در عصر حجر معتقد بودند که روح آدمی پس از مرگ وارد یک سنگ می شود . به همین خاطر هم بود که چیزی به اسم بت پرستی اختراع شد .
روح اجداد ، روح قبیله یا روح هر چیزی که فکرش را می کردند .
اما غرض این نیست که درباره اسطوره و تاریخ حرف بزنم .
مساله ناراحتی است و خشمی که سرتاسر وجود ما را اشغال کرده .
مساله سنگ هایی هستند که روحی درون آن ها را اشغال نکرده .
مساله دل ها و سرهای سنگی هستند که شرم و حیا نمی کنند .
صد رحمت به سنگ .
منهیر ، صنم یا بت را اگر زبان سخن بود ، میگفت کجاست بت شکنی که قادر به شکستن چنین بت هایی باشد که سختتر از سنگند و بی روحتر از آن .