احمد سبحانی
احمد سبحانی
خواندن ۶ دقیقه·۳ سال پیش

فتیش احکام و بت پرستان مسلمان

تابلوی شام آخر از لئوناردو داوینچی
تابلوی شام آخر از لئوناردو داوینچی


این بحث در ادامه بحث پیشین یعنی «چه چیز مقدس است و چرا؟» شکل می‌گیرد پس اگر آن بحث را مطالعه نکردید، ابتدا آن را مطالعه کنید:

https://virgool.io/@ahmadsobhani19/%DA%86%D9%87-%DA%86%DB%8C%D8%B2-%D9%85%D9%82%D8%AF%D8%B3-%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D9%88-%DA%86%D8%B1%D8%A7-ychavic7kgmk

بگذارید بحث را با یک آزمایش ذهنی شروع کنیم: تصور کنید که پیامبر اسلام از غار حرا بیرون آمده و بین مردم می‌رود و می‌فرمایند که:« آی مردم. من پیامبر جدید شما هستم. من از جانب خدا برای شما پیام آورده‌ام»

مردم می‌گویند:« بسیار خوب. پیام چیست؟»

پیامبر می‌فرمایند که:« نماز بخوانید.»

مردم می‌گویند:« خوب می‌خوانیم. دیگر چه؟»

پیامبر می‌فرمایند:« روزه بگیرید»

مردم می‌گویند:« باشد. دیگر چه؟»

پیامبر می‌فرمایند:« زکات بپردازید.»

مردم می‌گویند:« خوب دیگر چه؟»

خلاصه پیامبر تمام احکام دین را می‌گوید و مردم نیز قبول می‌کنند. همه چیز حل می‌شود. در واقع مردمی که پیشتر در حال پرستش بت ها بودند. به جای آنکه عملیات خم و راست شدن را جلوی بت ها انجام دهند، بت ها را برداشته و بدون حضور آنها انجام می‌دهند.

سوال: آیا پیامبر چنین کاری کرد؟ بعثت پیامبر از جهت آوردن احکام بود؟ یا هدفی والاتر مدنظر بود؟

برای جواب لازم نیست راه دوری برویم. حضرت حق در آیه ۲۵ سوره مبارکه الحدید می‌فرمایند:« لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَيِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الكِتابَ وَالميزانَ لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ»

یا در آیه ۸ سوره مبارکه مائده می‌فرمایند:« یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ»

چنین محتوایی مکرر در کلام بزرگان و در قرآن تکرار شده است. بنابراین پیامبر مکرم اسلام برای آن مبعوث نشدند که به ما احکام را بگویند. کفار مکه و مدینه نیز برای آنکه پیامبر مردم را به نماز و روزه امر می‌کردند با ایشان دشمن نبودند. بلکه به خاطر حرکت پیامبر برای عدل و قسط در جامعه دشمنی می‌کردند.

اما متاسفانه آن چیزی که ما در کشور می‌بینیم نوعی فتیش نسبت به احکام است. فتیش به معنای اصالت دادن به چیزی که در ذات خود چنان اصالتی ندارد. البته اگرچه این مساله در موضوعات جنسی برجسته است، اما به آن محدود نیست. بت پرستی نوعی فتیش است. (کلمه فتیش در لغت به معنای بت است) چرا بت پرستی فتیش است؟ زیرا اصالت را به چیزی می‌دهد که در ذات خود دارای آن اصالت نیست. بت پرستان بت‌ها را خدا نمی‌دانستند، بلکه می‌گفتند این بت واسطه میان ما و خداست.

در نوشته قبلی گفتم که اتفاقا متشرعینی که اعتقاد دارند مسجد و قبور متبرکه ائمه واسطه بین ما و خدا هستند، به نوعی بت پرستی را ترویج می‌کنند، چرا که تقدس همواره در بی‌واسطگی رخ می‌دهد. در واقع ایمان حد اعلای همین بی‌واسطگی است. این که ما بتوانیم بدون واسطه با حق ارتباط بگیریم.

در آنجا گفتم که بله مسجد و بقاع متبرکه نیز مقدس‌اند، اما آنها نیز در بی‌واسطگی خود مقدس‌اند. اگر ما برای آنها تقدسی از نوع واسطه من و دیگری قائل شویم، به این معنا که آنها را واسطه بین خود و حق قرار دهیم، در واقع تفاوتی با بت پرستان نداریم.

ما مقدار بسیار زیادی هزینه (چه مادی و چه معنوی) برای قانون حجاب می‌کنیم. طوری که این مساله به خودی خود منجر به نوعی فتیش شده است. به این معنی که حجاب به خودی خود دارای اصالت شده است، بدون اینکه متوجه باشیم هدفی بالاتر در این میان دخیل بوده است.

خواننده هوشیار در اینجا متوجه خواهد بود که جمله قبلی هیچ تناقضی با حرف من در نوشته پیشین ندارد که چادر را دارای تقدس دانستم. چادر در بی‌واسطگی خود دارای تقدس است، اما همین که آن را دارای اصالت کردیم (حال آنکه تنها چیز مقدس همان ذات باری تعالی است) دچار فتیش شده‌ایم.

در مورد سایر احکام نیز وضع به همین منوال است. زمانی که مدرسه می‌رفتم، گاهی ما را مجبور می‌کردند در سرمای زمستان با استفاده از شیر آبی که در حیاط بود وضو گرفته و نماز را به جماعت بخوانیم. این تاثیر همان فتیش احکام است. آموزش و پرورش جمهوری اسلامی، کارخانه تولید ملحد است.

در واقع آن چیزی که ما در حال مشاهده آن هستیم، خالی شدن ارزش ها از محتوا و باقی ماندن ظواهر است. دکتر علی شریعتی به خوبی این معضل را دیده بود. او به رعایت فرم البته پایبند بود اما می‌گوید ظواهر نمی‌توانند معنای مستقل داشته باشند. این‌ها اشکال هستند و معنای مستقل ندارند. از نظر شریعتی، فرم‌های دین فقط معنای تاریخی دارند. فرم و محتوا البته در یک دیالکتیک تعریف می‌شوند اما اتفاقی که در ادیان می‌افتد، این است که این اشکال اصالت می‌یابند و خالی از محتوا می‌شوند.

در مورد حجاب نیز ما مشاهده می‌کنیم که اسلام اگرچه محتوا را عنوان کرده است، اما فرم را پرتساهل باقی گذاشته است. پیشتر نیز این مساله را در مورد حجاب مردم یمن گفته‌ام. معروف است هنگامی که اسلام به یمن رسید، به پیامبر عرض کردند که مردم یمن حجاب خاصی دارند و حجاب آنها مانند مردم حجاز نیست. پیامبر می‌فرمایند که اگر مناسب است، اشکالی ندارد، هرکس با آنچه فرهنگش است، زندگی کند.

حضرت امام خمینی نیز گفتاری مشابه دارند، هنگامی که در سالگرد حج خونین می‌گویند که حج از یک حرکت عبادی-سیاسی تبدیل شده است به یک سفر سیاحتی-تفریحی. در واقع حضرت امام نیز در مورد این تهی شدن از محتوا هشدار داده‌اند اما یک عده مرتجع احکام‌گرا که هیچ نسبتی با اسلام ندارند، به جای تاکید بر محتوا، صرفا بر روی فرم تمرکز کرده‌اند.


در نوشته قبلی خودم یعنی دولت اسلامی و دولت مدرن، به طور مفصل این معضل را توضیح داده‌ام. در آنجا گفتم که مدرنیته از آنجایی که می‌خواهد برنامه‌ریزی کند، تنها برای تولید فرم می‌کوشد. در مدرنیته از آنجایی که آنچه که در درون انسان‌ها می‌گذرد، اهمیتی ندارد، بنابراین مردم به دنبال آن هستند که فرم را تولید کرده و تغییر دهند. اگرچه محتوا یکی است. این معضل وارد اسلام مدرن (برخی به درستی این رویکرد را اسلامیسم می‌نامند) نیز شده است. یعنی تمرکز بر فرم به جای محتوا. یعنی به جای اینکه توانایی، استعداد و تقوا نشان دهنده جایگاه افراد در جامعه باشد، جای مهر بر پیشانی، ریش بلند، یقه بسته و صد البته حشر و نشر با افراد خاص نشان دهنده جایگاه افراد می‌شود. به دو دلیل. اول اینکه دولت مدرن نیاز به برنامه‌ریزی دارد و محتوایی مانند تقوا قابل اندازه‌گیری نیست. دوم اینکه این افراد خود نیز درگیر ظواهر اسلام هستند و توانایی درک عمق آن را ندارند. البته همانطور که گفته شد، ظواهر اسلام اگرچه خود مقدس هستند (به خاطر اتصال بی‌واسطه به امر مقدس) اما با این ظواهر نمی‌توان حکومت کرد.

پس می‌بینیم که آنچه اصل است، محتوا است. اما جذابیت اسلامی حضرت محمد (ص) در چیست؟ در فرم‌سازی برای این محتوا.

درواقع ما آنچه که در اسلام داریم، ساخت فرم برای آن محتوایی است که پیامبر به دنبال آن بود. هنگامی که آن محتوا در جان و قلب ما نشست، می‌توانیم فرم مناسب آن محتوا را نیز تولید کنیم. عده‌ای به غلط تصور می‌کنند که با استفاده از فرم‌های غربی می‌توان محتوای اسلامی را ترویج کرد. این فکر از اساس اشتباه است. شما الهی‌ترین اشعار را با گیتار الکترونیک بخوانید. آیا اساسا می‌شود؟ امکان ندارد. البته می‌توانید بخوانید، اما آن حس و حال را منتقل نمی‌کند. هر محتوایی فرم مخصوص به خود را می‌خواهد و می‌سازد.

در جریان تفکر ایران دو گروه حضور دارند که هر دو گروه به دنبال تئوریزه کردن اسلام به عنوان یک امر تاریخی هستند. پیشتر گفته‌ام که امر تاریخی چیست. امر تاریخی آن چیزی است که پیشتر وجود نداشته است، در یک مدت زمان حضور دارد و سپس از بین می‌رود. در حالی که حقیقت اسلام چیز دیگری است. پیامبر یک فرد اخلاق‌گرای تاریخی نبوده است. اگر معتقد به اسلام به مثابه یک پدیده استعلایی هستیم که فراتر از زمان و مکان، حس و تجربه است، باید از دام تاریخی کردن اسلام رها شویم. اما به طرز عجیبی هر دو طیف فکری در کشور اتفاقا در جهت تاریخی کردن اسلام حرکت می‌کنند.



https://virgool.io/@ahmadsobhani19/%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D9%87-%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C-%D9%85%D9%88%D8%B6%D9%88%D8%B9%DB%8C-%D9%85%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%A8-%D9%85%D9%86-qjarnndbxbmn

می‌توانید به تلگرام من هم سر بزنید:

https://t.me/ahmadsobhani

اسلام تاریخیبت پرستیجاهلیت مدرنفرم اسلامیاسلام
"کمربندها را محکم ببندید و دامن همت بر کمر زنید که به دست آوردن ارزشهای والا با خوشگذرانی میسر نیست" امیرالمومنین (ع) -----------------------وبسایت:‌ finsoph.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید