احمد سبحانی
احمد سبحانی
خواندن ۵ دقیقه·۴ سال پیش

ریزش تاریخی شاخص بورس: یک اتفاق یا یک واقعه قابل پیش‌بینی؟


بالاخره روز موعود یا promised day فرا رسید (روزی که می‌توانم بگویم«عرض نکرده بودم؟»). امروز شاخص بورس تهران با کاهش نزدیک به ۹۰ هزار واحدی رکوردی جدید بر جا گذاشت و برای تقریبا یک هفته کاری کل تابلو قرمز بود. قبلا هشدار چنین روزی را داده بودم و گفته بودم که این شاخص بورس نمی‌تواند با این شرایط ادامه داشته باشد. یادم است به خاطر آن پیش‌بینی و آن نوشته‌ اول مسخره شدم و سپس یکی دو موقعیت شغلی را از دست دادم که البته احتمالا اگر پذیرفته هم می‌شدم قبول نمی‌کردم.

در این بین چند اشتباه محاسباتی توسط دولت و البته سرمایه‌گذاران صورت گرفت که به این افت یکباره دامن زد. اول اینکه دولت باز هم همان اشتباه سال ۹۵ را تکرار کرده و تصور می‌کرد با عرضه اولیه‌ها متعدد و عرضه بی‌رویه سهام شرکت‌های دولتی می‌تواند به بازار عمق بدهد. این اتفاق منجر این شد که شرکت‌های دولتی رشد بادکنکی پیدا کرده و البته با خود شاخص را نیز بالا بکشند. می‌دانیم شرکت‌های دولتی عمدتا شرکت‌هایی هستند که بیشتری تاثیر را بر روی شاخص می‌گذارند و با بالا رفتن ارزش این شرکت‌ها شاخص کل نیز افزایش پیدا کرد. البته این افزایش شاخص کاملا صوری بود و از آن بدتر اجازه نمی‌داد وضعیت درستی از بازار به جامعه منتقل شود. مردم از بیرون مدام رشد و رکوردشکنی شاخص را می‌دیدند غافل از اینکه این رشد شاخص عمدتا به خاطر رشد چند سهام شاخص ساز است.

در زمانی که اکثر شرکت‌های کوچک درحال کاهش قیمت بودند، شاخص کل مدام درحال رکوردشکنی بود و حتی از مرز ۲ میلیون واحد نیز گذشت. اینجا همانجایی بود که دولت باید حمایت خود را متوقف می‌کرد و اجازه می‌داد بار روانی سرمایه‌گذار تخلیه شود. اما چنین نکرد و با دمیدن در تنور بازار افراد بیشتری را تشویق به حضور در بورس کرد. افرادی که چند ماه بیشتر نیست وارد بورس شده‌اند و قطعا چیزی بجز زیان از بازاری که مدام شاخص آن در حال افزایش است ندیده‌اند.

اما همه‌چیز به اینجا ختم نمی شود. ثابت ماندن نرخ دلار برخلاف پیش‌بینی‌ها که تصور می‌شد تا پایان تابستان به ۵۰ هزار تومان برسد مزید بر علت شد تا پیش‌بینی رشد ارزش شرکت‌ها نیز متوقف شود. بانک مرکزی نشان داد که اگرچه نمی‌تواند نرخ دلار را به ۱۵ هزار تومان برساند اما می‌تواند نرخ آن را در سطح ۲۲-۲۳ هزار تومان نگه دارد. همچنین توقف استقراض دولت از بانک مرکزی نیز یکی دیگر از دلایلی بود که منجر به کاهش انتظارات تورمی مردم شد.

کاهش انتظارات تورمی مردم در کنار چشم‌انداز روشن صنعت مسکن باعث شد که جذابیت بازار سهام (با تمام حرف و حدیث‌هایی که پشت سر آن است) کاسته شده و مردم تمایل به خروج سرمایه از این بازار داشته باشند. اگرچه این خروج ناگهانی چیزی نبود که بتوان به راحتی پیش‌بینی کرد (قضیه بر سر یک دعوای ساده میان وزارت اقتصاد و وزارت نفت بر سر چگونگی عرضه سهام شرکت‌های نفتی دولت شروع شد) اما زمزمه‌های شروع اتفاق پیش‌تر به گوش می‌رسید. افراد در بازار دست به ماشه بودند تا در صورت بروز اولین علایم برای ریزش بازار از آن خارج شوند و موفق نیز شدند.

به نظر می‌رسد سطح ۲ میلیون برای شاخص سهام حداقل تا یک سال آینده به شدت دور از ذهن باشد. امروز نیز دولت آخرین برگ برنده‌ای که در دست داشت را نیز رو کرد اما حجم فروش آنقدر بالا بود که مجال نفس کشیدن به کسی نمی‌داد. همچنین بازار با قدرت سطح حمایتی حوالی ۱۹۰۰ را شکسته و عقب نشینی کرد. بهترین کار برای دولت اجازه به بازار برای ریزش است. چرا که کاری بجز این در شرایط فعلی تنها نابود کردن منابع رو به پایان کشور است. باید بگویم برای کسانی که بدون اطلاع وارد بازار شدند متاسفم اما کاری نمی‌شود کرد. بازار سرمایه یک بازی مجموع صفر است و در نهایت یک نفر باید بازنده این بازی باشد تا دیگری سود کند.

اما در آینده.

همانطور که گفته شد به خاطر کاهش انتظارات تورمی و ثبات نسبی بازار، چشم‌انداز بازار مسکن به شدت روشن به نظر می‌رسد. اگر در بورس می‌خواهید سرمایه‌گذاری کنید حتما سهام شرکت‌های انبوه‌سازی، سیمان و خلاصه صنایعی که به نوعی با صنعت مسکن در ارتباط هستند را مد نظر قرار بدهید. همچنین خرید ملک و زمین می‌تواند سرمایه‌گذاری خوبی برای بازه یک تا سه ساله باشد.

کوتاه در مورد گشایش اقتصادی دولت:

دولت طرحی بسیار خوب برای گشایش اقتصادی ارائه کرد که اگر به درستی اجرا شود، می‌تواند یکی از منابع پایدار تامین بودجه کشور باشد. فروش نفت به مردم یا همان استفاده از قراردادهای معاملات آتی در صنعت نفت. اما همانطور که پیش‌بینی می‌شد یک ایده بسیار خوب با یک اجرای بسیار بد همراه شده است که امیدواریم مجلس بتواند این ایده را در مسیر صحیح قرار بدهد. یک پیشنهاد برای قراردادهای فروش نفت می‌تواند این باشد که دولت نفت را به قیمت روز با سررسید ۶ ماهه و یک ساله به مردم بفروشد و اجازه بدهد مردم ریسک و بازده مربوط به تغییرات قیمت نفت را خود به دوش بکشند و در نهایت این نفت را به قیمت روز به پالایشگاه‌ها بفروشند. در این میان چند اتفاق خوب رخ می‌دهد.

اول اینکه دولت از قید فروش نفت تضمین شده با قیمت ثابت به پالایشگاه‌ها رها می‌شود می‌دانیم که دولت روزانه در حدود ۱ تا ۲ میلیون بشکه نفت به پالایشگاه‌ها ارائه می‌کند. این اتفاق می‌تواند درآمد خوبی برای دولت به همراه داشته باشد. دوم اینکه مردم می‌توانند از محل افزایش قیمت نفت (و ارز) بهره‌مند شوند بدون اینکه فشاری بر روی دولت‌های آتی وارد شود چرا که دولت تعهدی نسبت به خرید نفت ندارد. دولت نهایتا می‌تواند تعهد کند در صورت کاهش ارزش اوراق پس از سررسید، اوراق را با نرخ سود سپرده در تاریخ سررسید از مردم خریداری کند، اتفاقی که چندان بار مالی زیادی بر دوش دولت نمی‌گذارد. و سوم اینکه پالایشگاه‌ها می‌توانند در فضایی رقابتی تر فعالیت کنند و این امر به افزایش بهره‌وری آنها کمک می‌کند.




https://vrgl.ir/VWTXj


بورسبورس اوراق بهادار
"کمربندها را محکم ببندید و دامن همت بر کمر زنید که به دست آوردن ارزشهای والا با خوشگذرانی میسر نیست" امیرالمومنین (ع) -----------------------وبسایت:‌ finsoph.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید