عده ای با اهداف خاصی این تفکر را رواج دهند که آینده در دستان آنارشیسم و لیبرتاریسم است. آنها برای این استدلال هم میگویند که در دنیا برخورد قهری حکومت ها جوابگو نیست و باید به معنای واقعی کلمه حکومت به دست مردم بیفتد. آنها اینطور استدلال میکنند که مردم در برخورد با یکدیگر همواره حقوق یکدیگر را رعایت میکنند و یکی از پرتکرارترین مثال هایی که به شخصه میشنوم مثال سیلک رود است. در سیلک رود توزیع کنندگان و مصرف کنندگان مواد دور هم جمع شده بودند و جامعه ای نسبتا بزرگ مجازی را تشکیل داده بودند که صرفا بر مبنای اعتماد بود. مصرف کننده به توزیع کننده اعتماد میکرد و توزیع کننده به سایت. طرفداران آزادی بی قید و شرط میگویند همانگونه که آن معتادان توانستند در آن جامعه با یکدیگر تعامل سازنده و خوبی داشته باشند پس مردم عادی هم میتوانند همانطور با هم در تعامل باشند بدون اینکه نیاز به قدرت و حکومتی باشد.
اما این افراد یک نکته ی بسیار مهمی را نادیده گرفته اند و آن این است که این انسجام و اعتماد از آن روست که تمام این افراد از ترس یک حکومت قدرتمند است که اینگونه با احتیاط عمل میکنند و دلیل دیگر منافع آنهاست. در جایی که منافع فرد حکم کند هیچگاه از قوانین تخطی نمیکند. به عنوان مثال چند درصد از مردم در صورت نبود یک جریمه سنگین در مورد عبور چراغ قرمز و یا یک قدرت اجرایی قوی برای اجبار به عمل به قانون بازهم پشت چراغ قرمز منتظر می مانند؟
نکته ی دیگری که در این میان نادیده گرفته میشود آز و حرص بشر است. شاید عده ای بخواهند خوی حیوانی بشر را نادیده بگیرند و وی را دارای عقل و شعور بدانند که این عقل را گاها با عصمت مخلوط میکنند اماباید قبول کرد که انسان حیوانیست که گاهی میتواند از عقل خود استفاده کند.(هرچند غالبا این کار را نمیکند.) این طمع به هیچ نقطه ای خلاصه نمیشود. در جامعه ی امروز ما عده ای به اشتباه تصور میکنند با آزاد گذاشتن مردم در انتخاب آنها در اکثر موارد راه درست را انتخاب میکنند. بیایید ببینیم این صحبت چقدر حقیقت دارد. حدود پنجاه سال پیش در جامعه ی ایالات متحده مطالبات آزادی پوشش در ایالات متحده شکل گرفت که سردمدار آنها کمپانی های فیلم سازی بودند که غالبا اجازه ی انتشار فیلم هایی که صحنه های جنسی خاصی داشتند را پیدا نمیکردند. (شاید یکی از معروف ترین این افراد هوارد هیوز هست که فیلم هایش بارها رد شدند.) در آن زمان گفته شد که باید به مطالبات مردم احترام گذاشت، مردم به مرور زمان راه درست را از نادرست تشخیص میدهند. اینگونه شد که در کمتر از نیم قرن نه تنها برهنگی و تجاوز کمتر نشد بلکه مطالبات جدیدی همچون، حق ازدواج با حیوانات، حق ازدواج یک زن با چندین مرد، حق ازدواج با محارم، حق ازدواج با دختران کمتر از سن قانونی مطرح شده است.
یا مثالی دیگر از همان سیلک رود. سیلک رود در ابتدا برای فروش مواد مخدر راه اندازی شد با این ایده که هرکس حق این را دارد که هرچیزی که میخواهد وارد بدن خود کند. اما در زمانی کوتاه شاهد فروش سلاح های غیر قانونی و اعضای بدن انسان هم بودیم. هرچند به علت مشکلاتی که در تحویل وجود داشت هرگز به صورت جدی عملی نشد اما قطعا در صورت امکان شاهد فروش برده های جنسی هم در این سایت بودیم همانطور که در بعضی جوامع به اصطلاح پیشرفته امروز شاهد آن هستیم.
امروزه در داخل کشور هم شاهد زمزمه های آنارشیسم مابانه هستیم که میگویند باید آزادی به معنای واقعی آن اعطا شود. برای شروع این افراد باید مشخص کنند که آزادی از نظر آنها چیست؟ و به کجا ختم میشود؟ آیا آزادی مطلق میخواهند؟ و آیا کشوری در جهان این آزادی مطلق را دارد؟
در ابتدای مقاله گفته شد که مردم یک اجتماع برای انجام کاری یا باید منفعتی داشته باشند یا مجبور به انجام آن باشند آیا امکان دارد جامعه ای بوجود بیاید که مردم ملزم به رعایت سرعت مطمئن در جاده نباشند ولی همزمان اینکار را انجام دهند؟ 99 درصد میگویم خیر اما بیایید بسیار خوش بین باشیم و بگوییم 99 درصد این قوانین را بدون چشم داشت و حتی اجباری رعایت کنند و به حقوق بقیه مردم احترام بگذارند باز هم برای اینکه آن یک درصد از این قوانین تخطی نکنند حکومت و قانون و اجرای قانون و نظارت بر اجرای قانون امری حیاتی و لازم برای پیشرفت یک کشور است.