در فضای تحلیلیِ سیاست خارجی، یکی از سناریوهایی که گهگاه مطرح میشود، این است که فشارهای ایالات متحده بر ونزوئلا ـ از تحریمهای سنگین تا تهدیدهای لفظی ـ صرفاً بخشی از یک استراتژی بزرگتر در حوزه انرژی است. بر اساس این نگاه، ونزوئلا با دارا بودن یکی از بزرگترین ذخایر نفت خام جهان، جذابیتی استراتژیک برای هر قدرتی دارد؛ جذابیتی که در دوره نوسانات شدید بازار انرژی بیش از پیش برجسته میشود.
با این همه در این متن میخواهم بگویم که دلیل حمله به ونزوئلا نه تسلط به نفت خام ونزوئلا بلکه دور کردن چین، روسیه و ایران از حیات خلوت آمریکاست و هیچگونه سازشی توسط مادورو نمیتواند مانع حمله به ونزوئلا شود.
تجربه نشان میدهد که ایالات متحده در آمریکای لاتین معمولاً سراغ عملیات زمینی گسترده با اشغال طولانیمدت نمیرود — چون هزینههای سیاسی، اقتصادی و عملیاتی چنین کاری برایش بسیار بالا است. در عوض راهکارهایی مانند حمایت از نیروهای محلی، تلاش برای کودتا، یا حملات هوایی/محدود بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد.
در سناریوی ونزوئلا — با توجه به ساختار سیاسی و اجتماعی این کشور — احتمال کودتا یا حمایت از شبهنظامیان مستقل پایین است (هرچند هیچ چیز غیرممکن نیست). وضعیت شبهنظامی منظم و متحد با آمریکا دیده نمیشود، بنابراین گزینهٔ «کودتا ساختگی» بعید به نظر میرسد. از سوی دیگر، گزینهٔ حمله هوایی — یا عملیاتی مشابه آنچه در گذشته انجام شده — محتملتر است.
به نظر من آنچه که در ونزوئلا رخ خواهد داد، بسیار مشابه آن چیزی خواهد بود که پیشتر در پاناما شاهد آن بودیم. در پاناما نیز شاهد آن بودیم که وقتی این کشور در زمان عمر توریخوس توسعه کانال پاناما را از آمریکا گرفته و به ژاپن سپرد، سازمان سیا اقدام به ترور توریخوس گرفت.
در Operation Just Cause، آمریکا با نیروی حدود ۲۴ تا ۲۶ هزار سرباز وارد پاناما شد و طی کمتر از یک هفته «دیکتاتور» وقت (Manuel Noriega) و جانشین توریخوس را سرنگون کرد.
اشغال سریع، فروپاشی مقاومت رسمی، و سپس محاکمه و اخراج Noriega نشان داد که اگر شرایط «ساده» باشند (کشور کوچک، ارتش نسبتاً ضعیف یا محدود، ساختار سیاسی شکننده) — عملیات زمینی امکانپذیر است.
اما پاناما در مقیاسی کوچکتر از ونزوئلا بود: جمعیت، گستره جغرافیایی و پیچیدگی سیاسی بهمراتب کمتر.
بنابراین تجربهٔ پاناما نشان میدهد که «تهاجم زمینی موفق» فقط در شرایط خاص امکان دارد — نه الزاماً در همه کشورها.
نفت کشورهایی مثل ونزوئلا معمولاً نفت سنگیناند و استخراج و پالایششان نیازمند زیرساخت و سرمایهگذاری عظیم است — حتی فرض که آمریکا کنترل کامل را بهدست آورد، بازگشت سریع و سوددهی تضمینی نیست.
بازسازی تأسیسات نفتی فرسوده، زمانبر و هزینهبر است؛ بنابراین تصورِ اینکه با یک حمله بتوان به سرعت نفت ارزان دست یافت، غیرواقعی است.
اگر انگیزه واقعی باشد، احتمال قویتری دارد بر سر مهار نفوذ قدرتهایی مثل روسیه و چین (یا دیگر متحدان بینالمللی ونزوئلا) در منطقه؛ یعنی موضوع نفت ممکن است «بهانه» باشد، نه «هدف».
همچنین حمله به ونزوئلا خواسته بسیاری از لابیگران کوبایی و ونزوئلایی در ایالت فلوریداست که پایه رای مهمی هم برای مارکو روبیو و هم برای ترامپ است.
بنابراین پاسخ خیلی سادهتر از آن است. بیرون راندن روسیه و چین از حیات خلوت آمریکا و همینطور پاسخ به خواسته پایه رای فلوریداییها.