برند های همه جای دور و بر ما هستن. هر طرفی سر بگردونیم یه عالمه ازشون می بینیم .
اما برند ها یه چیزایی بیش از عکس ها هستن. بیشتر افراد برند رو با لوگو اشتباه می گیرند. اما یه برند از یه لوگو هم بیشتره. برنده در واقع این احساس رو ایجاد می کنه که در مقایسه ها شما اون برند رو انتخاب کنید.
تو این قسمت ما در مورد این حرف میزنیم که چطور یه برند بسازیم.
در مورد برند هایی که امروز معروفن فک کنید. مثلا استارباکس رو در نظر بگیرید. این یه برند خوشنام هستش که بیشتر افراد میپسندنش و میشناسنش. تو نگاه اول اینو میشه فهمید که این یه برند همه آشنا هست. اما بیشتر از واقعیت که نمی تونه باشه. لوگوی استارباکس در واقع یه نمایش از برند اون هست .
وقتی می رین تو استارباکس انتظار دارین چی ببینین و بشنوین؟ نور اونجا رو چطوری انتظار دارین باشه؟ دکور ها و مبل ها و و… اینا رو برای این میگم که اگه یه لحظه فکرشو بکنین واقعا یه تصویری تو ذهنتون میاد. برای این میگم که یه برند چیزی بیش از یه لوگو هست. الان با هم دیدیم که برنده هویت داره و می تونه تو ذهن ما یه تصویر و یه احساسی رو شکل بده.
برای داشتن یه برند به چهار چیز نیاز داریم: یه پیام ٬ نماد٬ ثبات٬ تکرار در معرض توجه قرار گرفتن. این ۴ تا چیز اجزای ضروری برای برند به شمار میان. بیاد این اجزا رو برای ایجاد برند شخصی مون بررسی کنیم.
اولین و مهم ترین چیز پیام هست. یه برند بدون پیام هدف نداره. در واقع ما با یه برند تلاش می کنیم یه پیام رو به اطرافیان برسونیم.
تو برند سازی شخصی نیاز داریم که یه پیام مرکزی برای برندموون در نظر بگیریم. موضوع پیام میتونه پاسخ این سوالا باشه که برند شما چیه اصلا؟ در چه حوزه ای هستین؟ برای مثال برند من در مورد برنامه نویسی ساده هست . پیامی که میتونم بدم اینه که چطور چیزای پیچیده رو آسون برنامه نویسی کنیم. در واقع پیام اینو میرسونه که ما مفاهیم پیچیده رو به مفاهیم آسونتر میشکونیم بعد خرد خرد حلش میکنیم.
دومین چیز نماد هست. نماد ها کل برند ما نیستن و فقط یه بیان نمایشی از برند ما هستن. این مورد برای معرفی و در معرض دید قرار دادن برند لازمه و مفیده. تو این بحث موضوع رنگ و استایل و خط و گرافیک موضوع مهمیه.
حتی اکه برند ما اسممون باشه باید یه لوگو براش در نظر بگیریم که فرم و فونت و گرافیک خاصی داره. اما باز تاکید میکنم که قبل از لوگو سازی یه هویت باید ساخته بشه.
مورد سوم که با هم بررسی میکنیم ثبات هست. بعد از پیام و لوگو ما باید فکر ثبات باشیم بزارید یه مثال بزنم ما هرشعبه ای از مک دونالد رو که ببینیم یه چیز ثابت می بینیم و نشده که تا به حال به یه شعبه ای بریم همه چی با اون یکی شعبه ها فرق میکنه. در واقع این ثبات هم قسمتی از اون برندینگ و معنا رسانی شما رو نشون می ده.
عنصر آخری هم به قدر ی مهمه که اگه اون سه تا رو به طور کامل انجام بدید و این آخری رو رها کنید. به نتیجه نخاهید رسید. در واقع برند شما باید جذاب باشه و توجه افراد رو به خودش جلب کنه. در واقع تلاش این مرحله اینه که وقتی برند دیده یا شنیده میشه اون پیام به فرد منتقل بشه.
برای تمرین های اولیه سعی کنید که این ۴ فاکتور رو تو برند های معروف اطرافتون پیدا کنید. علاوه بر شرکت ها برندهای شخصی رو هو بررسی کنید. این باعث میشه هم اون مفاهیم خوب جا بیفته و هم از تجربیات دیگران بهتر استفاده کنید.