احمد سبحانی
احمد سبحانی
خواندن ۱۲ دقیقه·۳ سال پیش

جهان پسا کرونا: تازه مشکلات شروع شده است


با نگاهی به وضعیت کشور، بسیار راحت است که بگوییم ایران کشوری نفرین شده است. تصور بسیاری از مردم در ایران این است که سایر نقاط جهان در آسایش و راحتی زندگی می‌کنند و تنها ایران است که بدترین وضعیت دنیا را دارد. در این نوشتار قصد دارم گوشه‌ای از اتفاقاتی که در دنیا رخ می‌دهد را بازگو کنم. اتفاقاتی که هرگز در ویدیوهای پر رنگ و لعاب اینستاگرام نمی‌بینید.

بحران مالی سال ۲۰۰۸

پس از بحران مالی سال ۲۰۰۸، بانک‌های مرکزی کشورهای پیشرفته دنیا شروع به چاپ اسکناس کردند. فدرال رزرو، بانک ژاپن، بانک انگلستان، بانک ملی سوئیس و بانک مرکزی اروپا. همگی تا حد توان خود پول چاپ کرده و تحت برنامه موسوم به QE به اقتصاد تزریق کردند.

این موضوع منجر به افزایش شدید در قیمت کالاها شد. خصوصا کالاهایی مانند نفت، طلا، نقره و...اما این همه ماجرا نبود. برای اینکه این پول در اقتصاد کشورهای پیشرفته منجر به تورم نشود، باید از سیستم خارج شود. بانک‌های مرکزی به چند طریق می‌توانند این پول اضافی را خارج کنند. اول از طریق برنامه QT. این برنامه برخلاف برنامه QE است. در برنامه QE بانک مرکزی در بازار آزاد اوراق قرضه دولتی را خریداری کرده و پول به بازار تزریق می‌کند. به این صورت نرخ بهره بلند مدت کاهش پیدا کرده و شرایط تامین مالی بلند مدت بهبود پیدا می‌کند. در برنامه QT بانک مرکزی اوراق قرضه دولتی را به فروش می‌رساند. در این حالت نرخ بهره بلند مدت افزایش پیدا کرده و شرایط تامین مالی سخت می شود. برنامه QT در ایالات متحده تنها به مدت یک سال آنهم در سال ۲۰۱۸-۲۰۱۹ پیاده شد و پس از آن لغو شد.


روش دوم افزایش مالیات است. در ایالات متحده، دولت اوباما مالیات بر ثروتمندان را افزایش داد اما ترامپ این دستور را لغو کرد. اگرچه افزایش مالیات تا زمانی که منجر به کاهش ترازنامه نشود، عملا این مشکل را حل نمی‌کند.

روش سوم و اصلی برای کاهش تورم در کشورهایی مانند ایالات متحده، صادرات تورم است. البته این موضوع بد فهمیده می‌شود. اجازه بدهید با یک مثال توضیح بدهم. تصور کنید شما یک وارد کننده آمریکایی هستید. قیمت ذرت در ایالت شما طی چند ماه گذشته ۱۰۰ درصد افزایش داشته است. شما می‌دانید که در هند همین ذرت با قیمتی بسیار پایین‌تر به فروش می‌رسد. پس دلار آمریکا را برداشته و به هند می‌روید، ذرت را می‌خرید و در ایالت خود به فروش می‌رسانید. یک ایرانی توانایی چنین کاری را ندارد چرا که ریال ایران در هند خریداری ندارد اما یک آمریکایی می‌تواند به راحتی این کار را انجام دهد. به این صورت دلار از سیستم مالی ایالات متحده خارج می‌شود. به این خاطر است که به دلار، ارز ضد تورمی گفته می‌شود. ارز جهانروا به سختی درگیر تورم می‌شود چون همواره یک خریدار خارج از مرزها خواهان آن است. به تصویر زیر نگاه کنید.

همانطور که می‌بینید، پیش از سال ۱۹۷۰، دلار با افزایش قیمت نفت به شدت متورم می‌شد، اما پس از آن به خاطر اینکه دلار به راحتی در جهان معامله می‌شد، حتی با افزایش شدید قیمت نفت در اواخر دهه ۲۰۰۰ نیز متورم نشده است. (اوجگیری قیمت نفت در دهه ۱۹۸۰ و تاثیر آن بر اقتصاد ایالات متحده دلیل ژئوپولتیک دارد و تنها اقتصادی نیست)

تکلیف دلار چه می‌‌شود؟

حال سوال این است که اگر نه بانک مرکزی و نه مالیات دولت دلار را از سیستم خارج نمی‌کند، پس دلار کجا می‌رود؟ پاسخ ساده این است که هیچ کجا و همه جا. بیایید با مثال وارد کننده ذرت ادامه دهیم. وارد کننده، ذرت را از کشاورزی هندی خریده و به وی دلار داده است. حال دلار در اقتصاد هند افزایش پیدا کرده و سیاستگذار هندی احساس نگرانی میکند. چون افزایش دلار در سیستم اقتصادی هند باعث افزایش قدرت روپیه هند در برابر دلار خواهد شد و این موضوع به صادرات هند به ایالات متحده ضربه می‌زند. پس برای افزایش مزیت رقابتی، اقدام به کاهش ارزش پول خود می‌کند، این موضع به نوبه خود منجر به افزایش تورم در اقتصاد هند خواهد شد. این موضوع در اکثر اقتصادهای نوظهور که شریک تجاری اصلی آنها ایالات متحده است، دیده می‌شود.


مصر و بهار عربی:

مثال مصر یکی از مثالهایی است که به نظرم باید از دل آن چندین دوره دانشگاهی در مقطع دکترا ایجاد شود. طبق گزارش بانک جهانی، تورم مصر از سال ۱۹۸۰ کمابیش در حال کاهش بوده است. اما در فاصله سال‌های ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۱ تورم جهش‌های شدیدی پیدا کرد حتی در برهه‌هایی شاهد جهش دوبرابری بودیم. این موضوع به خودی خود بد نیست. چرا که منجر به افزایش توریسم و تشویق صادرات می‌شود. اما مشکل این بود که مصر (مانند اکثر کشورهای خاورمیانه) به شدت وابسته به واردات غذا هستند. این جهش ناگهانی تورمی، هزینه واردات را افزایش داد و مواد غذایی گران شد.

نکته‌ای که باید به آن توجه کرد این است که در محاسبه تورم، کشورهای درحال توسعه و اقتصادهای نوظهور معمولا وابستگی بیشتری به غذا دارند. به طور متوسط در محاسبه تورم حدود ۳۰ درصد وزن تورم را در این کشورها مواد غذایی تشکیل می‌دهد در حالی که در کشورهایی مانند ایالات متحده، آلمان یا انگلستان این میزان ۱۰ درصد و کمتر است.

افزایش تورم مواد غذایی منجر به نارضایتی گسترده‌ای در میان مردم مصر شد و زمینه ساز چیزی شد که امروز آن را بهار عربی می‌نامیم. (توجه داشته باشید که تورم به خودی خود منجر به خیزش‌ های اعتراضی نمی‌شود اما همواره یک کاتالیزور است.) البته این مشکلات تنها مختص به خاورمیانه نبود. احتمالا همگی آن دوران را به خوبی به یاد دارید. دورانی که تصور می‌کردیم دنیا به آخر رسیده است. تقریبا تمام نقاط دنیا درگیر تحولات اعتراضی شده بود. در آرژانتین، برزیل، شیلی، حتی اسپانیا، پرتغال، اندونزی و... تقریبا تمام جهان درگیر بودند. چندین انقلاب مخملی در کشورهای اروپای شرقی رخ داد و وقایعی را که اگر بخواهم همه آنها را ذکر کنم این متن بسیار طولانی خواهد شد. اما همینقدر بدانید که در شرایط فعلی وضعیت بسیار بدتر است.

وضعیت جهان در حال حاضر چگونه است؟

بسیاری از افراد تصور میکنند که میتوان با توجه به اتفاقات پس از بحران مالی سال ۲۰۰۸، وقایع آتی را تخمین زد. (حتی خود من هم در دام این اشتباه گرفتار شدم). اما وضعیت جهان تفاوت چشمگیری با سال۲۰۰۸ دارد. یکی از این تفاوت‌ها گسترش دایره قدرت و نفوذ چین پس از بحران مالی سال۲۰۰۸ است. دیگری مساله نفت است. همچنین برگزیت یکی دیگر از وقایعی است که جهان را تغییر داده است. اما خارج از مسائل ژئوپولتیک، وضعیت اقتصادی نیز تغییرات زیادی کرده است. برنامه QE نسبت به سال ۲۰۰۸ جهش عظیمی داشته است و از آن مهم‌تر دیگر تنها منحصر به کشورهای پیشرفته نیست. تقریبا تمام کشورهای دنیا (خصوصا اقتصادهای نوظهور) اقدام به اجرای برنامه QE کرده‌اند. ترکیه یکی از این کشورها است که برای کنترل تورم مجبور شده است نرخ بهره خود را به رقم کم سابقه ۱۹ درصد برساند که البته می دانیم این افزایش نرخ بهره نمی‌تواند همیشگی باشد. احتمالا باز هم شاهد افزایش تورم در ترکیه خواهیم بود مگر اینکه این کشور راهی برای پرداخت بدهی‌هایش پیدا کند.

همچنین در آفریقای جنوبی ما شاهد درگیری‌های شدیدی هستیم. اما اگرچه آفریقای جنوبی اولین کشور بود اما قطعا آخرین کشور نخواهد بود. آرژانتین، برزیل، شیلی، هند، اندونزی، ترکیه و تقریبا تمام مردم دنیا مستعد شورش هستند. این شورش از قبل آغاز شده است. تا امروز دولت‌های زیادی در سراسر دنیا سقوط کرده‌اند. از دولت ترامپ در ایالات متحده که پیش از کرونا همه او را برنده قطعی انتخابات با نسبت آرای بالا میدانستند تا دولت سوئد که در اوایل کرونا بدترین نوع کنترل بیماری را به ثبت رساند به طوری که تعداد تلفات این کشور به اندازه ایالات متحده بود. تا اسرائیل، تا ایتالیا. مشارکت پایین در انتخابات فرانسه، پیروزی حزب ملی اسکاتلند و پیشتازی حزب سبز آلمان در نظرسنجی‌ها همگی نشان از یک چرخش عمده در سیاست جهان دارد.


همانطور که قبلا گفته‌ام جهان پس از کرونا ابدا شبیه جهان پیش از کرونا نخواهد بود. تغییرات شدیدا در حال رخ دادن است و ممکن است فردا بیدار شویم و ببینیم جهان به طور کلی تغییر کرده است. همچنین جهان در نامتعادل‌ترین حالت خود پس از جنگ جهانی دوم قرار دارد. در هنگ کنگ و تایوان شاهد تحرکات خصمانه‌ای از طرف ایالات متحده و انگلستان هستیم. در کل قاره آفریقا خصوصا آفریقای شمالی و مرکزی توده‌ها خیزش کرده‌اند.

اگر بخواهیم تاریخی قضیه را بررسی کنیم، از اواخر قرن ۱۹ تا دهه ۱۹۳۰، سرمایه‌داران بر اوج اقتدار سیاسی دنیا تکیه زده بودند. پس از جنگ جهانی تا دهه ۱۹۸۰، این کارگران بودند که قدرت را در دست گرفتند. از دهه ۱۹۸۰ تا ۲۰۱۰، دوباره این سرمایه‌داران بودند که با کنار زدن دولت‌های رفاه قدرت را در دست گرفتند و اینبار به نظر بنده دوباره کارگران قدرت را در دست خواهند گرفت. کشورهای کارگری مانند اسکاندیناوی، کشورهای کمونیستی مانند چین و... قدرت خواهند گرفت، همانطور که بعد از جنگ جهانی تا دهه ۱۹۷۰ زمان اوج گیری قدرت شوروی بود. اما باید منتظر یک برهم ریختگی عظیم پیش از این چرخش باشیم. مردم دنیا به خاطر کرونا فقیرتر، عصبانی‌تر، افسرده‌تر و بیکارتر شده‌ اند. بسیاری از مردم دیگر به سیستم سیاسی‌شان اعتماد ندارند. اما نکته جالب توجه این است که برخلاف دهه ۱۹۳۰، که فاشیست‌ها بر سر کار آمدند، اینبار کسانی پشت درب‌های آلترناتیو جهانی قرار دارند که اتفاقا نگاهی به خارج از مرزها دارند. جایگزینی بایدن با ترامپ، حزب سبز آلمان، حزب ملی اسکاتلند، همه اینها نشان از یک نکته دارد و آن این است که جهان غرب خواهان یک جنگ جهانی دیگر نیست.

ایران چه می‌شود؟

وضعیت نابسامان اقتصادی، اداره بسیار بد کرونا، تحریم اقتصادی شدید در کنار ناتوانی در توجیه رسانه‌ای مردم. تنها یکی از این عوامل برای سقوط یک کشور و یک دولت کافی است. اما دولت ما همچنان با صلابت سرجای خود ایستاده و ادعا می‌کند مدیریتش بی‌ سابقه است. (که البته هست)

مسلما دولت آینده ایران در آغاز کار سختی در پیش دارد. این دولت، قدرت را از جناحی می‌گیرد که عملا چیزی برای از دست دادن ندارد. همین امروز زمزمه‌های قحطی نان در پاییز به گوش می‌رسد (اگرچه هم اکنون نیز کمبود نان مشهود است). کشور ایران با توجه به رشد جمعیتی که دارد، باید هر سال به طور متوسط ۱۰ درصد به ظرفیت برقش اضافه شود اما طی هشت سال گذشته به طور متوسط هر سال کمتر از ۴ درصد به ظرفیت برق اضافه شده است. در واقع ما در هشت سال طلایی کشور که می‌توانست زمینه ساز جهش سریع کشور شود (باتوجه به نسل جوانی که در کشور وجود داشت) عملا بدون دولت بودیم. توجه کنید که اکثر کشورهای دنیا در همین زمان رشد سرسام آور خود را ثبت کرده‌اند اما متاسفانه کشور ما هشت سال را سوزاند.

(اگرچه حدود ۳۰ سال دیگر فرزندان دوران جهش جمعیتی دوباره پا به عرضه می‌گذارند و می‌توانند یکبار دیگر رشد نیروی کار را افزایش دهند اما آن دوران کمتر از این دوران مهم است)

نارضایتی، افسردگی، ناامیدی و از همه مهم‌تر بی عملی در میان جوانان ایرانی موج می‌زند. اکثر جوانان امیدی به آینده ندارند و این یک واقعیت است. این ناامیدی و افسردگی می‌تواند تماما بر سر دولت آتی ایران فرود آید و می‌تواند زمینه ساز جهش شود. امیدوارم مورد دوم پیش بیاید.

همانطور که گفتم، دنیا درگیر رشد تولید دلار خواهد شد و کشورهایی که از دلار ایالات متحده دور هستند، از این موضوع منتفع خواهند شد. یکی از این کشورها ایران است. دیگری سوئیس، کره شمالی، کوبا و به طور کلی تمام کشورهایی که به نوعی از دلار آمریکا خود را جدا کرده‌اند. در خاورمیانه، عربستان وضعیت به شدت بغرنجی دارد. اردن یکی از کشورهای نزدیک به فروپاشی است. اخباری از نارضایتی گسترده در کویت به گوش می‌رسد. لبنان یکبار دیگر بی دولت شده است. وضعیت افغانستان را که می‌دانید. ترکیه نیز وضعیت مناسبی ندارد.

ایران می‌تواند با اجرای توافقنامه‌های تجاری و خارج کردن دلار از مراودات تجاری قدم بزرگی برای رشد اقتصادی بردارد. متاسفانه ما موقعیت های زیادی را در این دولت از دست دادیم. توافقنامه‌های تجاری متعددی در این دوران امضا شد که ایران می‌توانست به عنوان تامین کننده انرژی آن فعالانه نقش ایفا کند اما این اتفاق رخ نداد. اصرار احمقانه دولت برای استفاده از کانال های مالی تحت کنترل دلار منجر به آن شد که میلیاردها دلار پول ما بلوکه شود (به اعتراف خود زنگنه ما هرچه نفت بعد از نابودی برجام فروختیم، پول آن را دریافت کردیم)

همانطور که گفتم ما هشت سال در بی‌دولتی محض بودیم و امیدواریم دولت بعدی، بازگشت دولت ایران به دوران «عقلانیت سیاسی» باشد. مشکلات بسیار زیاد است اما خوشبختانه ما در بهترین دوران به این عقلانیت بازگشتیم. دست‌های تمام کشورها دیگر آنچنان باز نیست. ایالات متحده و اتحادیه اروپا بدهی سنگینی دارند و هیچ کشوری باقی نمانده که بتوانند به آن کشور وام بدهند، ایران می‌تواند بهترین گزینه برای دریافت این وام باشد. در این صورت می‌ توان امیدوار بود که در مدتی کوتاه شاهد جهشی بلند باشیم. ایالات متحده در حال برچیدن پایگاه‌هایش از منطقه است، چین درحال قدرت گرفتن است و دیگر مانند قبل از سال ۲۰۱۱ نمی‌خواهد یک بازیگر منفعل باشد، اتحادیه اروپا اما در حال حرکت به سمت مواضع انفعالی است چرا که در حال پشت سر گذاشتن چندین بحران عظیم از جمله بحران بدهی و بحران مهاجران است. ایالات متحده، متحدان زمان جنگ خود را از دست داده است و همه می‌دانند، تحت هیچ شرایطی نباید متحد زمان جنگ را در زمان صلح از دست داد. کاری که ترامپ انجام داد.

اعتراضات در ژاپن و کره جنوبی علیه حضور ایالات متحده افزایش پیدا کرده است و شاید اگر تهدید کره شمالی نبود، آمریکا در این منطقه نیز قافیه را می‌باخت. حزب کمونیست چین در حال نزدیک شدن به حزب ملی گرای چین برای آشتی دو چین است و شاید دور نباشد زمانی که شاهد اتحاد دوباره دو چین باشیم. (اگرچه بسیار سخت است)

ایالات متحده با دو کسری همزمان مواجه است، کسری بودجه و کسری تراز تجاری، همانطور که گفتم تازمانی که دلار ارز جهانروا است، این موضوع مشکلی ایجاد نمی‌کند، اما همین موضوع می‌تواند زمینه‌ساز نابودی دلار شود. ارزهای مجازی را نباید فراموش کرد. به نظر بنده اگر ایران با کشورهای دیگر جهان توافق کند که یک ارز دیجیتال مانند بیت کوین را که تحت کنترل هیچ طرف نباشد، توسعه دهند، می‌تواند یک جهش عظیم به سمت دنیایی بدون دلار باشد. ایران می‌تواند بدون ترس از تحریم به هرکشوری نفت صادر کند و سایر کشورها نیز به ایران کالا صادر کنند. روند جابجایی هم کاملا توسط گروهی از کشورها کنترل شود. این ایده بسیار بهتر از ایده معامله بر اساس ارزهای محلی است. چرا که ارزهای محلی کاملا تحت کنترل دولت‌های محلی است و دولت‌های محلی با تغییر ارزش ارزهای محلی، اقدام به دریافت مزیت رقابتی می‌کنند، اما چنین ارزی می‌ تواند کاملا فارغ از دولت‌های محلی باشد و ارزش آن نیز می‌تواند بر اساس گروهی از دارایی‌ها مانند طلا، نقره، نفت و... تعیین شود.



https://virgool.io/@ahmadsobhani19/%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D9%87-%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C-%D9%85%D9%88%D8%B6%D9%88%D8%B9%DB%8C-%D9%85%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%A8-%D9%85%D9%86-qjarnndbxbmn

می‌توانید به تلگرام من هم سر بزنید:

https://t.me/ahmadsobhani


کروناپساکروناکوید 19اقتصادفروپاشی اقتصادی
"کمربندها را محکم ببندید و دامن همت بر کمر زنید که به دست آوردن ارزشهای والا با خوشگذرانی میسر نیست" امیرالمومنین (ع) -----------------------وبسایت:‌ finsoph.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید