جوپاری
جوپاری
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

به رنگ صبح

شیوۀ زندگی شهدا، شیوه‌های ترقی و تعالی در همۀ ابعاد زندگی بشر از جمله، ابعاد مادی و معنوی را به ما آموزش می‌دهد، آن‌ها به ما یاد خواهند داد تا بیاموزیم که چگونه با مدیریت زمان، در دنیای فانی بر اریکۀ عزت در سرای باقی می‌توان تکیه زد.

کتاب «به رنگ صبح» گلچینی از زندگی «شهید غلام‌رضا پورمحی آبادی» می باشد که می تواند نمونه یک جوانِ ایرانیِ مسلمان را به همگان نمایش دهد.

در شرق کوه‌های جوپار و در دامنه سر سبز و وسیع آن روستایی گسترش یافته که به آن محی‌آباد می‌گویند. حد فاصل این روستا با جادۀ جوپار -ماهان معین شده است. این روستای زیبا از شمال غرب به کرمان و از جنوب به ماهان سرسبز منتهی می‌شود.

در نوزدهم مهرماه سال 1332 در خاک مهرآفرین این روستا، فرزندی دیده به جهان گشود. پدرش عباس محبی‌پور با عشق به امام رضا عَلَیْهِ‌السَّلام نامش را غلام‌رضا نهاد.

از همان کودکی سری پرجنب‌وجوش داشت و خانۀ پدرش عباس نیز مثل سایر اهل محل با کار و تلاش و کشت و زرع برای تأمین آذوقه و معیشت زندگی همراه بود.

ندای فریادخواهی پدر و مادر در تنگنای زمانه، خسته از کار و زحمت برای زندگی کردن، او را به یاری می‌طلبیدند. دستان کوچک و مهربان غلام‌رضا عصای دست خانواده شد؛ تا تجربۀ سخت زندگی را بیاموزد و تحمل سختی‌ها از او شخصیتی ممتاز بسازد. آری دیری نپایید که دورۀ کودکی را به پایان رساند و مهیای فراگیری درس و مدرسه شد. برای رفتن به مدرسه سر از پا نمی‌شناخت. با شروع آموختن الفبای درس، ذوق و استعداد او در میان دوستان و همسالان نمایان شد و او را زبانزد دوستان و مربیان ساخت.

امّا چرخ روزگار همیشه بر وفق مراد نمی‌چرخد. سختی‌ها و نامهربانی‌ها، استعداد و توانمندی‌های افراد را به حصار می‌کشد، امّا انسان سخت‌کوش چون آب جاری است، راه خود را از گذری دیگر درمی‌یابد تا همیشه جاری باشد. غلام‌رضا نیز چنین بود. پس از مدت کوتاهی از تحصیل با تمام هوش و ذکاوتش قلم را فرو گذاشت، امّا توان خود را در جایی دیگر به کار گرفت. هر کاری را سکوی پرواز خود کرد. اولین تکاپویش این بود که تا برای پدر و مادر، مهر بیافریند تا آن‌ها در سایۀ دستانش نفسی تازه کنند و جانی از بار گران زمانه سبک سازند.

پس از پایان این مقطع برای خدمت به پدر و مادر درس را رها کرد و به کار و تلاش مشغول شد. در همۀ ابعاد ویژگی‌های خاصی داشت و به عنوان چهره‌ای مؤمن و مردم دوست، زبانزد اهل محل بود. با فعالیت‌های مذهبی و سیاسی سال‌ها قبل از پیروزی به جرگه عاشقان امام رَحمةُ الله و نهضت اسلامی پیوست و بی‌مهابا تلاش می‌کرد تا در پیروزی انقلاب در منطقۀ خود نقش فعالی داشته باشد. پس از آن نیز در حمایتی مستمر از انقلاب و مردم، از هیچ تلاشی فروگذار نبود و نقش فعالی در آبادانی و پیشرفت روستای محی‌آباد داشت که نقش او در گوشه‌گوشۀ شهر، آشکار است. در سال 1359 به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و با شروع جنگ، دل در گرو عشق به امام رَحمةُ الله داد و برای دفاع از خاک میهن اسلامی لباس رزم پوشید.

ایشان ابتدا وارد گردان 414 امام حسین عَلَیْهِ‌السَّلام شد و سپس در گردان 425 علی اکبر عَلَیْهِ‌السَّلام سمت معاونت عملیاتی گردان و فرماندهی گروهان سلمان را داشت. وی در عملیات‌هایی چون: والفجر هشت، طریق‌القدس، کربلای یک، دو، چهار و پنج، بیت‌المقدس هفت، والفجر ده و... شرکت نمود و در این راه نیز جان شیرین خود را فدا کرد.

هر چند کلام، ناقص و نثر، ناتوان است که همۀ زوایای زندگی پر از تلاش و عاشقانه «شهید غلام‌رضا پورمحی آبادی» را به تصویر بکشد. امّا گذری اندک به رویکردها و شیوۀ زندگی و همت والای او درسی است از روش موفقیت در زندگی، زیرا او در کار، به درآمد نمی‌اندیشید، بلکه فراسوی زندگی مادی سیر می‌کرد. قصد او رمز خوب زیستن است برای کسانی که مروری بر زندگی او داشته باشند.
علاقه مندان این کتاب می توانند به پایگاه اینترنتی «مرکز تخصصی کتاب شیعه» به آدرس ketabshia.ir مراجعه نمایند.

کتاب شهیدغلامرضا پورمحی آبادیمحی آبادبه رنگ صبحچاپ کتاب
تفاوت بسیار است بین کسی که با شوق کتابی را مطالعه میکند و آدم خسته ای که میخواهد با کتاب، خستگی خود را رفع کند.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید