احمد سبحانی
احمد سبحانی
خواندن ۴ دقیقه·۷ سال پیش

آموزش و پرورش "مشکلات و کمبودها" (قسمت اول)


بی شک نظام آموزش و پرورش مهم ترین نقش را در توسعه پایدار کشورها ایفا میکند و بهینه سازی آن اولین کاریست که دولت ها در برنامه های بلند مدت خود لحاظ میکنند و شاید سردمدار این بهینه سازی کشورهای حوزه ی اسکاندیناوی هستند، بی شک یکی از عوامل رفاه و ثبات امروز این کشورها همین عامل است.

سالهاست به نظام آموزش و پرورش نقدهایی میشود که آموزش بر مبنای صحیحی نیست و نظام آموزش و پرورش اصلاح شود. اما به جز مطالعاتی که حدودا ده سال پیش انجام شد و حدودا شیش هفت سال پیش هم متوقف شد دیگر عملا تغییر خاصی در نظام آموزش و پرورش ایران بوجود نیامد. صرفا نام کلاس ها را تغییر دادند و حتی در تعداد درس ها و همینطور زمانی که فرد باید تحصیل کند تا به دانشگاه برسد هم تغییری حاصل نشد. در این نوشتار میخواهیم به این قضیه بپردازم تا ضعف های آموزش و پرورش را به عنوان کسی که سالها در این نظام عمر و زندگی خود را صرف کرده و عایدی اش جز چند نمونه حفظیات نبوده بازگو کنم.

متد آموزشی واردتی و ناهمگون:

متد آموزشی ایران مانند چهل پنجاه سال پیش است در حالیکه از ابتدا اینگونه نبوده بلکه با وارد شدن متد آموزشی غربی به ایران و جمع شدن بساط اکابر و مکتب ها متد جدیدی در کشور پیاده شد که معلم، محور همه چیز بود. در این میان اتفاقات خوبی هم افتاد مثلا از چند سال پیش ضرب و شتم دانش آموزان توسط مربیان به هر طریقی ممنوع شد، اما بیایید ببینیم در ایران دوران طلایی اسلام و همینطور در غرب چه خبر بوده و هست.

اولین نکته ای که در مدارس غربی توجه هر ایرانی را جلب میکند این است که در این مدارس معلمان کلاس های ثابتی دارند و دانش آموزان با توجه به برنامه ریزی که انجام شده به کلاس های مربوطه مراجعه میکنند. یکی از مزایای این نوع تدریس این است که دانش آموز همیشه میداند که کجا باید دبیر خود را پیدا کند و دبیر هم میتواند مطالعات و کارهای خود را در زمان فراغت در همان دفتر خود انجام دهد بعلاوه که همیشه اسباب و لوازم مربوط به کارش در همان کلاس در اختارش قرار دارد و قاعدتا چون عملا محیط زندگیش محسوب میشود سعی دوچندان میکند تا آنرا بهبود بخشد و برای دانش آموزان فضای بهتری را فراهم کند. در ایران قدیم نیز همینگونه بوده است کلاس درس در منزل استاد انجام میشده و استادی که به عنوان مثال پزشکی تدریس میکرد زمانی که بیماری به آن مراجعه مینمود میتوانست به صورت عملی به دانش آموزانش روش درمان و یا ساخت داروها را آموزش دهد. اما در ایران چون کلاس متعلق به دانش آموز است کمترین توجهی به آن ندارد چون اساسا علاقه ای به مدرسه ندارد. دبیر نیز در تمام مدت منتظر است زمان تمام شود تا از آن منبع فساد بگریزد. شاید یکی از علت های تمیزی دبستان ها و کثیفی دبیرستان ها همین باشد که در یکی معلم مجبور است هرروز در آن حضور یابد ولی در دیگری خیر.

عدم توجه به نظریه های جدید و نو در حوزه آموزش:

چند سالیست که یونسکو سندی تدوین کرده است و در آن هوش افراد را به اشکال مختلف طبقه بندی کرده است و دیگر صرفا با آزمون IQ هوش فرد را نمیسنجد. و متعاقب آن سواد را نیز دارای اشکال مختلفی برشمرده است. ما در این دسته بندی سوادهایی همچون: سواد ارتباطی، عاطفی، مالی، رسانه ای، آموزش و رایانه را میبینیم که هرکدام برای زندگی در عصر حاضر لازم و حیاتی است متعاقب آن نیز گاردنر در حدود 30 سال پیش نظریه هوش های چندگانه را مطرح کرد و گفت که تنها هوش ریاضی و تست IQ تضمین کننده ی موفقیت فرد نیست. البته به این طبقه بندی ها هم ایراداتی وارد است ولی چیزی که مسلم است این شیوه ی آموزش و رتبه بندی که صرفا یک وجه از زندگی فرد را در بربگیرد و به جنبه ها و کارایی های دیگر وی بی اعتنا باشد بسیار منسوخ و ابتدایی است. (مخصوصا در عصر حاضر متاسفانه نبود سواد رسانه ای در جامعه بسیار مشهود است به طوری که هرکسی میتواند با شانتاژ خبری از احساسات مردم سواستفاده کند)

نبود امکانات مناسب آموزشی و خلا تجربه و آزمایش:

دانش آموزان فارغ التحصیل در ایران عمدتا دارای حفظیات خوبی هستند اما در عمل کاری نمیتوانند انجام دهند به عبارت دیگر تئوری های علوم را به خوبی فراگرفته ولی در عمل به آنها ناتوانند که عمده این مشکلات مربوط به نبود امکانات آموزشی مناسب نظیر آزمایشگاه، کارگاه و ... است. البته وجود آموزش رایگان در ایران بی تاثیر نیست، بیشتر کشورهای پیشرفته جهان که امکانات آموزشی مطلوبی به دانش آموزان ارائه میدهند معمولا شهریه های هنگفتی هنگام ثبت نام اخذ میکنند اما نباید این نکته را هم فراموش کرد که در مدارس غیرانتفاعی!! ایران نیز کمبود امکانات وجود دارد و حتی اگر امکانات مطلوبی هم وجود داشته باشد به علت اینکه در سرفصل های دروس گنجانده نشده اغلب مورد بی توجهی قرار میگیرد.

عدم آموزش کارآمد و موثر با توجه به نیازهای جامعه:

در ایران هرفرد 12 سال زبان انگلیسی میخواند. چقدر میتواند انگلیسی صحبت کند؟ در کره جنوبی تقریبا هیچ موسسه ی آموزش زبان انگلیسی وجود ندارد با این وجود کره ای ها از فرانسوی ها نیز بهتر انگلیسی صحبت میکنند.

یک دانش آموز رشته های نظری بعد از اتمام دروس دبیرستان عملا هیچ کاری از عهده اش بر نمی آید درحالیکه باید حداقل یک در یک رشته توانایی خاصی بدست آورده باشد تا در دانشگاه آن را بهبود بخشد. متاسفانه دروس آموزش داده شده در رشته های نظری هیچ خاصیتی ندارد و مثال هایی دیگر که نشان دهنده ی ناکارامدی دروس مختلف در نظام آموزش و پرورش است.

پایان قسمت اول

چالش وبلاگ‌نویسیآموزش و پرورشانواع هوش
"کمربندها را محکم ببندید و دامن همت بر کمر زنید که به دست آوردن ارزشهای والا با خوشگذرانی میسر نیست" امیرالمومنین (ع) -----------------------وبسایت:‌ finsoph.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید