اینکه در ظاهر بگویید میخواهید بدهیهایتان را کامل پرداخت کنید، با اینکه واقعا این کار را انجام بدهید، دو بحث کاملاً جدا هستند. حذف بدهیها در زندگی برای اغلب افراد یک هدف دستنیافتنی است و اغلب از آن فراریاند، ولی قطعاً غیر ممکن نیست. در جهان واقعی اقتصادِ امروز، هر لحظه افراد بیشتری به لزوم بدهکار نبودن پی میبرند و اتفاقاً موفق هم میشوند. پس شما هم میتوانید.
بدهی و جنگ از خیلی جهات به یکدیگر شبیهند؛ در هر دوی آنها افراد بعضی چیزها را از دست میدهند و به نظر میآید که از آن عبرت میگیرند. اما واقعیت این است که مردم از تلخیهای بدهکار بودن کمتر از تلخیهای جنگ درس میگیرند. اکثر افراد بدون توجه به زحمتهایی که برای پرداخت بدهیهایشان کشیدهاند، در اولین فرصت ممکن دوباره خودشان را اسیر قرض میکنند.
زندگی بدون بدهکاری آنقدر فوقالعاده است که هنوز هم جای تعجب دارد، چطور برخی افراد آنقدر که باید، مشتاق آن نیستند. نتیجهی حاصل از پرداخت قرضها به تمام سختیهایی که دارد میارزد.
اگر در حال خواندن این مطلب هستید، فرض را بر این میگذاریم که تصمیم گرفتهاید تغییر بزرگی در زندگیتان ایجاد کنید. اگر اینطور باشد، من به شما اطمینان میدهم که اگر بخواهید، میتوانید در مدت زمان کوتاهی از دست بدهیهایتان خلاص شوید، حتی اگر خیلی زیاد باشند.
این مطلب در واقع مقدمهای برای سری مطلبهای تنظیمشده دربارهی حذف بدهی است. در اکثر بخشها، این مراحل را باید به همان ترتیبی که گفتهایم انجام بدهید. هر گام، مکمل مرحلهی قبل است و همه کنار هم به یک فرد کمک میکنند تا زندگی عاری از هر گونه قرض و بدهی داشته باشد.
ذهن انسان حیرتآوراست. ذهن ما ظرفیت ساخت شگفتانگیزترین دستگاهها، مثل سفینه برای سفرهای فضایی، دستگاههای رباتیک برای عملهای جراحی پیچیده، گوشیهای آیفون و… را دارد؛ ولی متاسفانه به همان اندازه نیز قادر است به نامعقول ترین مسائل فکر کند.
این مسئله هیچ جا، بهاندازهی زمانی که شروع به فکر کردن دربارهی پول و به خصوص بدهی میکنیم، خودش را نشان نمیدهد. میتوانیم عجیبوغریبترین رفتارها را عقلانی توجیه کنیم و مجال این را داریم که بدهیهای خود را یک فرصت تلقی کنیم.
اولین گام در مسیر حذف بدهی، یک قدم کاملاً ذهنی است. بدهی شخصی باید همانطوری شناخته شود که در حقیقت هست، یعنی یکی از بدترین دشمنان ما! طرز فکر آرمانی دربارهی بدهی، بیشتر از هر چیزی موفقیت اقتصادی را نابود میکند.
یکی دیگر از چیزهایی که به داشتن یک نگاه مفید کمک میکند، توانایی تصویرسازی فواید بدهکار نبودن است؛ اما کاربردی بودن این تصاویر اگر بیشتر از خودش مهم نباشد، کمتر نیست. وقتی ذهنتان در مسیر درست تنظیم شده باشد، استقلال اقتصادی جلوتر منتظرتان خواهد بود. این مطلب را در بخش اختصاصی خودش به طور کامل توضیح میدهیم.
اولین گام در مسیر حذف بدهی، یک قدم کاملاً ذهنی است. بدهی شخصی، باید همان طوری شناخته شود که در حقیقت هست، یعنی یکی از بدترین دشمنان ما! طرز فکر آرمانی دربارهی بدهی، بیشتر از هر چیزی موفقیت اقتصادی را نابود میکند.
اغلب پیش میآید که دربارهی اکثر مسائل از خودم میپرسم: «یعنی از این هم واضح تر؟». این هم یکی از همان مسائل است. اما مهم نیست این مسئله چقدر بدیهی به نظر میآید، وقتی بیشتر مردم آن را انجام نمیدهند، نمیتوانیم آن را واضح تلقی کنیم.
اینجا دقیقاً همان جایی است که اهمیت مرحلهبهمرحله پیش رفتن مشخص میشود. یک فرد تنها زمانی میتواند خودش را به چنین چهارچوبی محدود کند، که قبل از آن ذهنش را برای یک زندگی بدون بدهی آماده کرده باشد. شما احتمالاً بتوانید در مدت کوتاهی بدهیهایتان را با همان مبلغی که از ابتدا بدان اختصاص داده بودید، بهطور کامل پرداخت کنید؛ اما در هر صورت باید یاد بگیرید که کمتر از درآمدتان خرج کنید و بدهی جدید درست نکنید؛ به همین سادگی!
خوشبختانه این موضوع آنقدرها هم که بهنظر میآید، سخت نیست. احتمالاً نیاز باشد هر ماه فقط چند هزار تومان کمتر خرج کنید. اگر سعی کنید این کار را انجام دهید، متوجه خواهید شد که هرکسی واقعاً اراده کند، از پسش برمیآید.
شما میتوانید در مدت کوتاهی بدهیهایتان را بهطور کامل پرداخت کنید؛ اما در هر صورت باید یاد بگیرید که کمتر از درآمدتان خرج کنید و بدهی جدید درست نکنید.
این مرحله آسانترین گامیاست که بایستی بیاموزید و البته به تصمیمگیریهایی نیاز دارد که برای برخی افراد چالشبرانگیزند. دلیلش هم این است که متغیرهای زیادی برای تصمیمهای مشابه میان افراد مختلف وجود دارد.
معمولاً پیش میآید که بعد از کمی پیشرفت، دلتان میخواهد مبلغی را که ماهانه به پرداخت بدهیهای خود اختصاص میدهید، بیشتر کنید. وقتی برنامه هزینههای خود را اصلاح میکنید، برای شروع، بهتر است با همان مبلغی که در ابتدا بدان اختصاص داده بودید، ادامه دهید و همان مبلغ کلی را ماهانه پرداخت کنید. وقتی پرداخت یک قسط را تمام کردید، میتوانید مبلغ مختص آن را روی یک بدهی دیگر بگذارید و بدین ترتیب روند پرداختیهایتان را سرعت ببخشید.
در این مرحله، چیزهای زیادی درباره الگوی موثر برای پرداخت قرضها و تنظیم برنامه آن، یاد میگیرید.
زمانی که متوجه شوید بدهیها چقدر شما را از تجربه کردن باارزش ترین فرصتهای زندگی محروم میکنند، خیلی راحتتر میتوانید از اضافهکردن قرضهای غیرضروری در آینده جلوگیری کنید.
چند سال پیش متوجه شدم که شخصی یک لیست از کارهایی که یک فرد «نمیتواند» انجام دهد، منتشر کرده است. یکی از این کارها کاملاً ذهنی بود. این مورد میگفت که امکان ندارد ۱۵ دقیقه گوشهی یک خیابان بایستید و به یک فیل سفید فکر نکنید.
پرداخت بدهیها در برخی موارد بدون در نظر گرفتن و فکر کردن به برنامهها و اهداف کلی اقتصادی، ممکن نیست. حالا تنها دلیلی که باعث میشود نتوانید به یک فیل سفید در گوشهی خیابان فکر نکنید، این است که ایدهی آن در ذهنتان شکل گرفته باشد؛ اما درمورد پول، در ذهن همهی ما یک مجموعهی درهم از مشکلات زندگیمان وجود دارند که امکان تمرکز روی یک مسئله را میگیرند.
وقتی پول زیادی بدهکاریم:
تمام درآمدمان خرج هرینههای زندگی و پرداخت قرضها میشود.
از سرمایهگذاری درست در حسابهای بازنشستگی غافل میشویم.
باید از خیر تعطیلات بگذریم یا مدتش را کم کنیم.
در شغلی مشغول به کار میشویم که از آن متنفریم.
وقتی بدهکار نباشیم میتوانیم این پولها و حتی شاید مقداری بیشتر را سرمایهگذاری کنیم. زمانی که بفهمیم بدهکاریهایمان چقدر ما را از تجربه کردن باارزش ترین فرصتهای زندگی محروم میکنند، خیلی راحتتر میتوانیم از اضافه کردن قرضهای غیرضروری در آینده جلوگیری کنیم.
تا به حال شتر دوکوهانه دیدهاید؟ این دو کوهان بهمنزلهی همان دستاندازهاییاند که در مسیر برنامهی حذف بدهی شما وجود دارند. واقعیت این است که بحرانیترین مرحله، قبل از همهی این مرحلههاست و آن «شروع کردن» است! افراد خیلی کمی برای مدیریت پول شان و خلاص شدن از دست بدهیها اقدام میکنند.
وقتی چهار مرحلهی اول را طی کردید و در خط مناسب قرار گرفتید، در واقع، سختترین بخش را از سر گذراندهاید؛ اما دو نکته یا دستانداز وجود دارد که کار را سخت میکنند و به همین دلیل افراد گاهی به عادتهای قبلی خود برمیگردند.
اولین دستانداز: نخستین موقعیت چالشبرانگیز بعد از چند ماه، یا شاید حتی چند سال پیش میآید و آن زمانی است که اکثر افراد حس میکنند به این سرعت به جایی نخواهند رسید یا آنقدرها که انتظار داشتند، پیشرفت نکردهاند.
اما ناامید نشوید. این فرایند گاهی در واقعیت به نظر بسیار کند میآید، ولی به محض اینکه ارادهی خود را به کار گیریم، سرعت این پروسه بیشتر میشود و مشاهدهی اینکه بدهیها پشت سر هم ناپدید میشوند، بسیار هیجانانگیز است.
دومین دستانداز: سروکلهی این دستانداز بعد از پرداخت کل بدهیها یا بدهیهای بزرگ، پیدا میشود. اصلاً دور از انتظار نیست که بعد از پرداخت آنها حس جسور بودن کنید و پیش خودتان بگویید آنقدرها هم که به نظر میآمد، سخت نبود! این نوع جبههگیری خیلی زود زمینه را برای به بار آوردن بدهیهای هنگفتتر آماده میکند.
وقتی تمام قرضهایتان را بپردازید و خیالتان از همه چیز راحت باشد، لذت انجام دادن کارهایی را که همیشه دوست داشتید، تجربه کنید و به خاطر داشتن سرمایهی بازنشستگی، استرس آینده را نداشته باشید، هیچ وقت به برگشتن به گذشته فکر نخواهید کرد.
واقعیت این است که بحرانیترین مرحله برای پرداخت بدهیهایتان، «شروع کردن» است! افراد خیلی کمی برای مدیریت پولشان و خلاص شدن از دست بدهیها اقدام میکنند. تا زمانی که تصمیم قطعی و پشتکاری برای شروع نداشته باشید، هیچگاه نمیتوانید از شر بدهی خلاص شوید.