چندی پیش در مجلهی نیویورک تایمز، به مطلبی دربارهی کسی که یک سال هیچ خریدی نکرده بود، برخوردم. حین خواندن این مطلب از خودم میپرسیدم این کار چه لزومی دارد؟ ولی از نظر نویسنده با این کار:
• بهتر از داراییهای فعلیمان استفاده میکنیم و قدرشان را بیشتر میدانیم.
• نیازهای ضروری و غیرضروریمان را از هم تشخیص میدهیم.
• و به طرز شگفتآوری زمان خالی بیشتری خواهیم داشت.
با فکر کردن به اینکه چقدر زمان و انرژی برای خرید کردن صرف میکنم، این ایده به نظرم جالب آمد و تصمیم به اجرای آن گرفتم.
در جوانی پس از تحصیل در زمینهی مد، به کار در یک فروشگاه پرفروش مشغول شدم. پس طبیعتا زندگیم حول محور مد و خرید میگشت، در خرید کردن استاد شده بودم و بیشتر از هر کاری، خرید میکردم. این شغل، هم بزرگترین شانسم در زندگی، هم بزرگترین عامل پشیمانیام بود.
اکنون در ۴۴ سالگی با وجود داشتن همسر و دو فرزند و تغییر شغلم هنوز هم معتاد خرید کردن هستم و از خریدن وسایل جدید، چه لباس باشد، چه زیور-آلات، چه مبلمان و چه هر چیز دیگری، لذت میبرم.
این را هم بدانید که ما به هیچوجه پولدار نیستیم ولی سعی میکنیم به فرزندانم پسانداز کردن را بیاموزیم. با اینکه خودمان خیلی در این کار موفق نیستیم!
وقتی مجلهی نیویورک تایمز را میخواندم بهشدت با نویسنده همزادپنداری میکردم. او هم مثل من عاشق خرید بود ولی میخواست یک سال بدون خرید را تجربه کند تا فواید آن را ببیند.
وقتی تصمیمم را با شوهرم در میان گذاشتم، خندید و گفت که حاضر است در این کار با من مسابقه دهد! پس این ایده به یک چالش بین ما تبدیل شد. ولی هنوز هم شک داشتیم که از پس این کار برمیآییم یا نه.
ابتدا باید زمان شروع مسابقه را تعیین میکردیم. شروع سال نو نزدیک بود، پس ۱ ژانویه زمان مناسبی به نظر میرسید و میتوانستیم موفقیت در این چالش را یکی از اهداف سال جدیدمان قرار دهیم. همه چیز خوب به نظر می-رسید تا اینکه تخفیفهای آخر سال، شروع به خودنمایی کردند. چنین خرید-هایی مخالف هدفمان بود، پس زمان شروع را ۲۶ دسامبر قرار دادیم. در قدم بعدی به برنامهای که برای یک سال، ما را به این هدف پایبند کند نیاز داشتیم. چگونه میتوان یک سال از وسوسهی خرید کردن در امان ماند؟
برای برنامهریزی باید تمام اجناسی که روزانه میخریم را مشخص میکردیم. تا زمانی که چنین تصمیمی نگیرید، به کثرت خریدهای روزانهتان پی نخواهید برد.
چهار لیست تهیه کردیم. اول از همه لیستی از اجناس غیرضروری و اجناسی که در حال حاضر داشتیم:
• لباس، زیورآلات، لوازم آرایش، کفش
• وسایل الکترونیکی، مثل تلفن همراه
• مبلمان و لوازم خانگی (این یکی برایم سخت بود چرا که عاشق خرید شمع هستم!)
• قهوه؛ خیلی قهوه میخریدیم ولی به خودمان قول دادیم به جز برای سفرهای کاری قهوه نخریم.
لیست بعدی برای فروشگاههایی بود که برای پشت سر گذاشتن این چالشها نباید به آنها سر میزدیم:
• بوتیکها
• مراکز خرید
• فروشگاههایی که تخفیف گذاشتهاند.
در کل، فقط اجازهی رفتن به سوپرمارکت را به خودمان دادیم.
در لیست سوم، باید کارهایی را جایگزین خرید رفتن میکردیم:
• ورزش کردن، باشگاه رفتن، دویدن، درازنشست رفتن
• نظافت منزل
• مرتب کردن کمدها
• زنگ زدن به دوستان
• مطالعه
• بررسی روند پیشرفت رسیدن به هدف
در لیست نهایی، خریدهای مجاز را یادداشت کردیم که کار آسانی هم نبود. یک سری چیزها مثل خواربار، لوازم آرایشی-بهداشتی، سوخت و تعمیرات اتومبیل ضروری به نظر میرسند. ولی وقتی شروع به لیست کردن موارد ضروری کردیم خیلی از مواردی که فکر میکردیم حیاتی هستند را وارد نکردیم. حالا وقت شروع بود.
قبل از هر چیز سراغ ایمیلها رفتیم. شما را نمیدانم ولی ما ایمیلهای زیادی از طرف فروشگاهها برای تبلیغات یا اعلام زمان تخفیفها دریافت میکردیم. پس باید دریافت همهی آنها را کنسل میکردیم. عدم دریافت ایمیل از فروشگاههای موردعلاقهیمان ابتدا کمی ناراحتکننده بود ولی در عوض دیگر برای سر زدن به آنها وسوسه نمیشدیم.
در مرحلهی بعد خریدهای آنلاین که زیاد هم نبودند را با وجود عشقی که به این کار داشتیم کنار گذاشتیم.
بعد از انجام این کارها از قطع کردن تمام راههای ارتباطی با فروشگاههایی که زمانی بزرگترین سرگرمی ما به حساب میآمدند احساس افسردگی می کردیم ولی خب چارهای نبود!
البته هنوز هم برای اجرای کامل این ایده کارهایی هستند که انجام ندادهایم و مطمئنیم که چند روز پس از شروع، بیشتر متوجه میشویم که چقدر زمان و انرژی برای کنار گذاشتن عادات قدیمی نیاز است. ولی در طول این یک سال قطعا از پسش برمیآییم.
آیا تا به حال شما هم چنین تصمیمی گرفتهاید؟ چه کارهایی در این راستا انجام دادهاید؟ آیا موفق بودهاید؟ چه راهکارهایی برای موفقیت در این مسیر پیشنهاد میکنید؟