
مساله اینستاگرام به یک مساله مهم تبدیل شده است. این مساله نه تنها در ایران بلکه در جهان بارها به نقد و بررسی گذاشته شده است.
با این حال، هنوز دولتمردان در ایران راهکاری برای استفاده از پتانسیل اینستاگرام نیافتهاند. در اینجا ضمن کمی صحبت در مورد فیلترینگ اینستاگرام، راهکاری برای دریافت مالیات از این شبکه اجتماعی ارائه میکنم.
پاسخ به این سوال چندان ساده نیست. تلگرام، در آن زمان بستری بود که بیش از ۵۰ درصد مخاطبانش ایرانی بودند. پس نیاز داشت که بازار ایران را در اختیار داشته باشد. بنابراین با توسعه پروکسیها، کاری کرد که ایرانیان بدون نیاز به فیلترشکن و به راحتی از تلگرام استفاده کنند.
اما اینستاگرام چنین نیازی ندارد. (حتی اگر امروز تلگرام فیلتر میشد، بسیار بعید بود که تلگرام چنین هزینهای برای نگه داشتن ایرانیان انجام دهد) در صورت فیلتر اینستاگرام، احتمالا بسیاری از افراد فعال در این پلتفرم از آن خارج میشوند. اما ممکن است این خروج موقتی باشد.
همانطور که میدانیم مخاطبان ایرانی یوتیوب، با وجود اینکه یوتیوب فیلتر است، در یک سال گذشته افزایش شدیدی داشتند. پس بعید نیست اینستاگرام نیز پس از مدتی، دوباره به یکی از شبکههای پر مخاطب ایران تبدیل شود. پس اگرچه همواره فیلترینگ در کوتاه مدت منجر به کاهش مخاطبان یک وبسایت شده است، اما در بلند مدت، مشخص نیست جهت حرکت جامعه به کدام سمت خواهد بود.
مجلس اخیرا دریافت مالیات از افراد فعال در شبکههای مجازی را به عنوان یکی از پایههای مالیاتی مطرح کرده است. اما چگونه قرار است این مالیات اخذ شود؟ شاید بگویید با رصد حساب بانکی افراد. اما اگر یک فعال اینستاگرامی، از کارت بانکی دوستش استفاده کند چه؟ یا اگر یک فعال اینستاگرامی در خارج از کشور باشد چه؟
از آن مهمتر، در قانون مجلس آمده است که پیجهای با ۵۰۰ هزار دنبال کننده به بالا، مشمول مالیات میشوند. این یکی از بدترین قوانین مالیاتی جهان است. تصور کنید که پیج با ۵۰۰ هزار دنبال کننده در سال تنها دو تبلیغ میگذارد و ۱۰۰ میلیون تومان درآمد دارد. از طرفی یک پیج با ۳۰۰ هزار دنبال کننده، در سال ۱۰ تبلیغ میگذارد و ۵۰۰ میلیون تومان درآمد دارد. بر چه اساسی از اولی مالیات گرفته میشود و از دومی نه؟
بهترین راهکار ایجاد یک سامانه تبلیغاتی است. این سامانه به شرکتهایی که خواهان ارائه تبلیغات خود در بستر اینستاگرام (یا حتی خارج از اینستاگرام) هستند، پیجها را معرفی کرده، قیمت را ارائه میکند و مبلغ نیز پس از کسر مالیات در همان سامانه، به حساب صاحب پیج واریز میشود.
در این صورت اگر یک کسب و کار رسمی که سالانه باید اظهارنامه مالیاتی ارائه کند، تبلیغات خود را خارج از این سامانه ثبت کند، به همان میزان مالیات از خود شرکت یاد شده به همراه غرامت گرفته میشود.
در این صورت چند اتفاق خوب رخ میدهد. اول آنکه شرکتهای رسمی که معمولا بزرگترین ارائه دهندگان تبلیغ در اینستاگرام هستند، با میل خود وارد سامانه میشوند. همچنین تولید کنندگان محتوا، متوجه میشوند که برای آنکه پیج آنها درآمدزا باشد، نمیتوانند هر محتوایی را ارائه کنند. همچنین میتوان پیجهایی را که محتوای ساختارشکنانه تولید میکنند، یا تبلیغ چنین پیجهایی را میکنند، از فرآیند درآمدزایی حذف کرد و از همه مهمتر، میتوان با پرداخت مبلغی از پول تبلیغات به اینستاگرام، این شرکت را مجبور به مذاکره با دولت کرد.
همین رفتار مشابه را میتوان با یوتیوب داشت. البته انجام چنین کاری با یوتیوب به مراتب دشوارتر است (به خاطر مسائل مربوط به تحریم) اما با کمی خلاقیت میتوان زمین بازی را تغییر داد. یوتیوبرها (حتی افراد حاضر در آپارات و پادکسترها) میتوانند در همین سامانه شرکتی را بیابند و برای آن شرکت تبلیغ کنند. به عنوان مثال در میان پخش پادکست یا ویدیو، از اسم شرکت به عنوان اسپانسر یاد کنند و از این طریق به درآمدزایی بپردازند و دولت نیز در این میان پایههای مالیاتی خود را گسترش دهد.
نکته پایانی اینکه برای تنظیم هر مقرراتی در هر زمینهای باید آن موضوع را به رسمیت شناخت. اگر در صداوسیمای ما هنوز به جای اینستاگرام و تلگرام میگویند فضای مجازی، یا شبکههای مجازی، یعنی ما هنوز این فضا را به رسمیت نشناختیم. پس تنظیم آن معنایی ندارد.
میتوانید به تلگرام من هم سر بزنید:
https://t.me/ahmadsobhani