راهاندازی یک کسبوکار شخصی رویای بسیاری از انسانهاست؛ اما انجام دادن این کار و به مرحله اجرا رساندن ایدهها میتواند پروسهای سخت و ترسناک باشد. آمارها نشان میدهند که ۵۰ درصد از کسبوکارهای کوچک پس از ۵ سال شکست میخورند. همین آمار میتواند دلیل کافی برای هراس کارآفرینان بالقوه از تغییر موقعیت و تبدیل شدن از یک کارمند به یک کارآفرین باشد. هرچند، بسیاری از کسبوکارهایی که قبل از ۵ سال شکست میخورند، حاصل عدم تحقیق و نداشتن تجربهاند.
در ادامه چند راهکار کارآمد برای راهاندازی کسبوکار از نقطه صفر را با هم خواهیم خواند:
یکی از مهمترین و حیاتیترین موارد داشتن طرح و برنامه است که شاید این مورد بهنظر چندان توصیه هیجانانگیزی نیاید. بنجامین فرانکلین(مخترع،ناشر،دانشمند و دیپلمات آمریکایی) گفته است: «ناتوانی در آمادهسازی، به منزله آمادهسازی برای شکست خوردن است»؛ که جملهای حقیقی در دنیای استارتآپها(مشاغل نوآورانه و خلاقانه جدید) محسوب میشود. شتابزدگی برای بهکارگیری ایده اقتصادی و راهاندازی سریع پروسه کاریتان میتواند عملی بسیار ساده و آسان باشد. با این وجود، ساختن یک طرح برای کسبوکار به شما کمک نخواهد کرد که استراتژی راهاندازی و آینده کسبوکارتان را نیز بسازید. طرح و نقشه تجاری شما در ایدهآلترین حالت میتواند ٣ تا ۵ سال از آینده شرکت، اهداف کسبوکار، تحقیقات بازار، پیشبینیهای دقیق اقتصادی، موقعیتهای کسبوکار در آینده، رقبای برجسته، استراتژی بازار و طرح مدیریتی را پوشش دهد. وقت گذاشتن و ساختن یک نقشه و طرح برای کسبوکار، مسیر و اهداف را به شما نشان خواهد داد؛ تا بتوانید از آنها بهعنوان معیار سنجش موفقیت خود استفاده کنید.
پیشنهاد مطالعه: ۶ قانون برای یک کارآفرین موفق بودن
پیش از راهاندازی کسبوکارتان، بسیار مهم است که نسبت به نقاط قوت و ضعف خود در عمل آشنا باشید. مهارتهای خود را شناسایی کنید. شاید مدیریت، حسابداری و طراحی محصول نقاط قوت شما باشند. در مقابل باید نقاط ضعف خود را نیز بشناسید. مثلا بازاریابی یا صحبت در جمع میتوانند نقطه ضعف شما باشند. این کار معیار خوبی به شما خواهد داد تا کارتان را با کمک آن آغاز کنید.
اگر شما در طراحی محصول خوب عمل میکنید اما در حسابداری مشکل دارید، رهبری پروسه توسعه محصول را برعهده بگیرید، اما کسی را نیز بیابید که بتوانید به او در حسابداری اعتماد کرده و کنترل امور آن بخش را به او بسپارید. زمانی که کسبوکارتان را آغاز کردید، بسیار حیاتی است که مهارتهای خود را بشناسید. شناخت مهارتهایی که میتوانند به شما کمک کنند، شانستان را برای موفقیت در کسبوکار بهشدت افزایش خواهد داد.
«موفقیت از طریق پرورش دادن نقاط قوت بهدست میآید؛ نه از طریق حذف کردن نقاط ضعف.»
- مرلین واس سوانت
امور مالی، نیروی حیاتی کسبوکار شماست؛ پس کسی را داشته باشید که بداند در رابطه با آن چه باید کرد. نقشههای مالیتان را واقعبینانه بچینید و دستیابی یا شکست درباره آنها را نظارت کنید. اگر به هدف دست نیافتید، چرایی آن را از خودتان بپرسید، ببینید چه چیزهایی برای تغییر دادن نتیجه نیاز دارید، و چگونه میتوانید این تغییرات را اعمال کنید. همچنین میتوانید از کمکهایی که برای استارتآپها موجودند، بهره بگیرید؛ مانند وامهای بانکی، کمکهای مالی و سرمایهگذارها. اگر قرار شد سراغ وام و سرمایهگذار بروید، ابتدا منطقی و ریزبینانه فکر کنید؛ آیا واقعا به این وام نیاز دارید؟ بهره این وام چند درصد است و آیا شما قادر به بازپرداخت آن هستید؟ حاضرید چند درصد از شرکتتان را به یک سرمایهگذار خارجی بفروشید؟
برای موفقیت یک طرح، برنامه ریزی و شناخت اهداف کسبوکار برای ۵ سال دوم اهمیت دارد.
پیشنهاد مطالعه: «مدیر پول خود باشید: برای مخارجتان برنامهریزی داشته باشید»
بازاریابی یکی از عناصر مهم در کسبوکار شماست. اگر مردم شما را نشناسند، درواقع هیچ کسبوکاری ندارید. در کنار طرح تجاری، ضروری است که یک استراتژی بازاریابی قدرتمند نیز داشته باشید. وقتی کارتان را از صفر شروع میکنید، بسیار مهم است که یک آگهی از نام تجاری (درجه آگاهی و شناخت مصرفکنندگان در بازار از یک نام تجاری و یا ویژگیهای خاص آن) بسازید.
بهدست آوردن ایمیل مشتریان –با رضایت شخصی آنها- از طریق بازاریابی شبکههای مجازی و یا فرمهای تماس در سایت، میتواند راهی عالی برای معرفی شروع به کار رسمی شرکتتان باشد.
پیشنهاد مطالعه: ترفندهای تبلیغاتی که نباید در دامشان بیفتید
کارآفرین بودن میتواند تجربهای استرسزا باشد. با این حال، نباید چنین باشد! چراکه برنامههای مربیگری کسبوکار بسیاری وجود دارند که در حوزههای گستردهای از صنایع گوناگون برگزار میشوند و شما میتوانید مربیان بالقوهتان را در آنجا پیدا کنید.
یافتن فردی که در زمینه صنعت شما یا صنایع مشابه تجربه دارد، اتفاقی ارزشمند است. استادکارفردی نیست که تنها نقش یک ماشین سخنگو را در زمینه ایدهها و یا ناامیدیهایتان بازی کند. این مربی میتواند مسائل و مشکلاتی را که شما در کسبوکارتان نادیده گرفتهاید شناسایی کند، هدایتگر شما به مسیر درست باشد، به شما برای جلوگیری از اشتباهاتی که خودش پیشتر مرتکب شده کمک کند، و بازبینی نقشه تجاریتان را برعهده بگیرد.
داشتن یک استادکار میتواند باعث شناسایی مشکلاتی درکار شود که شما نادیده گرفتهاید.
هیچ دو کسبوکاری کاملا مشابه هم نیستند و هیچگاه دو کارآفرین از یک مسیر مشابه برای دستیابی به موفقیت استفاده نمیکنند؛ اما کارهایی وجود دارند که فرد میتواند برای تغییر احتمالات به نفع خویش انجامشان دهد. برنامهریزی دقیق پیشرفت، پیشبینیهای اقتصادی واقعبینانه، انجام دادن تحقیقات بازار، ایجاد فهرست بازاریابی و پیدا کردن مربیان موفق و مناسب و... همه و همه به شما کمک خواهند کرد تا شانس بیشتری برای موفقیت در آینده داشته باشید.
بهنظر شما کدام یک از این راهکارها میتوانند تاثیر بیشتری در راهاندازی موفقیتآمیز یک کسبوکار داشته باشند؟ نظرات خود را با ما در میان بگذارید.
چگونه رویاهایمان را محقق کنیم؟
اهداف و انگیزههای درونی کارآفرینی چیست؟
اگر به دنبال راهاندازی کسبوکار و یا رسیدن به موفقیت مالی هستید، با ما همراه باشید