امپراتوری پنبه: یک تاریخ جهانی
کتابی را که یک استاد تمام در«هاروارد» در رشته ی تخصصی خودش مینویسد را باید جدی گرفت. آقای «اسون بکرت» تاریخدان و مدرس همین رشته در زمینهی تاریخ «کاپیتالیسم» و «قرن نوزدهم» در آمریکاست و این روزها کتابش به فارسی ترجمه شده و به دست ما هم رسیده است.
کتاب «امپراتوری پنبه» را نویسنده در سال 2014 منتشر کرده است و شرح حالی ست بر آنچه بر این صنعت تا به امروز گذشته است.
البته سطور بالا نباید شما را به اشتباه بیاندازد و باعث شود تصور کنید با یک اثر اقتصادی-تاریخی رو به رو هستید. اوضاع اصلا اینطور نیست. نویسنده با قلمی قابل ستایش توانسته جدای از اینکه اطلاعات بیبدیلی در اختیار خوانندهاش میگذارد، یک داستان تعریف کند و نهایتا خواننده را متوجه کند که:« چه شد که رسیدیم به اینجا؟»
کتاب علاوه بر پنبه و بیان تاریخچهی کشاورزی و صنعتی آن، در غالب قصهای پر غصه، خوب شرح میدهد که خواستگاه این کسب و کار کجا بود و از ابتدای کشف و توسعهاش تا ورود اروپاییها چه حال و روزی داشت. از فصل دوم تا آخر کتاب هم میرود راجع به هنرنماییهای حضرات «مو بلوند و چشم آبی» صحبت میکند که چه کردند تا الآن اوضاع اینطور شده است.
واقعیت این است که روزی که اروپاییها از راه رسیدند، نه پولدار بودند، نه با سواد، نه مجرب و نه اصلا درکی از اوضاع داشتند. اما توانایی عجیبی داشتند در نقشه کشیدن برای بلعیدن و خون ریختن تا هر اندازه که لازم باشد. قسمت زیبا و دلچسب کتاب هم همین جاست که نویسنده نه یک استاد دانشگاه ایرانی یا چینی یا روسی که یک استاد هاروارد است با ریشههای آمریکایی-آلمانی و به قول خودمان بخواهیم بگوییم «از خودشان است!»
برای راه انداختن این امپراتوری امروزی، اروپاییها باید چند تا کار میکردند، اول اینکه کار را یاد بگیرند.
کاشت، داشت و برداشت پنبه در آسیا مسالهی محرمانهای نبود.
پس یاد گرفتند.
دوم اینکه بتوانند مزارع خودشان را داشته باشند. چراکه این گیاهِ پر از ناز و افاده در اروپا رشد نمیکرد. این شد که رفتند سراغ قارهی آمریکا و مزارع خودشان را برپا کردند. برای همین هم لازم بود ساکنان بومیاین قاره جول و پلاسشان را جمع کنند و دمشان را بگذراند روی کولشان و بروند.
فکر نمیکنم، که فکر کنید، «مو بلوندهای چشم آبی» اهمیتی میدادند که آن مردم کجا باید بروند؟
خلاصه با ریخته شدن انبوهی از خون و خوابیدن جمعیتی بزرگ در سینهی قبرستان، مزارع آمریکایی برپا شد.
اما کاسبی اروپاییها نگرفت! چون هنوز چندتایی مشکل وجود داشت.
آسیاییهایی که در این کسب و کار قدیمیبودند از قرنها قبل با ساز و کاری پیچیده منابع انسانی و شبکهای تجاری را ساخته بودند که کار تولید نخ و پارچه و از طرفی صادرات و فروش را بر عهده داشت.
اروپایی هم میروند سراغ حل این مسائل. راه حلهای غریبی هم برای رقابت پیدا میکنند. برای اینکه بتوانند محصولات را با قیمت تمام شدهای پایینتر از آسیاییهای کهنه کار تولید کنند میروند سراغ نیروی کار رایگان که اسمش میشود «برده داری». اینطوری موفق میشوند ماشین عظیم و هولناکی خلق کنند که تشکیلات آدم کشی هیتلر در طول جنگ جهانی دوم میتواند برود جلو و برایش بوق بزند.
از طرف دیگر هم برای فائق آمدن بر آن شبکهی تجاری عظیم آسیاییها از نیروی دریایی استفاده میکنند!
یعنی شما اصل بازار رقابتی و ریشههایش را میتوانید در غرق کردن یا مصادرهی کشتیهای پر از نخ و پارچهی تجار بخت برگشتهی چینی، هندی و مسلمانان خاورمیانهای ببینید و خلاصهاش را بخواهم بگویم اینطوری میشود که سرمایه و درآمدی عظیم برای همیشه جول و پلاسش را جمع میکند و از آسیا میرود و مردم بدبخت آنجا هم روز به روز بدبخت تر میشوند.
اما اگر فکر میکنید این پایان ماجراست، سخت در اشتباهید.
اگر از آن دسته از آدمهایی هستید که شده گاهی با خود فکر کنید که:« چطور شده که کشورهای کوچک و کم جمعیتی در قارهی سبز، در ایام معاصر ما، اینقدر پولدار تشریف دارند یا چطوری آنجا همه چیز انقدر خوب است و این طرف دنیا از آن خبرها نیست؟» کتاب مناسب حال شماست.
امپراتوری پنبه به خوبی این توانایی را دارد که جواب سوالات بسیاری را بدهد و علل رشد و پیشرفت را که کاملا و مستقیما وابسته به سرمایه است را توضیح دهد و شما را با مفهومی آشنا کند به نام «سرمایهداری جنگ».
کتاب این قابلیت را دارد تا به خوبی خواننده را توجیه کند که چگونه «توسعه ی امپریالیستی، سلب مالکیت و برده داری مرکز شکل گیری یک نظم جدید در اقتصاد جهانی شدند و دنیا را طوری تغییر دادند که منجر به ظهور سرمایه داری شد.»
یادگرفتن داستان رشد و توسعه پنبه، میتواند به خوبی الگوی کارکرد این تشکیلات بیرحم و خونریز را برای مخاطب جا بیاندازد و شما را رهنمون شود برای درک بسیاری چیزها. هرچند مطمئن هستم در جزئیات ماجرا تفاوتهایی وجود خواهد داشت. اما آیا نمیتوانیم حدس بزنیم داستان پر درد پنبه شباهتهای زیادی با داستان شکر، قهوه، تنباکو و... داشته باشد؟
مطمئن باشید امپراتوری پنبه علاوه بر دادن اطلاعاتی منظم، بیتعارف و دقیق میتواند روی درک تاریخی، سیاسی و اجتماعی شما اثر بگذارد و پس از تمام شدن مطالعهاش شما را حسابی به فکر فرو برد. در این روزهای سخت تحریمها که وطن فروشانی فرومایه برای ما هشتگ «زندگی نرمال» میزنند و عکس از سبدهای خریدشان و شکمهای سیرشان منتشر میکنند واقعا لازم است مسلح به چنین دانشی باشید و بتوانید به خودتان افتخار کنید و به یاد داشته باشید اگر هم دارید نان خالی میخورید، شرف را نفروخته اید.
اما خود کتاب را انتشارات «کتابستان» با ترجمهی خیلی خوب و روان و بیغلط جناب آقای «هاتف خالدی» منتشر کرده است. کتابی با جلد سخت و کاغذ و چاپ با کیفیت که باعث میشود وقتی دستتان میگیرید آن قسمت عشق کتاب وجودتان صفا کند. قیمت کتاب 90 هزارتومان است و بایک جستجوی ساده ی اینترنتی میتوانید در فروشگاههای بسیاری پیدایش کنید که اغلب تخفیفدار هم هستند. همینطور میتوانید سراغ نرم افزار کتابخوان الکترونیکی «طاقچه» بروید و کتاب را با قیمت 30 هزارتومان تهیه فرمایید.