند اما ورشکستگی و فقر خود را نتیجه سیاست‌های دولت. به همین خاطر است که مرجعیت سیاسی در مدرنیته نمی‌تواند یک مرجعیت غیردموکرات باشد. زیرا سرمایه‌داری به خاطر بنیان‌های خود هر نوع سیستم سیاسی متمرکز را به نابوی می‌کشاند. هر نوع مرجعیت سیاسی متمرکز در یک قالب اقتصاد سرمایه‌داری محکوم به شکست است. (در واقع حتی مراجع سیاسی غیرمتمرکز نیز محکوم به شکست هستند. همانطور که می‌بینیم در فرانسه و ایالات متحده در حال رخ دادن است.)

حال با این توده‌ها چه باید کرد؟ توده‌هایی که به هیچ چیز اعتقادی ندارند و هیچ مرجعی را بجز خودشان قبول نمی‌کنند؟

جوابی که من می‌دهم این است که این توده‌ها را وارد بازی کنید. توده‌ها را از توده بودن خارج کنید. به آنها هدف بدهید. توده‌ها چیزی برای از دست دادن ندارند پس به آنها چیزی برای از دست دادن بدهید. توده‌ها تعلقی به جایی که در آن زندگی می‌کنند ندارند چرا که احساس تعلق به آن نمی‌کنند. پس آنها را وارد بازی کنید. توده‌ها جایی برای رفتن ندارند. پس به آنها دلیلی برای رفتن به جایی بدهید. مهم نیست کجا.

به توده‌ها قدرت منتَشَر بدهید چرا که انسان مدرن، انسانی منتَشَر است. مجبورش کنید که تعامل کند. مجبورش کنید که گوش کند. و سپس جادوی مسئولیت را می‌بینید. مسئولیت با خودش اخلاق می‌آورد. جامعه‌ای که به دنبال موظف کردن مردم است نه مسئول کردن آنها، حق تعلق مردم را از آنها می‌گیرد. موظف بودن بار اخلاقی را از دوش انسان بر می‌دارد اما مسئول کردن آنها بار اخلاقی مضاعفی بر دوش آنها می‌گذارد.

توده‌ها را «خودفرمان» کنید تا بفهمند خدایی کردن نمی‌دانند.

https://vrgl.ir/GRScc




https://virgool.io/@ahmadsobhani19/%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D9%87-%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C-%D9%85%D9%88%D8%B6%D9%88%D8%B9%DB%8C-%D9%85%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%A8-%D9%85%D9%86-qjarnndbxbmn

می‌توانید به تلگرام من هم سر بزنید:

https://t.me/ahmadsobhani


توده‌هاسیاسیفلسفیمرگ خدانیچه
"کمربندها را محکم ببندید و دامن همت بر کمر زنید که به دست آوردن ارزشهای والا با خوشگذرانی میسر نیست" امیرالمومنین (ع) -----------------------وبسایت:‌ finsoph.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید