وقتی اینجا توی ایستگاه فضایی چیزی خراب میشه
ما باید تعمیرش کنیم
قبل از اینکه باعث نقص فنی بشه و کار دستمون بده
اینجا حتی اگه قطعه ای کاملا داغون هم بشه
ما باید تعمیرش بکنیم
چون توی فضا هیچ فروشگاه لوازم فروشی ایستگاه فضای که وجود نداره!
اما کافی بود روی زمین بودیم
مهم نیست چی
هرچی که ی خش ساده روش میفته یا ی ترک کوچولو برمیداره ما بسرعت میزاریمش کنار
روی زمین تعویض خیلی راحت تر از تعمیره
حتی کم خرج تره!
برای همین ما با کوچیکترین اتفاقی هرچیزی رو تعویض میکنیم
حتی خیلی وقتا هم نمیگیم این بکار میاد؟ نمیاد؟
توی ی چشم به هم زدن ی جدیدشو میگیریم و تمام!
کاش فقط تدی لوازم و تجهیزات و اینجور چیزا بود
بعضی از ماها حتی ادم ها رو هم تعویض میکنیم...
مثلا کسی که کلی وقت برده بشناسیمش!، کلی خاطره خوب داریم باهاش!، کسی که بعد از کلی روزای قشنگ درست وقتی هر دوتا بلد هم شدیم و میدونیم چه بویی رو دوست داره
ژاکت چه رنگی بهش میاد
و فسنجونو ترش میخوره یا شیرین
بخاطر ی اتفاق کوچیک که ضربه زده به رابطه بجای تعمیر اون ضربه کل رابطه رو
یعنی اصن اون ادمه رو
عوض میکنیم
ولی حواسمون نیست
شاید این آدمای جدید برای ما جدیدن اما اونا همونایین که از آدمایی ضربه خوردن که جای تعمیر تعویضشون کردن
برای همین ما موندیم و کلی رابطه های تعویضی تعمیر نشده
نمیدونم چی شد که ما اینجوری شدیم
اما ی چیز خیلی ترسناکی وجود داره
اونم اینکه ما هممون بصورت غیر هماهنگ در ی حرکت جمعی داریم کاری میکنیم که زندگی توی زمین کمرنگ بشه
و حالا این روزا هرچندوقت ی بار خبر ی ماموریت فضایی برای پیدا کردن حیات در سیاره های دیگه منتشر میشه
من تو این فکرم که
آدما اینجا هم جای اینکه در یک پیمان بزرگ جهانی بفکر تعمیر و مرمت کردن زمین باشن تو فکر تعویض زمینن
برای همینکه همیشه دنبال ی جایی بودن که مثل زمین باشه
و حالا که دیگه تقریبا مطمین شدن جایی مثل زمین هیچ کجا وجود نداره دنبال سیاره ای میگردن
که از شرایط منفی صفر به شرایط اولیه حیات برسوننش و با انجام اقداماتی اونجا رو شبیه به زمین کنن
اما میدونی
کافیه یکبار زمینو از این بالا ببینن
درست مثل عکس تیله آبی که ۱۶ آذر ۱۳۵۱ فضانورد های ماموریت آپولو ۱۷ از فاصله ۴۵ هزار کیلومتری زمین در مسیر کره ماه گرفته بودن
اونوقت من مطمینم بهتر میشنویم صدای توکاهارو اول صبح از روی درختای نارون
با جون و دل بو میکشیم نعناهای کوهی رو توی روز بارونی
با دقت میبینیم حرکت دسته پرنده ها رو توی اسمون
و دسته ماهیا رو توی اقیانوس
بعد جای رفتن از زمین
جای اینکه دنبال ی جای دیگه بگردیم که بخواییم مثل زمینش کنیم
هممون باهم در کنار هم
هوای زمینو داریم و زیر پرچم همدلی و صلح
زیر پرچم زمین
کنار هم زندگی میکنیم
برای تعمیر زمین باید از تعمیر رابطه ها و رفتارامون شروع کنیم و ابزار تعمیر کردن عشقه
عشقه
و عشق
اونموقع جای اینکه ی آدم جدیدو بیاریم توی زندگیمون تا شبیه اونی بشه که همیشه دوست داشتیم
با عشق شروع میکنیم به تعمیر قلبمون
اندیشمون
و زندگیمون
به امید اونروز که هممون با رابطه های تعمیر شده در زمین تعمیر شده
زیر اولین برف سال، قدم بزنیم تا هرجایی که دوست داریم
چون اینجوری رابطه کشورا هم با هم تعمیر شده! و فقط ی مرز وجود داره
مرز بین جهانی که میتونیم ببینیم و جهانی که هنوز نمیتونیم ببینیم.