به گزارش اخبار جدید به نقل از عصر ایران؛ مسعود پزشکیان در حرف زدن، راه رفتن و مسلکش به شدت شبیه مردم عادی است. به ندرت پیش آمده که رئیسجمهوری در سلوک و رفتار، اینچنین به مردم نزدیک باشد. به زبان ساده، او خودمانی به نظر میرسد و شاید راحتتر بتوان با او ارتباط برقرار کرد.
شاید بگویید محمود احمدینژاد هم مردمی بود، اما به نظر میرسد رئیسجمهور پیشین ایران از این منش بهعنوان ابزاری برای رسیدن به قدرت استفاده کرد و سادهزیستیاش بیشتر نقش بازی بود تا شباهت واقعی به مردم عادی.
اما از احمدینژاد که بگذریم و به سادگی رئیسجمهور مستقر برسیم، باید خدمت آقای پزشکیان عرض کنم که وضعیت زندگی مردم درام است. جناب پزشکیان و دیگر مسئولان کشور، لطفاً خودتان را جای یک جوان یا سرپرست یک خانواده بگذارید تا ببینید آنها در این روزگار سخت، چه میکشند.
نیازی به توضیح نیست؛ تورم و گرانی از در و دیوار بالا میرود. قیمت دلار همچون کوهنوردی ماهر، هر روز قلهای تازه را فتح میکند. اجناس هر روز گرانتر میشوند و سالهاست که مردم ایران با ارزانی خداحافظی کردهاند. برنامهریزی برای آینده به یک رویا تبدیل شده است. آینده برای مردم به «فردای امروز» خلاصه شده؛ آنقدر شرایط غیرقابل پیشبینی است که نمیتوان برای پسفردا برنامهریزی کرد. شاید پولی که امروز برای خرید ماشین کنار گذاشتهاید، فردا ارزش خرید همان خودرو را نداشته باشد.
سبد معیشتی مردم به اقلام اساسی محدود شده است. برخی حتی برای تأمین همین اقلام هم با مشکل مواجهاند. کالاهای فرهنگی و اجتماعی کنار گذاشته شدهاند و خانوادهها تنها به فکر خالی نبودن سفره و شرمندگی در برابر فرزندان خود هستند.
شرایط اجتماعی نیز دستکمی از تورم ندارد. شبکههای اجتماعی همچنان فیلتر هستند و رئیسجمهور برخلاف شعارهای انتخاباتیاش، نتوانسته این قفل را باز کند. فیلترشکنها به لطف این محدودیت، به کالایی ضروری تبدیل شدهاند و هزینهای اضافه بر دوش مردم گذاشتهاند. طبق آمار، ۶۰ میلیون کاربر در تلگرام و ۴۶ میلیون در اینستاگرام حضور دارند. این آمار گویای نیاز مردم به این پلتفرمهاست، خواه برای کار، خواه برای سرگرمی.
چرا این شبکهها باید فیلتر باشند؟ رئیسجمهور میگوید روسای قوا موافق رفع فیلترند، اما در شورای عالی فضای مجازی این موضوع متوقف شده است. این هم از عجایب کشور ماست: موافقت مسئولان و سنگاندازی یک شورا.
یادمان نرود ما مدیون شبکههای اجتماعی هستیم. فضای مجازی باعث شد تا مسئولان کشور مجبور باشند به خاطر رفتار خود توضیح بدهند و جامعه ایران تبدیل به یک اتاق شیشهای شود که هر رفتار غلطی در آن قابل مشاهده و نقد است.
مسئله قانون عفاف و حجاب نیز میتواند به بحرانی جدید تبدیل شود. قانونی که مسعود پزشکیان مخالف آن است. امید میرود او بر این مخالفت بایستد و جلوی اجرای این قانون بحرانزا را بگیرد. این نوشتار جای مناسبی برای بررسی این قانون نیست. اما کاش مسئولان پاسخ این سوال را بدهند که اگر سران کشورهای اسلامی از آنها در مورد چرایی با حجاب بودن مردم پرسیدند، چه جوابی خواهند داد؟ خواهند گفت با جریمه و محرومیتهای اجتماعی؟!