احمق ها می اندیشند که رفته ای. میدانی کدام ها را میگویم، همان اندازه بگیر های خفته در لاک را، و من می اندیشم به ماندنت، به ایستادن های بدون ایستادن،به رفتن های ماندنی.
درود و لعنت بر قلب آدمی، و افسوس بر قلب آدمی و اندوه بر قلب آدمی، آه از این قلب آدمی، آه از ما که بودنمان فاصله بود و ادامه را نیز غم و چرا دوستت دارم هنوز؟!!!!!!!!!
انگار که سرشت ما را فاصله بود و عادتمان دوست داشتن.
تو را به خدا برای خفه شدن این لعنتی ها برگرد، برای آب برگرد،برای نان برگرد،برای هوا برگرد،برای زمین و دشت و ماه و خورشید برگرد...... برای من برگرد.
به من گفتی که دل دریا کن ای دوست
همه دریا از آن ما کن ای دوست
دلم دریا شد و دادم به دستت
مکش دریا به خون پروا کن ای دوست
کنار چشمه ای بودیم در خواب
تو با جامی ربودی ماه از آب
چو نوشیدیم از آن جام گوارا
تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب
تن بیشه پر از مهتابه امشب
پلنگ کوه ها درخوابه امشب
به هر شاخی دلی سامون گرفته
دل من در تنم بی تابه امشب
در پایان پیشنهاد میکنم حتما این اهنگ عاشقانه و به یاد ماندنی را از استاد شجریان بشنوید. شرح حال هر عاشقیست که هست و نیست.