اقیانوس آبی یک اصطلاح صنعت کارآفرینی است که در سال 2005 برای توصیف بازاری جدید با رقابت کم یا موانع موجود بر سر راه نوآوران ایجاد شد. این اصطلاح به «اقیانوس خالی» وسیعی از گزینهها و فرصتهای بازار اشاره دارد که با ظهور یک صنعت یا نوآوری جدید یا ناشناخته رخ میدهد.
اصطلاح "اقیانوس آبی" توسط استادان مدرسه بازرگانی INSEAD ، چان کیم و رنه موبورن در کتابشان استراتژی اقیانوس آبی: چگونه فضای بازار بیرقیب ایجاد کنیم و رقابت را بیربط کنیم (2005) ابداع کردند . نویسندگان، اقیانوسهای آبی را بازارهایی تعریف میکنند که با سودهای بالقوه بالا مرتبط هستند.
در یک صنعت تثبیت شده، شرکت ها برای هر بخش از سهم بازار موجود با یکدیگر رقابت می کنند . رقابت اغلب آنقدر شدید است که برخی از شرکت ها نمی توانند خود را حفظ کنند. این نوع صنعت، اقیانوس قرمز را توصیف میکند که نشاندهنده بازاری اشباع شده است که توسط رقابت خونین شده است.1
اقیانوس های آبی برعکس را ارائه می دهند. بسیاری از شرکتها به امید یافتن بازار اقیانوس آبی با رقابت بیرقیب، نوآوری یا گسترش را انتخاب میکنند. بازارهای اقیانوس آبی نیز مورد توجه کارآفرینان هستند .
مقالات مرتبط با کارآفرینی را می توانید در این قسمت مطالعه کنید.
به طور کلی، بازارهای اقیانوس آبی دارای چندین ویژگی هستند که نوآوران و کارآفرینان آن را دوست دارند. بازار اقیانوس آبی خالص رقیبی ندارد. یک رهبر تجاری در بازار اقیانوس آبی دارای مزایای حرکت اول، مزیت های هزینه در بازاریابی بدون رقابت، توانایی تعیین قیمت ها بدون محدودیت های رقابتی، و انعطاف پذیری برای ارائه پیشنهادات خود در جهت های مختلف است.
برخلاف اقیانوس آبی، اقیانوس قرمز محیطی از رقابت شدید در میان بسیاری از بازیگران صنعت را توصیف می کند. از آنجایی که بازار مملو از رقبا است، شرکت های جدید باید به شدت برای سهمی از هر گونه سود مبارزه کنند.
شرکتهایی که در محیط تجاری اقیانوس سرخ قرار دارند، از استراتژیهای تجاری بسیار متفاوتی نسبت به شرکتهایی که برای خود بازار دارند، استفاده میکنند. شرکت های اقیانوس سرخ به جای تلاش برای ایجاد تقاضا، سعی می کنند مصرف کنندگان فعلی را از طریق بازاریابی، قیمت های پایین تر یا محصولات بهبود یافته جذب کنند. به عنوان مثال، بازار بیمه خودرو را در نظر بگیرید : بیشتر بیمهگران محصولات تقریباً مشابهی را میفروشند و سعی میکنند با ارائه معاملهای جذابتر از رقبای خود، سهم بازار را به خود اختصاص دهند.
اقیانوس آبی مختص زمان و مکان است. فورد و اپل دو نمونه از شرکتهای پیشرو هستند که اقیانوسهای آبی خود را با دنبال کردن تمایز بالای محصولات با هزینه نسبتاً کم ایجاد کردند، که موانع رقابت را نیز بالا برد . آنها همچنین نمونه ای از صنایع رو به رشد در آن زمان بودند که بعدها توسط دیگران نمونه و الگوبرداری شد.
در سال 1908، شرکت فورد موتور مدل T را به عنوان خودروی توده مردم معرفی کرد. فقط در یک رنگ و یک مدل عرضه شد، اما قابل اعتماد، بادوام و مقرون به صرفه بود.3
در آن زمان، صنعت خودرو هنوز در مراحل ابتدایی خود بود و تقریباً 500 خودروساز خودروهای سفارشی تولید می کردند که گرانتر و کمتر قابل اعتماد بودند. فورد فرآیند تولید جدیدی را برای تولید انبوه خودروهای استاندارد با کسری از قیمت رقبای خود ایجاد کرد.
سهم بازار مدل T از 9 درصد در سال 1908 به 61 درصد در سال 1921 افزایش یافت و رسماً جایگزین کالسکه اسبی به عنوان روش اصلی حمل و نقل شد.4
شرکت اپل با سرویس دانلود موسیقی iTunes خود اقیانوس آبی پیدا کرد. در حالی که هر ماه میلیاردها فایل موسیقی به صورت غیرقانونی دانلود می شد، اپل اولین فرمت قانونی برای دانلود موسیقی را در سال 2003 ایجاد کرد.5
استفاده از آن آسان بود و به کاربران امکان خرید آهنگ های جداگانه با قیمت مناسب را می داد. اپل با ارائه صدایی با کیفیت بالاتر همراه با عملکردهای جستجو و ناوبری، میلیون ها شنونده موسیقی را که به دزدی موسیقی دست زدند، جلب کرد. اپل با ایجاد جریان جدیدی از درآمد از یک بازار جدید و در عین حال دسترسی راحتتر به موسیقی، آیتونز را برای تولیدکنندگان موسیقی، شنوندگان موسیقی و اپل تبدیل کرد.5
نمونه دیگری از یک شرکت اقیانوس آبی نتفلیکس است ، شرکتی که صنعت سرگرمی را در دهه 2000 دوباره اختراع کرد. نتفلیکس به جای ورود به بازار رقابتی فروشگاههای کرایه ویدیو، مدلهای سرگرمی جدیدی ایجاد کرد: ابتدا با معرفی اجارههای ویدیوی سفارشی از طریق پست، و بعداً با پیشگامی در اولین پلتفرم پخش ویدیویی که توسط اشتراک کاربران پرداخت میشود.
به دنبال موفقیت آنها، بسیاری از شرکت های دیگر راه نتفلیکس را دنبال کردند. در نتیجه، هر شرکت جدیدی که بخواهد مدل اشتراک ویدیویی را راهاندازی کند، به جای اقیانوس آبی، با اقیانوس قرمز روبرو میشود.
یک اقیانوس آبی رویای یک کارآفرین را توصیف می کند: یک بازار کشف نشده، بدون هیچ رقابتی که به نوآوران اجازه می دهد محصولات جدیدی ایجاد و معرفی کنند که سهم زیادی از بازار را به خود اختصاص دهد. با این حال، اقیانوس آبی همیشه آسان نیست. کارآفرینانی که به دنبال استفاده از استراتژی اقیانوس آبی هستند، ابتدا باید بازار خود را ایجاد کنند، مشتریان را جذب کنند و محصولی را توسعه دهند که قبلا هرگز آزمایش نشده است. به همین دلیل، فرصت های موفق اقیانوس آبی می تواند نادر و دور از دسترس باشد.
در «تغییر اقیانوس آبی» ، کیم و موبورن یک فرآیند پنج مرحلهای را برای شرکتی ارائه میکنند که به دنبال یک استراتژی اقیانوس آبی است. به طور خلاصه آنها عبارتند از:
اجرای استراتژیهای اقیانوس آبی به یک دلیل ساده دشوار است: اگر آسان بود، احتمالاً کسی قبلاً آن را انجام میداد. از آنجایی که استراتژیهای اقیانوس آبی مستلزم شناسایی بازارهای دستنخورده و گاهی اوقات اختراع مجدد خود بازار است، استراتژی اقیانوس آبی یک بازی پرخطر است که همیشه نتیجه نمیدهد. با این حال، هنگامی که موفق می شود، پاداش قابل توجهی است.
در سال 2011، JCPenney در زمان مدیر عامل جدید خود، ران جانسون، که تلاش کرد شرکت را به سمت استراتژی اقیانوس آبی سوق دهد، یک اشتباه استراتژیک دیدنی را مرتکب شد. در آن زمان، JCPenney مشکلات مالی داشت، اما همچنان به عنوان یک صنعت پیشرو برای خرید ارزش در نظر گرفته می شد. جانسون تلاش کرد تا JCPenney را به مشتریانی مجلل تر، با بوتیک های داخل فروشگاه و کالاهای انحصاری متمایز کند. در همان زمان، او قفسههای ترخیص کالا و کوپنهایی را که وفادارترین مشتریان شرکت را جذب میکرد، کنار گذاشت.
بدتر از همه، جانسون به جای آزمایش تغییرات در گروه کوچکی از فروشگاههای آزمایشی، آنها را در تمام 1800 فروشگاه JCPenney اجرا کرد. پس از کمتر از 18 ماه ریاست، JCPenney از شاخص S&P 500 خارج شد و جانسون اخراج شد.
منبع : AKOBDC.COM