ویرگول
ورودثبت نام
نشریه ضربان
نشریه ضربان
خواندن ۱ دقیقه·۲۳ روز پیش

راز خون


عصر روز یکشنبه در جمع خانواده بودیم و همسرم تازه داشت سینی چای را می آورد که من صفحه یکی از خبرگزاری ها را باز کردم و ناگهان با این خبر مواجه شدم:

🔊 مفقود شدن بالگرد مربوط به رئیس جمهور و همراهانش.

این خبر را که بلند تر خواندم خانه در بهت و اندوه فرورفت.

14 ساعت همراه با دلهره و نگرانی نه تنها برفضای خانه ما که بر خانه ای به وسعت یک ملت سایه افکنده بود.

هر گوشه این خانه بزرگ را که نگاه میکردی محفلی بود و راز و نیازی!

کوچک و بزرگ، مرد و زن...

درست به مانند نگرانی مادری در دوری فرزندش، دلتنگی خواهری در فراغ برادرش و اضطراب فرزندی در نبود پدرش...

همه او را عضوی از خانواده خود می دانستند...

آخر دیده بودند دلسوزی اش را برای محرومین، دیده بودند دغدغه اش را برای تحول، دیده بودند خستگی ناپذیری او را برای حل مشکلات، دیده بودند ساده زیستی او را، دیده بودند غیرتش را برای دفاع از حقوق این ملت، دیده بودند غرش او را مقابل دشمنان ایران و خلاصه دیده بودند پدری اش را برای این خانواده...

صبح روز بعد با خبر شهادت او و همراهانش از خواب بیدار شدم.

و چه همراهانی!

هر یک از دیگری مؤمن تر ...

از مردمی بودن و محبت ورزیدن های آیت الله آل هاشم به مردم تبریز بگویم یا از مرام و اخلاص سردار موسوی.

از دیپلماسی عزتمندانه آقای امیرعبداللهیان بگویم یا از جدیت در خدمت به مردم استاندار عزیز.

انگار خدا خادمین ملت را گلچین کرده تا تلنگری برای ما باشد!

امید که حجاب تاریک نمایی رسانه ها از پیش روی چشم های ما کنار رود!

دوباره داستان را مرور می کنم،

به راستی خبر شهادتش ما را از خواب بیدار کرد!

آری ...

راز خون این است ...

ایت الله رئیسیشهیدایرانحقوق ملترئیس جمهور
#نشریه_دانشجویی_ضربان دانشگاه علوم پزشکی بیرجند
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید