ویرگول
ورودثبت نام
اکرم جوکار
اکرم جوکار
خواندن ۷ دقیقه·۲ سال پیش

آقا! خانم! شما روزی چند کلمه محتوا می‌نویسید؟

یک سال و چند ماه از روزی که اولین دستمزدم را بابت نوشتن یک بلاگ‌پست گرفتم می‌گذرد. برخلاف نظر خیلی‌ از افراد، نوشتن محتوای متنی حرفه‌ای کار ساده‌ای نیست. دست کم برای من نبود. اوایل هر روز از خودم می‌پرسیدم بقیه هم همین اندازه وقت صرف نوشتن یک محتوای 1000کلمه‌ای می‌کنند؟ آیا نتیجۀ کارم ارزش مدت زمانی را که صرف تحقیق، نگارش و ویرایش متن می‌کنم دارد؟ زیادی کند نیستم؟ سایر محتوانویس‌ها روزی چند کلمه می‌نویسند؟ آیا می‌توانم با این روند محتوانویسی را به دید یک شغل تمام‌وقت ببینم؟

برای محتوانویس‌شدن باید صبور بود
برای محتوانویس‌شدن باید صبور بود

سوال‌ها تمام نمی‌شد و زمان کندتر از همیشه می‌گذشت. احساس می‌کردم بیش از هر چیز نیاز به منتور یا شخصی دارم که با بازخوردهای موثر و به‌جا من را برای ادامۀ حرکت در مسیر درست محتوانویسی هدایت کند. اما آن‌چه بیش از همه به منِ کارآموز محتوا کمک کرد صبوری، کنجکاوی و نوشتن محتواهای متنوع بود.

البته یک شانس بزرگ هم داشتم. کارم را با تیمی پویا و یک مدیر محتوای صبور شروع کردم. بسیاری از اصول اولیه و مبانی بازاریابی محتوا را کنار آن‌ها یاد گرفتم. اما خیلی زود از تیم جدا شدم تا در مسیر پرتلاطم فریلنسری کسب تجربه کنم.

عشق کافی نیست. محتوانویسی یک حرفه‌ است!

به‌عنوان محتوانویس کارم را خیلی دوست دارم؛ چون از جنس ساختن و خلق‌کردن است. هر بار متنی می‌نویسم احساس می‌کنم چیز تازه‌ای پدید آمده که بخشی از وجود من است. اما این احساس با تمام شکوه و درخشندگی‌اش کافی نیست. چرا؟

محتوانویسی یک پیشه است. شما زمانی کارشناس محتوای حرفه‌ای می‌شوید که بتوانید نیاز کارفرما و مخاطب را برآورده کنید. از آن مهم‌تر پس از مدتی کیفیت زندگی‌تان به این کار وابسته است. اگر تولید محتوا را شغل می‌دانید و خودتان را شاغل، باید پایان هر ماه خرج و دخل‌تان با هم جور باشد. آه! چه کار دشواری!

شما در روز چند محتوا می‌نویسید؟

روزهای اول ماشین حساب را برمی‌داشتم و حساب می‌کردم اگر روزی nکلمه بنویسم، هفته‌ای چه‌قدر می‌شود؟ ماهی چه‌قدر؟ پس به‌ازای کلمه‌ای x تومان، درآمد ماهانه‌ام می‌شود فلان مقدار. فکر می‌کنم خیلی هم کار عجیبی نیست. اما تخمین‌زدن درآمد محتوانویسی که به‌صورت پروژه‌ای کار می‌کند، به این سادگی‌ها نیست. چند باری هم سراغ باتجربه‌ها رفتم تا مطمئن شوم بقیه هم مثل من هستند؛ یا دست کم در دوره‌ای از زندگی حرفه‌ای خود چالش‌های مشابهی را تجربه کرده‌اند.

اما همچنان دیدن آگهی‌های شغلی برای جذب محتوانویسی که بتواند روزانه چند محتوا تحویل بدهد و 2 تا 4 هزار کلمه بنویسد حسابی ناامیدم می‌کرد. چاره‌ای نبود. من می‌خواستم یک کارشناس محتوای باتجربه، خلاق و درجه یک شوم. پس باید به کیفیت کارم اهمیت بیشتری می‌دادم.

محتوانویسی ترجمه یا انشانویسی نیست!

در این یک سال و چند ماه گذشته روزهای کاملا متفاوتی داشته‌ام. بعضی روزها بیش از 3500 کلمه نوشته‌ام. گاهی به‌سختی 700 کلمه از یک متن طولانی را در قالب پاسخ‌های کوتاه، جملات پراکنده و تعداد زیادی کلیدواژه جمع‌آوری کرده‌ام.

شما سر هر دورۀ آموزش مبانی محتوانویسی که بنشینید دربارۀ اهمیت تحقیق کلمات کلیدی، شناخت مخاطب محتوا و نیازهایش، بررسی و تحلیل رقبا، انتخاب درست کلمات و استفاده از عبارت‌های متناسب با لحن برند و بسیاری نکات دیگر می‌شنوید. اگر خودتان دست‌به‌کار شوید و بخواهید این مراحل را یک‌به‌یک طی کنید می‌بینید هر مرحله نیازمند صرف زمان و توجه است.

پس طبیعی است وقتی سفارش نوشتن محتوایی با موضوع جدید می‌گیریم نیاز به زمان زیادی برای انجام این مراحل داریم. با این حساب شما بگویید! در یک روز عادی، به‌طور میانگین 8 ساعت کاری، می‌توان چند محتوا با موضوع متفاوت نوشت؟

بیشتر بخوانید تا بهتر و سریع‌تر بنویسید

پس از مدتی متوجه شدم معمولا ساده‌ترین نوع محتوا برای من نوشتن دربارۀ موضوعاتی است که پیش از این مصرف‌کنندۀ آن محتوا بوده باشم. مثلا نوشتن متن‌های معرفی محصول برای فروشگاه‌های محصولات آرایشی-بهداشتی زمان کمتری از من می‌گیرد. هم به این دلیل که دانش‌آموختۀ رشتۀ شیمی آلی هستم، هم اینکه پیش از محتوانویس‌شدن برای خرید محصولات بهداشتی و آرایشی مدت زیادی تحقیق و مطالعه می‌کردم.

رسیدن به این نکتۀ ساده، و تا حدی بدیهی، از هر ترفندی که دیگران به من یاد داده بودند بیشتر به‌کارم آمد. حالا هر وقت بخواهم متن تازه‌ای بنویسم چند دقیقه یا چند ساعت زمان می‌گذارم تا بببینم بقیه چه‌طور دربارۀ آن نوشته‌اند.

گاهی به شبکه‌های اجتماعی پربازدید در ایران، که محتواهای فارسی نسبتا خوبی دارند، مثل اینستاگرام یا یوتیوب هم سر می‌زنم. خیلی وقت‌ها اینکه بدانیم موضوع چه‌قدر بکر است، یا چه‌اندازه اشباع شده، روی کیفیت کار، سرعت نگارش و میزان تمرکز ما بر جزئیات اثر می‌گذارد.

از این گذشته متوجه می‌شویم مخاطب چه محتوایی نیاز دارد، به چه چیزهایی توجه بیشتری نشان می‌دهد و رقبا از چه کلیدواژه‌ها و تکنیک‌هایی نتیجۀ بهتری گرفته‌اند.

هرچه بیشتر دربارۀ موضوعی تحقیق کنید نوشتن محتوا راحت‌ و سریع‌تر می‌شود
هرچه بیشتر دربارۀ موضوعی تحقیق کنید نوشتن محتوا راحت‌ و سریع‌تر می‌شود

تو یک محتوانویس حرفه‌ای هستی باید بتوانی دربارۀ همه‌چیز بنویسی

اینکه در حال حاضر از محتوانویس انتظار می‌رود دربارۀ همۀ موضوعات بنویسد هنوز هم من را کمی ناراحت می‌کند. نمی‌دانم دیگران چه‌طور می‌توانند به اینکه دربارۀ سیسمونی کودک بنویسند یا فروش تجهیزات و ماشین‌آلات کشاورزی فکر نکنند.

با وجود این همان‌طور که قبلا اشاره کردم نوشتن در حوزه‌های متنوع چالش آموزنده‌ای بود. کمترین نتیجۀ این کار برای محتوانویس افزایش مهارت تحقیق است. قدرت سرچ در اینترنت و یافتن سر نخ‌هایی که دیگران آن‌ها را به‌سختی می‌بینند می‌تواند به تولید متن‌های خلاقانه، مبتنی بر نیاز مخاطب، کمیاب و باارزش در وب فارسی کمک کند.

پس اگر بتوانیم چنین مهارتی را در خود تقویت کنیم و متن‌های کاربردی و منحصربه‌فردی بنویسیم ارزش کارمان بالاتر می‌رود.

سطح خودتان را تعیین کنید؛ احتمالا کارفرما شما را پیدا می‌کند

در عنوان این بخش کلمۀ «احتمالا» کمی برجسته‌تر به چشم می‌آید. این‌طور نیست؟! حقیقت این است که اگر از این قید استفاده نمی‌کردم، ممکن بود خودم هم فراموش کنم هنوز اول راه هستم و این صرفا ثبت تجربیات کاری من در یک سال اول فعالیت در حوزۀ بازاریابی محتوایی است.

برگردیم سر اصل ماجرا. تصور کنید فردی می‌خواهد سفارش ساخت یک قفسه چوبی یا کتابخانه را به نجاری بدهد. بنابراین برای انتخاب نجار با دوست خود مشورت می‌کند. اگر من آن دوست باشم اولین سوالی که می‌پرسم این است:

قفسۀ چوبی را برای انباری می‌خواهید یا سالن پذیرایی؟

اینکه به یک قفسه نیاز داشته باشید که وسایل به‌هم‌ریختۀ انباری را در آن کمی سروسامان بدهید؛ یا کتابخانه‌ای ظریف و خوش‌ساخت برای سالن پذیرایی روی تمام تصمیم‌های بعدی تاثیرگذار است.

احتمالا قفسۀ انباری مورد نظر صرفا باید چارچوب محکمی داشته باشد. اگر کمی زیبا بود هم چه بهتر! اما کتابخانۀ سالن پذیرایی یا اتاق کار معمولا جایگاه باارزش‌ترین کتاب‌ها، وسایل تزئینی، هدیه‌های دوستان، سوغاتی‌های سفر و یادآور خاطرات خوش و احتمالا چند تابلوی عکس از آدم‌های دوست‌داشتنی زندگی‌مان است.

معمولا چنین قفسه‌ای توجه مهمان‌ها را به خود جلب می‌کند. شاید چند دقیقه‌ای روبه‌روی آن بایستند و دربارۀ تک‌تک محتویات آن با شما صحبت کنند. شاید از دیدن برخی از بخش‌ها هیجان‌زده شوند و مثلا کتابی را از کتابخانه بردارند و آن را ورق هم بزنند.

قفسه‌هایی که در این مثال گفتم می‌تواند همان محتوایی باشد که من و شما می‌نویسیم. یا به عبارتی من و شما می‌توانیم نجارهایی باشیم که قفسه‌های چوبی برای کاربردهای متفاوت می‌سازیم. این کارفرما است که باید به این سوال جواب دهد که چه‌نوع قفسه‌ای و برای چه کاربردی می‌خواهد و چه‌اندازه حاضر است بابت آن زمان و هزینه بپردازد.

محتوانویسی بی‌شباهت به هنرهایی مثل نجاری نیست
محتوانویسی بی‌شباهت به هنرهایی مثل نجاری نیست

هر نجار روزانه چند قفسه چوبی می‌سازد؟

حالا تصور کنید در مثال بالا مشتری بعد از بردن سفارش به کارگاه‌مان برگردد و از کیفیت کار اعلام نارضایتی کند. یا از این هم بدتر، دیگر برای برداشتن کلاه‌اش هم سراغ کارگاه‌مان نیاید. چرا؟ چون طبقه‌های قفسه‌ بعد از مدتی کج شده و تحمل وزن هیچ وسیله‌ای را ندارد. ظاهر تکراری و غیر جذاب کتابخانه هم نه‌تنها توجه کسی را جلب نمی‌کند؛ بلکه برای خود مشتری هم چندان دلپسند نیست.

آیا در چنین شرایطی توجیهاتی از این دست که منِ نجار برای گذران زندگی و تامین مخارجم باید هر روز قفسه‌های بیشتری بسازم قابل قبول است؟ آیا محصول چوبی بادوام و خوش‌ساختی که می‌تواند سال‌ها محبوبانه مورد استفاده قرار گیرد ارزش صرف وقت بیشتری ندارد؟

اگرچه جواب سوال فقط به نجار برنمی‌گردد، اما هر نجاری باید استانداردهای کارش را بلد باشد و آن‌ها را به‌درستی اجرا کند. آن‌وقت مشتری براساس نیازش انتخاب می‌کند محصولی باکیفیت، که زمان زیادی صرف تولید آن شده، می‌خواهد یا محصولی که در سریع‌ترین زمان، اما با رعایت استاندارد، ساخته شده است.

تصمیم نهایی با شما است

این من و شما هستیم که باید انتخاب کنیم می‌خواهیم کدامیک از این دو نجار باشیم. بازار به محصول هر دو نیاز دارد؛ چون هر خانه‌ای هم انباری دارد، هم سالن پذیرایی. بنابراین کار هر دو نفر ارزشمند است. بازار محتوا هم کسب‌وکارهای کوچک و نوپایی دارد که نیازمند محتوایی هستند که در زمان کوتاه‌تری آماده شوند. همین‌طور محتواهای جذاب و خلاقانه‌ای می‌خواهد که نتیجۀ رقابت را به نفع یک کسب‌وکار تغییر دهد.

حالا شما بگویید! یک محتوانویس باید در هر روز چه‌تعداد کلمه یا چه‌تعداد محتوا بنویسد؟ یا هنگام گرفتن سفارش پروژه و ارزش‌گذاری روی محتوای متنی کلمه‌ای چند حساب کند؟

محتوابازاریابی محتواییتجربیات کاریمحتوانویسیکارشناس تولید محتوا
برای یه تولیدکننده محتوای متنی هر جا واژه‌ها باشن وطن همون‌جاست. مثلا همین ویرگول!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید