اقرار به اشتباه و قضاوتشدن و اتهام به کمسوادی بهتر از ماندن در یک جهل مرکب، دانا و دانشمند خطابشدن است. سخت است که آدمی چیزی را نفهمیده باشد ولی هربار که از او میپرسند فهمیدی، سرتکان بدهد که بله! اقرار میکنم در این چند سال اشتباه بزرگی را مرتکب شدم و هربار گفته شد شرکتهای دانشبنیان، سرتکان دادم که فهمیدم اما نفهمیدم. ولی حالا میخواهم بگویم این دانشبنیانی را که دولت و مجلس و قانون میگوید، من نمیفهمم.
برهمین اساس اقتصاد دانشبنیان را هم نمیفهمم. معتقدم این دستهبندی اکوسیستم استارتاپی ایران را به بیراهه برده و آسیبهای جدی را به تیم های استارتاپی زده است. براین اساس معتقدم این نامگذاری و تقسیمبندی و بردن استارتاپ در زیر نامهایی مثل «شرکت دانشبنیان»، «استارتاپ دانشبنیان» و «اقتصاد دانشبنیان» اشتباه است. تنها یک تقسیمبندی وجود دارد؛ «استارتاپ»، شرکت استارتاپی، اقتصاد استارتاپی.
برای اینکه موضوع بحث مشخصتر شود، لازم است سری به اینترنت بزنیم شاید جامعترین تعریف برای دانشبنیان این تعریف ویکیپدیایی باشد. «شرکت دانشبنیان یا شرکت متمرکز بر دانش، (به انگلیسی: Knowledge enterprise) به شرکتهایی گفته میشود که دانش و فناوری، جزئی جداییناپذیر از دارایی اساسی آنها باشد.
به گفته پروفسور D. Jemielniak دانشمند علم مدیریت و رئیس مرکز تحقیقات (CROW)، مبدأ و دامنه این اصطلاح، مشخص نیست و چگونگی درک این مفهوم، به میزان وابستگی و تکیه شرکت به دانش و فناوری بستگی دارد که در چنین نگرشی، دانش و فناوری باید دارایی حیاتی سازمان باشد تا دانشبنیان تلقی شود.
هیچ توافقی در مورد چگونگی (یا میزان) بهکارگیری لقب دانشبنیان برای اینکه یک شرکت، دانشبنیان تلقی شود، وجود ندارد. با این حال، برخی از معیارها و مؤلفهها برای تشخیص دانشبنیانبودن یک شرکت وجود دارد.
از آنجا که در اقتصاد، دو گروه از شرکتها وجود دارند که گروه نخست وابسته به کارگر (labor-intensive) و گروه دیگر وابسته به دانش (knowledge-intensive)» لطفا کمی تامل کنید و تعریف قانون کشورمان را هم از دانشبنیان بخوانید تا به اصل بحثبرسیم.
«شرکت دانشبنیان: شرکت یا مؤسسه خصوصی یا تعاونی است که به منظور همافزایی علم و ثروت، توسعه اقتصاد دانشمحور، تحقق اهداف علمی و اقتصادی (شامل گسترش و کاربرد اختراع و نوآوری) و تجاریسازی نتایج تحقیق و توسعه (شامل طراحی و تولید کالاها و خدمات) در حوزه فناوریهای برتر و با ارزش افزوده فراوان و بر اساس معیارهای مورد نظر این آییننامه، به تأیید کارگروه میرسد.»
بعد هم شرکتهای دانشبنیان به چهار دسته نوپا تقسیم میشوند.«شرکتهای دانشبنیان نوپا نوع ۱» «شرکتهای نوپا که دارای اظهارنامه مالیاتی سال مالی گذشته خود نیستندیا دارای درآمد عملیاتی در اظهارنامه مالیاتی سال مالی گذشته خود نیستند، در صورتی که «کالاها یا خدمات یا فرآیند تولید یا تجهیزات تولید» مندرج در «فهرست کالاها و خدمات دانشبنیان سطح ۱» را حداقل در حد نمونه آزمایشگاهی و مشروط به دارا بودن همه معیارهای ماده ۱، ساخته و ارائه کنند، بهصورت شرکت «نوپا نوع ۱» تایید میشوند.»
من از شما سوال میکنم که اگر استارتاپ دارید، اینها را میفهمید؟ من متوجه نمیشوم چون اساسا در این چند سال نه با آزمایشگاه سروکار داشتهام و نه آدمهایی که هر هفته با آنها مصاحبه میکنیم و نشست و برخاست داریم، در این قانون و تقسیمبندیها میگنجند.
اساسا منکر وجود شرکتهای دانشبنیان نیستم، اما میخواهم بگویم اکوسیستم استارتاپی ایران و استارتاپهایش هیچ ربطی به این قوانین وتعاریف دانشبنیانی ندارند، چون قانونگذار از کلمه و تعریف دانشبنیان استفاده کرده، عدهای از مسئولان با نیت خیر برای اینکه برخی از استارتاپها از مزایای شرکتهای دانشبنیان استفاده کنند، نام استارتاپ ها را در مجوزها به دانش بنیان تغییر دادند.
به تعبیر آن جوک سیاسی ما را در خانه« استارتاپ» صدا میزنند، در دولت ومجلس «دانشبنیان»!همین تقسیمبندی اشتباه باعث دفن استارتاپها زیر کلمه دانشبنیان شده . مثل هر مجوز و انحصاری که فساد خیزاست. امتیاز دانش بنیان در کل دولت و سازمان ها تبدیل به رانتی برای عده ای خاص شده است.
از آن سو استارتاپهای بیشماری از مزایای قانونی و حمایتی بیبهره هستند. صندوق شکوفایی به چه کسانی وام میدهد؟ چه شرکتهایی میتوانند از مزایا و حمایتهای معاونت علمی برخوردار شوند؟
ما بیشمارها دانشبنیان نیستیم. از این رو دولت محترم و مجلس شورای اسلامی بهعنوان قانونگذار باید حساب استارتاپها را از دانشبنیانها جدا کنند تا استارتاپها بتوانند از مزایا و حمایتهای دولتی استفاده کنند(منظورم فقط وام و پول نیست).تعریف دانشبنیان مشخص است و تعریف استارتاپ هم به وضوح معلوم است.
استارتاپ در لولههای آزمایشگاه شکل نمیگیرد و قانون آزمایشگاهی هم نمیتواند برآن مترتب شود.اساسا (به غیر از موارد خاص) بیزینسمدل شرکتهای دانشبنیان(حوزه های نانو، دارو، بایو، هوا فضا، اختراع، اکتشاف و… هارد) مغایر با بیزینسمدل استارتاپی است.
فهم من از استارتاپ این است: شکلگیری یک کسبوکار بر مبنای یک ایده خلاقانه و مسئلهمحور، مقیاسپذیر، رشد سریع با هزینه کم. در بسیاری از شرکتهای دانشبنیان که استارتاپ نامیده میشوند، این بیزینسمدل معنایی ندارد.
حرف آخر: