امسال چشمان دوستداران فوتبال خیره به یک مسلمان است. مسلمانی که تعریف مسلمانی را در نگاه اروپاییان تغییر داده است. اروپاییانی که تا قبل از این صرفا اسلام را با دیدن فرانک ریبری، مسعود اوزیل، آردا توران، حاتم بن عرفا، کریم بن زیما و... میشناختند که هرکدام مشکلات و درگیری های اخلاقی خودشان را داشتند اینبار با کسی مواجه شدند که نه تنها در زمین که در خارج از زمین نیز با تعریف آنها با مسلمان متفاوت است.
متاسفانه اکثر مسلمانانی که به اروپا مهاجرت میکنند برای اینکه رسوای جماعت نشوند خودشان را به شکل اروپاییان بزک میکنند و از آنجا که میخواهند به سرعت توسط این مردم به رسمیت شناخته شوند از هیچکاری دریغ نمیکنند. بارها از دوستانم در کانادا یا استرالیا شنیده ام که دختران و پسران مومن و متدینی را دیده اند که در ابتدای ورود، سرسختانه فرایض دینی خود را انجام میدهند اما با گذشت چند ماه همان افراد به طرز عجیبی حتی تغییر کرده و برای اینکه در جامعه جدید پذیرفته شوند سعی میکنند نشان دهند که از آنها غربی ترند. دخترانی که در ابتدا سعی در حفظ حجاب خود داشتند اما بعد از مدتی با ظاهری در انذار عمومی حاضر میشدند که حتی در دید خود غربی ها هم مشمئز کننده بود و پسرانی که بعد از مدتی در بکار بردن الفاظ رکیک در هیچ کجا وسواس به خرج نمیدادند و آنقدر مینوشیدند که از غربی ها هم مست تر شوند. به اصطلاح، کسانی که از پاپ هم کاتولیک تر شده بودند.
اما امروز بعد از گذشت چند دهه فردی پیدا شده که نشان دهد میتوان در غرب بود و غربی نشد، میتوان در کنار فاحشه خانه و بار و دیسکو و کازینو بود و زرق و برق دنیای مصرف گرای غرب وسوسه ات نکرد محمد صلاح کسی بود که این معادله را برهم زد. نمیخواهم بگویم اغلب مسلمانانی که در غرب هستن اینگونه اند چون اینطور نیست. در گذشته نیز افرادی مانند آردا توران، مسعود اوزیل، سامی خضیره، کریم بن زیما، حاتم بن عرفا، فرانک (ابوبکر) ریبری و خیلی از مسلمانان دیگر در اروپا بوده اند که درست است قسمتی از فرایض را انجام میدادند اما (یومن ببعض و یکفر ببعض) بودند.
و البته کاری که صلاح کرد یکتا بود. هربار سجده ی او در زمین تاثیری را میگذارد که هزاران کرسی دانشگاهی و حوزوی الازهر، قم، نجف و امثالهم نمیگذارند. او کاری کرد که هوادارن لیورپول، در کشوری که به شدت متعصب هستند ترانه های اسلامی زمزمه کنند، با صلاح با هرگل سجده کنند و از اسلام تعریف کنند. کسی نوشته بود صلاح کاری میکند که میخواهم مانند او مسلمان شوم. دیگری نوشته بود صلاح به مسجد میرود جایی که من هم میخواهم به آنجا بروم و آن یکی نوشته بود اگر لیورپول قهرمان شود رمضان روزه میگیرم. روزنامه ای بعد از پیروزی 5-2 لیورپول برابر رم برای لیورپولی ها عبارت mo men را به کار برده بود که هم اشاره به نقش رهبری صلاح در تیم دارد و هم عبارت مومن را تداعی میکند و در مصر از چنان محبوبیتی برخوردار است که بدون عوام فریبی، وعده های دروغ، تهدید و ارعاب و ندادن تعرفه توانست بیش از یک میلیون رای حلال بدست آورد.
باید قبول کرد که زمان وعظ و خطابه گذشته است. منکر آثار این خطابه نیستم اما اینکار برای کسانی است که ایمان آورده اند. کسانی که ایمان نیاورده اند چه؟ برای گسترش یک تفکر باید محمد صلاح داشت کسی در پرچم در دست دارد یک پرچم کشورش و یک پرچم اسلام. کسی که رفاه زدگی او را نفریبد و از ترس رسوا شدن خود را همرنگ جماعت نکند. چیزی که در کشور ما کم است. البته شاید در آیندهای نزدیک این زرق و برق محمد صلاح را نیز فریب دهد اما در حال حاضر باید گفت در غرب نه اسلام است نه مسلمان، در غرب فقط محمد صلاح است.