در اینجا برداشت من از این است که نوآوری باز واقعاً چیست و چگونه می توانید از آن برای تقویت خلاقیت در شرکت خود استفاده کنید.
با وجود هزاران شرکت در سراسر جهان که از نوآوری باز استفاده می کنند، هنوز در مورد اینکه دقیقاً نوآوری باز چیست، سردرگمی وجود دارد.
در این پست، یک بار برای همیشه نوآوری باز را تعریف میکنم و شما را با روشهایی آشنا میکنم که میتوانید از آن برای ایجاد ایدهها و راهحلهای ارزشمند برای مشکلات سخت استفاده کنید.
نوآوری باز عملی است که کسب و کارها و سازمان ها ایده های خود را از منابع خارجی و همچنین منابع داخلی دریافت می کنند.
این به معنی به اشتراک گذاشتن دانش و اطلاعات در مورد مشکلات و جستجوی افراد خارج از کسب و کار برای راه حل ها و پیشنهادات است.
در عمل، نوآوری باز میتواند به شکل مشارکتهای تثبیتشده مانند Delphi و Mobileye که بر روی سیستمهای رانندگی خودران کار میکنند، تا رقابتهایی مانند چالش راهاندازی BMW ، و پورتالهای جمعسپاری مانند پلتفرم « My Starbucks Idea » انجام شود.
به جای پنهان کاری و ذهنیت سیلو تحقیق و توسعه تجاری سنتی، نوآوری باز گروه وسیع تری از مردم را به مشارکت در حل مشکلات و توسعه محصول دعوت می کند.
نوآوری باز هم فقط یک خیابان یک طرفه نیست. با دعوت از دیگران برای مشارکت در تولید ایده برای محصولات و خدمات، شرکت ها همچنین می توانند اطلاعات و تخصص خود را با جوامع طرفداران و مشتریان به اشتراک بگذارند.
کسبوکارها و سازمانها همواره از بازخورد عموم مردم برای بهبودهای پیشنهادی برای محصولات و خدمات خود دعوت میکنند.
با این حال، مفهوم مدرن نوآوری باز در اوایل دهه 2000 توسط نویسنده هنری چسبرو ابداع شد .
چسبرو، استاد دانشگاه برکلی و کهنه سرباز سیلیکون ولی، متن مهمی را در سال 2003 نوشت : نوآوری باز: الزامی جدید برای ایجاد و سود بردن از فناوری . برای مشاغل مدرن، این منبع اصلی برای بینش نوآوری باز است.
چسبرو در کتاب خود، نوآوری باز را بهعنوان «استفاده از جریانها و خروجیهای هدفمند دانش برای تسریع نوآوری داخلی، و گسترش بازارها برای استفاده خارجی از نوآوری» تعریف میکند.
به گفته چسبرو، "نوآوری باز رویکردی توزیع شده تر، مشارکتی تر و غیرمتمرکزتر برای نوآوری است." این رویکرد راهی عالی برای دسترسی به دانش بیرونی و یافتن راههای جدید برای انجام کارها است.
این رویکرد غیرمتمرکز مزایای زیادی را برای مشاغل ایجاد می کند.
همانطور که چسبرو در فوربس اشاره می کند ، نوآوری باز به شرکت ها راهی برای دسترسی به دانش و تخصص فراتر از منابع داخلی خود ارائه می دهد. انجام این کار می تواند مزایای بسیاری را باز کند.
نوآوری باز به کسب و کارها و سازمان ها این امکان را می دهد که به ایده های جدید (و گاهی اوقات سمت چپ) برای محصولات و خدمات جدید دسترسی داشته باشند.
همانطور که چسبرو اشاره می کند ، "دانش مفید امروز به طور گسترده ای توزیع شده است، و هیچ شرکتی، مهم نیست که چقدر توانا یا بزرگ باشد، نمی تواند به تنهایی نوآوری موثری داشته باشد."
با گستردگی شبکه، شرکتها میتوانند به راهحلهایی دست یابند که در غیر این صورت هرگز به آن فکر نمیکردند. به عنوان مثال، استارباکس ممکن است هرگز به تنهایی کیک پاپ را اختراع نکرده باشد .
در شرکتهایی با هر اندازه، گروهاندیشی میتواند روشی را که شرکتها ایدههای جدید را برای محصولات و خدمات شناسایی میکنند، محدود کند. با دعوت از طیف وسیع تری از دیدگاه ها، شرکت ها می توانند راه حل های جدیدی برای مشکلات سخت پیدا کنند.
متفکران باهوش معمولا گران هستند. با نوآوری باز، شرکتها میتوانند بدون نیاز به گنجاندن بخش کاملاً جدیدی از مهندسان و توسعهدهندگان در فهرست حقوق و دستمزد خود، به ایدههای جدید دسترسی داشته باشند.
با این حال، شرکت ها هنوز باید به پیشنهادات عالی پاداش دهند. اگر از افراد دعوت میکنید تا ایدههای خود را ارائه دهند، باید انگیزههای مناسبی را برای افراد ایجاد کنید، مانند جوایز نقدی، سهمی از فروش، یا شناخت حرفهای.
نوآوری باز می تواند سرعت توسعه محصول را به میزان قابل توجهی افزایش دهد. با درخواست از گروه گستردهتری از مردم برای مشارکت در ایدهها و تخصصشان، کسبوکارها میتوانند مشکلات را خیلی سریعتر شناسایی و حل کنند و میتوانند محصولات خود را اصلاح کنند.
این امر به ویژه در زمینه هایی مانند توسعه نرم افزار یا آزمایش برنامه مفید است، جایی که محصولات نهایی از طریق آزمایش تکراری یافت می شوند.
وقتی نوآوری باز به خوبی انجام شود، میتواند علاقههای جدید زیادی را به یک محصول، خدمات یا شرکت ایجاد کند. به عنوان مثال، لگو با سرمایه گذاری در پلتفرم Lego Ideas توانست حجم زیادی از پوشش را برای مجموعه های توسعه یافته توسط طرفداران ایجاد کند و همچنین پوشش رسانه ای زیادی به دست آورد.
مشارکت در نوآوری باز می تواند اعتبار زیادی به یک شرکت در حال رشد بدهد و می تواند راهی عالی برای جلب علاقه تجاری جدید سرمایه گذارانی مانند شرکت های سرمایه گذاری خطرپذیر باشد.
با به اشتراک گذاشتن اطلاعات و تخصص با دیگران خارج از کسب و کار، می توانید کارهای زیادی برای ارتقاء نمایه شرکت خود انجام دهید - به شرطی که آنقدر به اشتراک نگذارید که بر مزیت رقابتی شما تأثیر بگذارد.
در مجموع، این عوامل می توانند یک مزیت قوی برای مشاغل ایجاد کنند.
با این حال، نوآوری باز همه چیز دریانوردی ساده نیست - چالش هایی نیز وجود دارد.
نوآوری باز به کسب و کارها و سازمان ها راه های جدید قدرتمندی برای یافتن ایده ها ارائه می دهد.
با این حال، همانطور که Harvard Business Review اشاره می کند ، بسیاری از کسب و کارها برای سرمایه گذاری در نوآوری باز وقت نمی گذارند. تا حدی به دلیل چالش های موجود است.
نوآوری باز می تواند زمان و تلاش زیادی را صرف مدیریت موثر کند. شرکت ها باید فرآیند را از نزدیک مدیریت کنند تا مطمئن شوند که تمرین با ارزش های برند سازگار است.
برای استارتاپ های در حال رشد، این نوع هزینه ها می تواند نوآوری باز را به یک چالش واقعی تبدیل کند.
موضوع مالکیت معنوی نیز مطرح است. اگر نوآوری باز منجر به یک اختراع موفق و در حال تغییر جهان شود، چه کسی باید در این موفقیت سهیم باشد؟ شرکت یا شخصی که این ایده را پیشنهاد می کند؟ باید قوانین روشنی در این مورد وضع کنید.
از آنجایی که نوآوری باز شامل اشتراک گذاری اطلاعات است، ممکن است برای پروژه های حساس تر مناسب نباشد. به عنوان مثال، شرکتها باید نسبت به افشای اطلاعاتی که میتواند تأثیر منفی بر اعتبار یا ارزش شرکت داشته باشد، محتاط باشند.
نوآوری باز همچنین مستلزم تغییر فرهنگ از درون کسب و کار است.
همانطور که Harvard Business Review اشاره میکند ، بسیاری از دلایلی که شرکتها از نوآوریهای جمعسپاری استفاده نمیکنند، به ذهنیت «در اینجا اختراع نشده» ختم میشود: برخی افراد به سادگی برای پذیرش ایدههای خارجی مشکل دارند.
نوآوری باز نیازمند رویکرد متفاوتی در مدیریت پروژه است. کسبوکارها باید ایده مالکیت و کنترل فرآیند نوآوری را کنار بگذارند و مسیرهای خارجی را برای فناوریهای جدید و منابع جدید نوآوری باز کنند.
همانطور که چسبرو اشاره می کند ، "نوآوری باز شامل بازیگرانی می شود که خارج از زنجیره های تامین سنتی قرار می گیرند، مانند دانشگاه ها یا افراد. این شرکتکنندگان را میتوان تحت تأثیر قرار داد، اما اغلب واقعاً مدیریت نمیشوند.» این نیاز به تغییر نگرش برای مدیران پروژه دارد.
یکی دیگر از نیازهای کلیدی؟ تعیین قوانین واضح
برای اینکه نوآوری باز کار کند، به قوانین و انتظارات روشنی نیاز دارید تا فرآیند را هدایت کند. این قوانین فقط برای طرفداران و مشتریان شرکت کننده مفید نیستند - آنها همچنین به شما کمک می کنند تا بدانید دقیقاً چه چیزی از این فرآیند انتظار دارید.
این قوانین باید تعیین کنند:
نوآوری بسته زمانی است که یک شرکت صرفاً با استفاده از فرآیندهای تحقیق و توسعه داخلی، با رویکرد درون به بیرون، نوآوری می کند.
نوآوری باز این ایده را به چالش می کشد که خلاقیت باید از درون یک کسب و کار سرچشمه بگیرد.
در عوض، شرکتهایی که نوآوری باز انجام میدهند، به دنبال ایدههای خارجی با رویکرد بیرونی هستند.
این تفاوت اصلی بین مدل نوآوری باز و نوآوری بسته است.
از نظر بصری، این دو رویکرد مدیریت نوآوری به شکل زیر هستند:
آنها ملاحظات مختلفی را برای مشاغل در بر می گیرند.
در نوآوری بسته، یک شرکت از ایده های داخلی استفاده می کند. کنترل واضحی بر پروژه ها دارد و می تواند تعیین کند که چه زمانی - و چگونه - به بازار می روند.
در مورد نوآوری باز، شرکت ها کنترل کمتری بر پروژه ها و ایده ها دارند. این ایده های خارجی می توانند توسط شرکت های دیگر انتخاب شوند، یا حتی می توانند از طریق طرف های دیگر به بازارهای جدید راه پیدا کنند.
اگر در حال توسعه یک ایده حساس یا از نظر تجاری ارزشمند هستید - مانند یک پتنت برای یک محصول منتشر نشده - ممکن است نوآوری باز مناسب نباشد، زیرا می تواند منجر به از دست دادن مالکیت معنوی شود.
بسته به صنعت، استراتژی نوآوری و اشتهای شما برای مشارکت دادن طرف های خارجی، می توانید از نوآوری باز به روش های مختلف استفاده کنید.
اگر بخشی از یک شرکت کوچک هستید، یک پورتال ساده ایده های مشتری ممکن است بهترین شکل نوآوری باز برای شما باشد. این نوع ابزار جمعسپاری راهی کمهزینه و کم خطر برای درخواست از جامعه مشتریان شما برای ارائه ایدههایی برای محصولات و خدمات است.
اگر بخشی از یک شرکت بزرگتر هستید، ممکن است به منابع بیشتری برای مدیریت یک فرآیند رسمی نوآوری باز مانند یک مسابقه نوآوری، یک پروژه اختصاصی ایجاد مشترک مشتری یا سرمایه گذاری های مشترک عمومی دسترسی داشته باشید.
اشتها و ظرفیت شما برای استفاده از نوآوری باز به مدل کسب و کار شما نیز بستگی زیادی دارد. اگر سودآوری شما تا حد زیادی به اطلاعات حساس تجاری بستگی دارد، نوآوری باز ممکن است بسیار خطرناک باشد.
شرکت ها می توانند چالش های نوآوری را برای جمع آوری ایده ها و یافتن راه حل ها تعیین کنند . اینها می توانند رویدادهای عمومی باشند که در آن هر کسی می تواند مشارکت داشته باشد، یا می تواند خصوصی با شرکای انتخاب شده خاص باشد.
چالش های نوآوری را می توان برای حل یک مشکل خاص که از قبل به خوبی شناسایی شده است، تعریف کرد، مانند پورتال نوآوری Unilever که به دنبال راه حل هایی برای مشکلات مربوط به ذخیره سازی، بسته بندی و حمل و نقل محصولات غذایی است.
از سوی دیگر، این چالشها را میتوان برای تشویق شرکتکنندگان به ارائه طیف وسیعتری از ایدهها نیز به طور گسترده تعریف کرد، همانطور که چالش شتابدهنده AT&T به دنبال راههای جدیدی برای تقویت قابلیتهای مهندسی دانشآموزان امروزی است.
چالشهای نوآوری راهی عالی برای جمعآوری ایدههای جدید و افزایش دیده شدن برند هستند.
مشارکت بین استارتاپ ها و کسب و کارهای شرکتی راه دیگری برای همکاری با یکدیگر برای یافتن راه حلی برای یک مشکل شناسایی شده است. این مشارکت ها راهی عالی برای استفاده از نقاط قوت هر شرکت و ارائه مزایای متقابل است.
برای استارتآپ، این مشارکتها فرصتی برای اصلاح ارزش پیشنهادی یک شرکت، همکاری نزدیک با مشتریان آینده، و معرفی به طیف وسیعتری از شرکتها ارائه میدهد. برای استارتاپ های در حال رشد، این بسیار بزرگ است.
کسبوکارهای شرکتی همچنین به تیمی شایسته و آموزش دیده دسترسی پیدا میکنند که بر روی یک راهحل کار میکنند بدون اینکه بر منابع داخلی آنها تأثیر بگذارد و راهحلی متناسب با نیازهای خود دارند.
این مزایای متقابل یکی از دلایلی است که باعث میشود مشارکتهای شرکتهای نوپا مانند گاراژ استارتآپ BMW محبوبتر شوند.
یک انکوباتور یا شتاب دهنده استارتاپ شبیه به یک مشارکت است، اما شامل سرمایه گذاری سهام شرکت در استارتاپ نیز می شود.
اغلب، شرکت دارای یک تیم داخلی است که روی پروژه کار می کند و استارتاپ در آنجا است تا با دانش و تخصص خاص به آنها کمک کند.
زمانی که یک کسب و کار مستقر فرصت مناسبی را شناسایی می کند اما منابع، زمان یا توانایی اثبات شده برای استفاده از این فرصت را ندارد، ممکن است به دنبال استارت آپ هایی برای به دست آوردن آن باشد. این کار ظرفیت نوآوری کسب و کار را بدون نیاز به ایجاد آن از پایه افزایش می دهد.
در حالی که میتواند مزیتهای متقابل زیادی در خرید استارتآپها داشته باشد، اما این میتواند منجر به از دست دادن مزیت رقابتی شود. به این دلیل که با یک پیشنهاد بزرگ به اندازه کافی، هر کسب و کار بزرگی می تواند یک استارتاپ امیدوارکننده بخرد.
هکاتونها مشابه چالشهای نوآوری هستند، اما در جزئیات پروژه نیز عمیقتر میشوند - اغلب تا حد حداقل مرحله محصول قابل دوام.
هدف از هکاتون ها این است که با بیشترین سرعت ممکن کار کنید و دانش و تخصص خلاق را هدایت کنید تا در مدت زمان بسیار کوتاهی شتاب ایجاد کنید.
از آنجایی که هکاتونها تمرینهای کوتاه و مشترکی هستند، ارتباط را بسیار آسانتر میکنند. آنها همچنین میتوانند راههای عالی برای افزایش دیده شدن برند یا بررسی استخدامهای احتمالی باشند، مانند مورد هکاتونهای معروف فیسبوک .
کارآفرینی داخلی یک راه عالی برای یافتن استعدادهای نوآورانه در یک کسب و کار تاسیس شده است. متأسفانه، به عنوان یک مفهوم، اکثریت شرکت ها آن را به خوبی درک نمی کنند.
کارآفرینی داخلی به دنبال شناسایی آن دسته از کارمندانی است که دارای طرز فکر استارتاپی هستند و حمایت، بودجه و راهنمایی لازم برای حل مشکلات سخت را برای آنها فراهم می کند.
این ایده تشخیص میدهد که کسبوکارها برای نوآوری همیشه مجبور نیستند به بیرون از کسبوکار نگاه کنند. گاهی اوقات، منابع از قبل آماده و منتظر هستند.
آزمایشگاههای همآفرینی میتوانند داخلی برای یک کسبوکار باشند یا به صورت خارجی در کنار کارمندان، مشتریان و سایر شرکا تشکیل شوند.
آزمایشگاههای همآفرینی مکانهایی هستند که به نوآوری اختصاص داده شدهاند، با منابع، راهنمایی و دانشی که مردم برای کشف سؤالات چالش برانگیز نیاز دارند.
یک مثال عالی در اینجا، آزمایشگاه ایجاد مشترک مشتری فوجی- زیراکس در یوکوهاما، ژاپن است. در اینجا، کارمندان Fuji-Xerox در کنار مشتریان، کارشناسان و طرفداران کار می کنند تا فرصت های جدیدی را برای استفاده از فناوری و منابع شرکت کشف کنند.
واضح است که ما فکر می کنیم نوآوری باز عالی است.
اما لازم نیست فقط حرف ما را قبول کنید! نگاهی به نحوه سرمایه گذاری این رهبران صنعت در نوآوری باز به عنوان منبع نوآوری جدید بیندازید.
مهم نیست در چه صنعتی هستید، بدون دسترسی به اطلاعات و تخصص فراتر از کسب و کارتان نمی توانید دوام بیاورید. به جای تکیه صرف بر دانش داخلی، به راهی برای دسترسی به ایده ها و راه حل ها از منابع جدید نیاز دارید.
نوآوری باز می تواند راهی عالی برای جمع آوری بهترین ایده هایی باشد که جهان ارائه می دهد و برای حل سخت ترین مشکلاتی که ممکن است با آن روبرو شوید.
با جستجوی فراتر از کسب و کار خود برای یافتن راه حل هایی برای مشکلات دشوار، می توانید ایده های ارزشمندی خلق کنید، خود را در معرض مجموعه های مختلف تخصص و توانایی قرار دهید، و حتی نمایه عمومی خود را نزد مشتریان و سرمایه گذاران تقویت کنید.
با این حال، نوآوری باز نیاز به زمان و تلاش دارد تا درست شود. نه تنها باید قوانین روشنی را برای فرآیند تعیین کنید، بلکه باید زمان و منابع لازم را برای نظارت بر فرآیند و مدیریت تعاملات عمومی اختصاص دهید. این می تواند مشکل ساز باشد.
منبع : akobdc.com