این سوال ذهنم رو خیلی مشغول کرده که چرا نسل جوان برخلاف سنتها عمل میکنه و خلاقیت بیشتری نشون میده؟ در مقابل، چرا خیلی از مردم همیشه به روشهای قدیمی و شناختهشده پایبند میمونن؟ به نظرم این کار باعث میشه خلاقیت از بین بره، چون راههای جدید برای حل مسائل نادیده گرفته میشه. حتی وقتی ازشون میپرسی چرا همین مسیر رو میرن، معمولاً میگن "خب این روش کار میکنه!". بدون در نظر گرفتن اینکه واقعاً مؤثره یا نه، چرا بعضیها خودشون رو با جریانهای جدید هماهنگ نمیکنن و به همون سنتهای قدیمی چسبیدهان؟
سر همین قضیه گرایش به سنتها و تداوم روشهای قدیمی ریشههای عمیقی توی رفتار انسانی داره.
یه دلیلش اینه که سنتها حس امنیت و آشنایی میدن. مردم وقتی با چیزی راحتن و قبلاً امتحانش رو پس داده، خب طبیعیـه که بخوان بهش پایبند بمونن. تغییر همیشه با یه جور ریسک و نگرانی همراهه، واسه همین خیلیا ترجیح میدن به چیزی که براشون آشناست، ادامه بدن.
از طرف دیگه، سنتها بخشی از فرهنگیه که از نسلهای قبل منتقل شده. وقتی چیزی به ما ارث میرسه، حس میکنیم ارزش خاصی داره، و ممکنه بخشی از هویت اجتماعی یا حتی شخصی ما باشه.
ترس از شکست هم یه دلیل مهمه. وقتی چیزی جدید باشه، ممکنه جواب نده یا به نتیجه دلخواه نرسه. در حالی که روشهای قدیمی، هرچند شاید بهینه نباشن، اما حداقل جواب دادهن و مردم بهش اعتماد دارن.
فشار اجتماعی هم بیتأثیر نیست. خیلی وقتا مردم به خاطر اینکه نمیخوان مورد قضاوت یا انتقاد بقیه قرار بگیرن، از تغییر دوری میکنن. انگار یه جورایی فکر میکنن اگه خلاف جریان معمول حرکت کنن، از جمع جدا میشن یا طرد میشن.
عملکردگرایی هم این وسط نقش داره؛ یه سریا میگن "اگه چیزی داره کار میکنه، چرا باید عوضش کنیم؟" این دیدگاه باعث میشه حتی اگه روشهای جدید بهتر هم باشه، کمتر به سمتشون برن.
در نهایت، نوآوری و تغییر انرژی و منابع میخواد. بعضیا ممکنه وقت یا حوصله آزمون و خطا رو نداشته باشن و بخوان با همون چیزی که میشناسن، ادامه بدن.