حالا که به کار توسعه نرم افزارتون به عنوان یه کسب و کار و بیزینس نگاه می کنید. الان وقتشه که اهدافمون رو مشخص کنیم.
همه شبیه هم نیست اند.شما ممکنه یه عالمه هدف از کار کردنتون داشته باشید که با اهداف من به کلی فرق داشته باشن. اما وقتی به اون ها برسید دقیقا می فهمید که واقعا اونا چی بودن. گفتنش از انجام دادنش راحت تره. من به این رسیدم که اغلب افراد به طوریکه توسعه دهنده هم توشون هست بدون این که بدونن هدفشون چیه فقط دارن روز ها رو میگذرونن. و واقعا این رو به عنوان یه حالت طبیعی پذیرفتن. و هیچ کدوم میل به تفکر در مورد قدمی که برمیدارن ندارن و بدون جهت هدف قط راه میرن.
حرکت یه کشتی تو اقیانوسو در نظر بگیرین. می تونید برید تو یه کشتی و بادبانو بکشید. مثلا بیشتر افراد. ولی اگه شما یه مقصد و مسیر راه نداشته باشین فقط واسه خودتون توی دریا خواهید چرخید. و شاید مسیرتون با دین یه جزیره که تصادفی بهش رسیدن تموم بشه. اما واقعا تا ندونید کجا میخاید برید پیشرفتی براتون حاصل نمیشه.
نسبتا واضح به نظر میرسه که هنوز عده کمی از توسعه دهنده ها برا خودشون هدف تعیین می کنند.چرا؟ من فقط می تونم حدس بزنم. اما با بیشترشون که حرف میزدم میگفتن که نگران نگاه طولانی مدت برای کارشون هستن. اونا میخان که همه گزینه ها براشون باز باشه.چون این ها از انتخاب یک راه و رفتن تا ته اون راه ترس دارن.: اگه این راه غلط باشه چی؟ اگه اونجایی که این هدف منو میبره رو من دوست نداشته باشم چی؟ اینا یه سری از سوالاشون هست .
برخی توسعه دهنده ها هم اصن فکر این چیزا رو نمیکنن. یه راهی که براشون تعریف میشه رو بدون سوال تا ته شروع میکنن به رفتن. اغلب هم اعتقاد دارن که طراحی مسیر شغلی کار اونا نیست و از دستشون برنمیاد. میگن یه راه پیشنهادی رو میریم وبه اولین پیشنهاد که رسیدیم اونجا می مونیم. تا فرصت بهتری برامون پیش بیاد.
شمام می تونید دلایل خودتون برای مشخص نکردن اهدافتون داشته باشین. الا وقتشه که بکنید. نه فردا و نه هفته بعد ٬ همین حالا. هر قدمی که بی هدف برمی داریم به معنای واقعی یه قدم تلف شده محسوب میشه. پس بیاید حرکت رندم تو زندگی رو متوقف کنیم.
خب امیدوارم تا الان قبول کرده باشین که برا خودتون هدف گذاری کنید. ولی خب حتما می پرسید چطور هدف گذاری کنیم.راحترینش اینه که با یه هدف بزرگ شروع کنیم. و با یه سری هدف کوچیک به طرف اون هدف بزرگ حرکت کنیم. هدف بزرگ اغلب جزئیاتش زیاد مشخص نیست. چون سخته که ما یه چیز خیلی دوری رو به صورت واضح ترسیم کنیم.اما اشکالی نداره. این هدف بزرگ همون قدری که وضوح برای جهت دهی داشته باشه برامون کافیه.به مثال کشتی اگه برگردیم. و تصور کنید که من اگه میخام به چین برم و اگه طول و عرض جغرافیایی اون بندری رو که میخام بهش برسم رو ندونم خب معلومه راه درستی رو طی نخاهم کرد. برای حرکتم فقط باید بدونم که فاصله مو چطور باید از اون بندر چینی کم کنم.
هدف بزرگ شما نباید زیاد جزئیات داشته باشه اما باید به اندازه کافی واضح باشه. که اینو تو مسیر بدونید که آیا دارید درست به سمتش میرید یا نه. در مورد این فکر کنید که به صورت حرفه ای میخاید چی کار کنید.میخاید و یه شرکت مدیر بشید یا یه کارمند اجرایی. آیا میخاید یه روزی بیرون برید و کسب و کار توسعه نرم افزار خودتون رو راه بندازید.؟ میخاید یه کارآفرین بشید؟ و…
واقعا همه این ها به خودتون بستگی داره. که اون هدف بزرگتون رو چی در نظر گرفتید. از کسب و کارتون چی میخاید؟ تو ۵ یا ۱۰ سال بعد خودتون رو کجا میخاید ببینید. برید و یه مدتی در مورد این چیزای مهم فکر کنید.
موقعی که تعیین کردید که اون هدف بزرگ و دورتون چی هستن.باید یه چارت درست کنین که با هدفای کوچیک اون چارت به اون هدف بزرگه نزدیک بشین. اینا مهم هستن . مهمه که بعد رسیدن به هدف کوچیک آدم بدونه کجای کاره و اگه یه روز اون هدف نهایی تبدیل به یه هدف مسیری بشه آدم باید چیکار کنه.
یه زمانی من یه هدف بزرگ داشتم . این که بتونم ۱۰۰ پوند کم کنم. شروع کردم و یه سری اهداف کوچیک کم کردن ۵ پوندی برا خودم تعیین کردم. این برای هر دو هفته بود. و هر دو هفته ای که به هدف میرسیدم خودم رو نزدیک تر به اون هدف نهایی می دیدم.
آدم با همین اهداف کوچیک هست که به مقصد میرسه. شما ممکنه هر سال برای خوندن کلی کتاب و یاد گرفتن کلی زبان برنامه نویسی هدف گذاری کنید. این مهمه که هدف تو اندازه های مختلف داشته باشین.خلاصه اهداف کوچیک برای مسیرتون تعیین کنید تا به اون گنده هه برسین.
به صورت دوره ای باید اهدافتون رو زیر نظر داشته باشید که بعضیاشونو به روز رسانی بکنید. و اونا رو با خودتون تنظیم کنید.
من پیشنهاد می کنم یه دوره برای این مشخص کنید. این بیشتر کمکتون میکنه.