علف خرس
علف خرس
خواندن ۵ دقیقه·۳ سال پیش

پس‌انداز با تئوری قهوه

اگر به مطالعه‌ی مطالب مالی علاقه‌مند باشید، احتمالا درباره‌ی «تئوری قهوه» شنیده‌اید. تئوری قهوه نخستین بار توسط دیوید باخ، نویسنده‌ی آمریکایی کتاب «میلیونر اتوماتیک» مطرح شد. طبق این نظریه، اگر هر روز از خرید قهوه‌ی ۵ دلاری‌تان صرف نظر کنید، به احتمال زیاد تا زمان بازنشستگی میلیونر خواهید شد.

حتی اگر تا به حال، این نظریه به گوشتان نخورده باشد، حتما برایتان پیش آمده که خانواده، دوستان یا حتی غریبه‌ها، درحالی‌که کاملا سرتان به کار خودتان بوده و از فنجان قهوه‌تان لذت می‌بردید، شما را به‌خاطر خرید مکرر قهوه سرزنش کرده‌ باشند!

اما عاملی که باعث موفقیت من در زندگی شد؛ زیر پا گذاشتن اصول تئوری قهوه بود! با این کار، نتایج شگفت‌انگیزی به دست آوردم. در این مطلب، قصد دارم تجربیات خود را با شما در میان بگذارم؛ شاید شما هم به نتایج مشابهی با من برسید و با لذت به قهوه خوردن‌تان در کافی‌شاپ‌های دنج ادامه دهید.


تئوری قهوه چیست؟

هدف اصلی دیوید‌ باخ، حذف تمام هزینه‌های جزئی روزانه- از جمله قهوه و هزینه‌های مشابه آن-، برای افزایش مقدار پس‌انداز شماست. بسته به اینکه چقدر برای خریدهای روزمره هزینه می‌کنید و سود حساب بانکی‌تان چقدر است، پس‌انداز مداوم مبالغ کوچک، در درازمدت می‌تواند تاثیر به‌سزایی در اوضاع مالی شما داشته باشد.

اما تئوری قهوه با همه شهرتش، نمی‌تواند برای من قانع کننده باشد. برای این مخالفت دلایلی نیز دارم.

دلایل مخالفت با تئوری قهوه

هرچند این نظریه ظاهراً منطقی به نظر می‌آید ولی من خیلی موافقش نیستم. البته دلیل مخالفتم این نیست که با پیروی از این نظریه نمی‌توان به پس‌انداز کافی برای دوران بازنشستگی رسید؛ بلکه به این دلیل مخالفم که ممکن است راه‌های بهتری برای رسیدن به پس‌انداز دوران بازنشستگی وجود داشته باشد.


من از صرفه‌جویی‌ بیش از حد خسته شده بودم

اولین روزهایی که تصمیم به پس‌انداز کردن گرفته بودم، سعی می‌کردم در خرید هر چیزی صرفه‌جویی کنم و از آن‌جایی‌که تئوری قهوه یکی از مهم‌ترین اصول دنیای اقتصاددانان است، مصرانه به آن عمل می‌کردم. ازاین‌رو قهوه‌ی موردعلاقه‌ام را بزرگترین مانع برای افزایش پس‌اندازم می‌دانستم.

امروز از صرفه‌جویی‌های کاذبم که نتیجه پایبندی به تئوری قهوه بود؛ چیزی جز خاطراتی به‌شدت شرم‌آور، برایم باقی نمانده است. هدفی هم که هیچ‌وقت با انجام چنین کارهایی برایم میسر نشد، پس‌انداز ۵۰ درصد از درآمدم بود.

باوجود اینکه اصول افراطی صرفه‌جویی را زیر پا گذاشته‌ام ولی ماه گذشته میزان پس‌اندازم نه تنها از ۵۰ درصد بیشتر شد بلکه از مرز ۶۰ درصد هم عبور کرد.

اگر کسی سال گذشته می‌گفت که امسال قرار است تا این حد اوضاع مالی‌ام پیشرفت کند، به‌هیچ‌وجه باور نمی‌کردم. چراکه در اولین ماه‌هایی که قصد افزایش پس‌اندازم را داشتم، دائما هزینه‌ای ناخواسته پیش می‌آمد و برنامه‌ریزی‌هایم را به‌هم می‌زد.

ولی حالا موفق شده‌ام در جوانی و با حساب پس‌اندازی میلیونی، اوقات فراغتم را با وبلاگ‌نویسی پر کنم.

ولی چه چیزی باعث شد ناگهان تا این حد ثروتمند شوم؟

برای این کار، نیاز بود سه موضوع را کنترل کنم:

هزینه‌های اساسی را به‌دقت کنترل می‌کردم

پیش از هر چیز لازم است بدانید که من با وجود اینکه در موارد جزئی، مثل خرید قهوه، به‌هیچ‌وجه خساست به خرج نمی‌دهم ولی در مواردی اساسی کاملا اقتصادی عمل می‌کنم. سه هزینه‌ی اساسی رفت‌وآمد، هزینه‌های منزل و خرید مواد غذایی، جزو مواردی هستند که به‌راحتی بودجه‌ی شما را نابود می‌کنند. طبق تحقیقات انجام شده، این هزینه‌ها، به‌طور میانگین ۵۵ درصد از درآمد ماهانه‌ی شما را به خود اختصاص می‌دهند.

خود اختصاص می‌دهند.

توجه نکردن به هزینه‌های رفت‌وآمد، هزینه‌های منزل و خرید مواد غذایی ، به سادگی، موجب می‌شود، بدون صرف هیچ هزینه‌ای برای کارهای موردعلاقه‌تان یا کنار گذاشتن پولی برای پرداخت بدهی‌هایتان، بیش از نیمی از درآمدتان را از دست بدهید. پس با کاهش هزینه‌ها در سه مورد یاد شده، می‌توانید به تفریحات‌ موردعلاقه‌تان هم برسید.

همانطورکه گفتم ماه پیش ۶۰ درصد از درآمدم را پس‌انداز کردم. در این ماه، بخشی از حقوقم که صرف هزینه‌های مسکن، رفت‌وآمد و خوردوخوراک شد به ترتیب زیر بود:

  • مسکن: ۱۴٫۶۲ درصد
  • رفت‌وآمد: ۳٫۹۶ درصد
  • خوردوخوراک: ۴٫۹۵ درصد

یعنی من در مجموع ۲۳٫۵۳ درصد از درآمدم را صرف هزینه‌بردارترین موارد زندگی کردم. پس تعجبی ندارد که نرخ پس‌اندازم به ۶۰ درصد رسیده باشد. شما هم سعی کنید مثل من هزینه‌های ثابت‌تان را پایین نگه دارید.


درآمدم را افزایش دادم

درصدهای مذکور، مربوط به هزینه‌های ثابتی مثل اجارهٔ خانه‌ و هزینه‌های خوردوخوراک و ماشین می‌شوند. این هزینه‌ها همواره ثابت‌اند. (من معمولا برنامه‌ی غذایی ثابتی دارم و به مقدار معین و ثابتی غذا درست می‌کنم، پس خرید مواد غذایی جزو هزینه-های ثابت من محسوب می‌شود.)

پس از نظر ریاضی، تنها راه عملی ممکن برای اینکه این هزینه‌ها درصد کوچکتری از درآمد شما را به خود اختصاص دهند، این است که درآمدتان را افزایش دهید. این همان راهی بود که من انتخاب کردم.

در مورد من افزایش درآمد، شامل تاثیر همزمان چند عامل مختلف می‌شود.

اولا؛ ماه گذشته با ارتقاء رتبه‌ای که گرفتم درآمدم قدری افزایش پیدا کرد. ولی باید بگویم که این موضوع دلیل اصلی افزایش درآمدم نیست. به مدت چند ماه به روزنامه‌نگاری پرداختم ولی چون ساعات کاری آن با کار اصلی‌ام در تضاد بود، نتوانستم آن را ادامه دهم. با انجام کارهای مختلف و متنوع دیگر، به‌خوبی پس‌اندازم را افزایش دادم و توانستم هزینه‌ی بیشتری برای کارهای موردعلاقه‌ام کنم.

در این حین، مصرف قهوه، ‌ هیچ آسیبی به وضع اقتصادی‌ام نزد.

شما هم می‌توانید تئوری قهوه را زیر پا بگذارید!

همیشه می‌توان به بهترین شکل، هزینه‌ها را کاهش داد. اگر بتوانید در مواردی مثل مخارج جانبی خودرو و خریدهای منزل، که صرفه‌جویی در آن‌ها تغییرات اساسی در اوضاع مالی شما ایجاد می‌کند، هزینه‌ها را کاهش دهید، انعطاف‌پذیری مالی بیشتری خواهید داشت. بدین‌ترتیب پایان هر ماه می‌توانید بخش دست‌نخورده‌ی درآمدتان را پس‌انداز کنید یا با آن کارهای موردعلاقه‌تان را انجام دهید.

من جزو آن دسته از افرادی هستم که به تفریحات و کارهای موردعلاقه‌ام اهمیت می‌دهم و معمولا بودجه‌ای که هر ماه برای این کارها در نظر می‌گیریم از بودجه‌ی سایر فعالیت‌هایم بیشتر است. خرید بهترین مارک‌های قهوه، تنها بخش کوچکی از لیست کارهای موردعلاقه‌‌ام را تشکیل می‌دهد.

بنابراین اگر باز هم کسی شما را بابت علاقه‌ی شدید به نوشیدن قهوه‌ی موردعلاقه‌تان سرزنش کرد و خرید قهوه را جزو خریدهای غیرضروری که مانع پیشرفت اقتصادی شما می‌شوند دانست، با خیال راحت به آن‌ها لبخند بزنید و بگویید که تئوری قهوه خیلی وقت است که از مد افتاده است!

نظر شما چیست؟ آیا تئوری قهوه را قبول دارید؟ فکر می‌کنید که حتی در خرید قهوه هم باید صرفه‌جویی کرد یا از طرفداران پروپاقرص قهوه‌های خوش‌طعم هستید؟



با ما همراه باشید


تئوری قهوهپس‌اندازکاهش هزینه‌هاپیشرفت مالیموانع موفقیت
و راه‌های پیدا کردن آن www.alafkhers.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید