اگر ایده ای داریم برای یه پروژه یا یه کسب و کار سعی کنیم در اولین فرصت شروع کنیم و انجامش بدیم. از شکست خوردن نترسیم، تا زمانی که نخواهیم شکست رو تجربه کنیم، کاری انجام نمیدهیم. تا زمانی که برای انجام کاری هرگز تلاش نکنیم ایده های ما به شکل یکسری موفقیت فانتزی تو رویا هامون باقی میمونه. بعضی وقت ها هم انگار زیادی توی نقشه های پیچیده و چارت ها و تاریخ ها و تقویم ها گیر میافتیم و بعضی وقت ها انگار همه این کارها رو میکنیم تا از انجام دادن اصل کار طفره بریم.
خیلی وقت ها انگار منتظریم یکی بهمون یه چراغ سبز نشون بده تا کاری رو انجام بدیم و این برامون میشه یه بهونه تا اون کار رو انجام ندیم و احتمالا باید خیلی آدم خوش شانسی باشیم که یه نفر تو زندگی مون پیدا بشه مثلا بهمون بگه این کار رو انجام بده خیلی برات خوبه یا این کسب و کار رو شروع کن موفق میشی یا این انتخاب خوبیه این رو انتخاب کن.
و مساله اصلی انجام دادنه، عمل کردنه، حرکت کردنه، سخت نگرفتنه، نترسیدنه! فکر کردن به ایده ها و کارهایی که میخواهیم انجامش بدیم لزوما دلیلی بر انجام شدنش نیست. رویا های ما مثل بوی خوش یه غذای خوبه اما چیزی نیست که زیر زبونمون بتونیم حسش کنیم.
این حرف هایی که بالا نوشتم یه جورایی انگار همون حرفاییه که ما منتظریم یه نفر بیاد بهمون بگه تا ما رو راه بندازه و بعضی وقت ها که احساس میکنیم گیر کردیم و حرکت نمیکنیم به یه همچین حرفایی نیاز داریم. حقیقتش اصلا قصد نداشتم چنین مطلبی بنویسم و نویسنده این ژانر هم نیستم اما امروز مقاله ای خوندم که حرف های ابتدایی هم در واقع بخشی از برداشت هام از این مقاله بود و به نظرم خیلی راهنما و انگیزشی بود و حرف کلی اش هم همین بود که آقا «Just Do It» و به نظرم رسید این مقاله رو اینجا معرفی کنم تا هم بعدا خودم دوباره بخونمش هم بچه های دیگه و اگر کسی هم تونست کامل ترجمه اش کنه فکر میکنم راهنمای انگیزشی خوبی باشه.