پوریا شریفی
پوریا شریفی
خواندن ۱۰ دقیقه·۴ سال پیش

رکاب‌زدن ایمن‌تر رو از خودمون شروع کنیم

تو پست قبلی، داستان از سر گرفتن دوچرخه‌سواری پس از سال‌ها رو براتون نوشتم و شرح دادم که چی شد دوباره رکاب‌زدن رو شروع کردم و گفتم که این شروع دوباره، چه نقش مهمی توی زندگی من ایفا کرده.
همچنین اشاره کردم که رعایت نکات ایمنی، برای تداوم این نقش و لذت، چه جایگاهی داره و قرار شد که راجع به تجربیات اندک خودم و نتایجی که برای رکاب‌زدن ایمن‌تر، تا این لحظه بهشون رسیدم رو، با شما به اشتراک بذارم و در موردشون با هم صحبت کنیم.

به نظر من، در گام اول، به عنوان یک دوچرخه‌سوار، باید این امر بدیهی رو پذیرفت که مسئولیت تمامی مشکلاتی که برای دوچرخه‌سواران توی شهر وجود داره، همه و همه از سمت رانندگان و عابرین‌پیاده و عدم وجود زیرساخت‌های مناسب‌شهری و ... نیست و بخش عمده‌ای از این مشکلات، به‌خاطر عدم آگاهی و آموزش کافی دوچرخه‌سوارن هست. اغلب ما، تصور می‌کنیم که دوچرخه‌سواری بلدیم و دوچرخه‌سواری در شهر قانون و مقررات خاصی نداره که در واقع سرمنشا خیلی از مشکلات موجود، همین طرز فکر اشتباه هست. به همین منظور، توی این نوشته، سعی می‌کنم کمتر در مورد مشکلات زیرساختی و فرهنگی صحبت کنم و بیشتر به مسائل مربوط به خود دوچرخه‌سوارها بپردازم و به بعضی از نکاتی که دونستن‌شون رو برای خودم تبدیل به چک‌لیست دوچرخه‌سواری در شهر کردم، به‌صورت مختصر، اشاره کنم.

پیش از شروع به دوچرخه‌سواری، دوچرخه‌سواری و تمامی قوانین و مقررات محیطی رو که می‌خواهیم در اون دوچرخه‌سواری کنیم رو یاد بگیریم.

همون‌طور که گفتم، یکی از مهمترین اصول انجام هرکاری، آگاهی از قوانین و مقررات و باید و نبایدهای اون کار هست. به عنوان مثال، شما نمی‌تونید توی استخر شیرجه بزنید و شنا کنید، تا زمانی که شنا بلد نباشید و آگاهی کافی به باید و نبایدهای شنا توی استخر نداشته باشید.
همچنین، شما با بلد بودن شنا و دونستن قوانین و مقررات و باید و نبایدهای شنا توی استخر، نمی‌تونید توی دریا یا رودخونه شنا کنید و لازمه که شنا کردن در رودخونه و باید و نبایدهای اون رو بلد باشید.
بنابراین، پیش از شروع دوچرخه‌سواری در هر محیط جدیدی، تکنیک‌های دوچرخه‌سواری صحیح و متناسب با اون محیط رو به‌صورت کامل و جامع، یاد بگیرید و آگاهی خودتون رو از کاری که قرار انجام بدید، سعی کنید به بالاترین سطح ممکن برسونید و با تمامی خطرهای بالقوه و بالفعلش آشنا بشید و راه‌کارهای برون‌رفت و جلوگیری از وقوع اون‌ها رو یاد بگیرید و آمادگی ذهنی حضور در اون محیط رو برای خودتون ایجاد کنید.

از تجربه‌های دیگران نهایت استفاده را ببریم.

عموما دانش به دو دسته تقسیم میشه. نوع اول، دانش تئوریک یا دانش مکتوب هست که هر انسانی با مطالعه و خوندن قوانین و مقررات و ملزومات و فرضیات اون حیطه، می‌تونه سطح آگاهی خودش رو در اون زمینه بالا ببره. اما همیشه دانش تئوری و دانش مکتوب، همه‌ی اون چیزی نیست که انسان برای تسلط کافی به حیطه‌ی مورد نظرش احتیاج داره.
نوع دیگه‌ای از دانش با نام «دانش ضمنی» وجود داره که معمولا در گفتار عموم، از اون به عنوان «تجربه» یاد میشه. انسان برای پیشرفت و افزایش آگاهی و تسلط کامل به هر حیطه‌ای، نیاز به تمرین، آزمون و خطا و بررسی حالت‌های مختلف داره. چیزی که خروجی اون «تجربه» هست و در واقع تجربیات کسب شده، عامل اصلی ایجاد تفاوت و اختلاف سطح، بین افرادی که میزان دانش تئوری یکسانی از یک حیطه دارند، خواهد شد.
برای مثال، همون‌طور که یک بازیکن بسکتبال، با تمرین هر چه بیشتر پرتاب سه‌امتیازی، می‌تونه توانایی و ضریب موفقیت پرتاب‌های خودش را بالا ببره و توانایی خودش رو در اون زمینه بالا ببره، یک دوچرخه‌سوار هم می‌تونه با تمرین هر چه بیشتر و مرور تکنیک‌های دوچرخه‌سواری، توانایی بدنی و دانش دوچرخه‌سواری خودش رو بالا ببره.
اما کسب برخی تجربه‌‌ها، با آزمون و خطا و تمرین بیشتر امکان‌پذیر نیست. چرا که کسب اون تجربه، نیازمند وقوع شرایط خاصی هست که همیشه در دسترس نیست و گاها می‌تونه تجربه‌ی پرهزینه‌ای باشه.
به عنوان مثال، تجربه‌ی تصادف در دوچرخه‌سواری و توانایی کنترل و برون‌رفت یا جلوگیری از وقوع تصادف، می‌تونه تجربه‌ای باشه که باعث بشه تا آخر عمر دیگه نتونید دوچرخه‌سواری کنید.
بنابراین، پیشنهاد من اینه که در گام اول، سطح دانش تئوریک خودتون رو به حد قابل قبولی برسونید، سپس تمرین منظم رو برای ارتقای توانایی و دانش خودتون هرگز فراموش نکنید و در گام آخر، از تجربه‌های دیگران در شرایط عادی و شرایط خاص، نهایت استفاده رو بکنید و سعی کنید که با تصور و تجسم ذهنی اون شرایط ویژه و پیش‌بینی عکس‌العمل مناسب خود و عوامل محیطی، با توجه به تجربه‌های دیگران، توانایی ذهنی خودتون رو برای پیش‌گیری و مواجهه با اون شرایط ویژه، بدون تجربه‌ی بعضا گران‌قیمت مشابه، به بالاترین حد ممکن برسونید.

ما دوچرخه‌سوار نیستیم، ما راننده‌ی یک وسیله‌ی نقلیه هستیم.

یکی از مهم‌ترین فاکتورهایی که به رشد و افزایش آگاهی و سطح هوشیاری من، در دوچرخه‌سواری شهری، کمک زیادی کرده، جا انداختن این طرز فکر توی ذهنم بوده که «من هم راننده‌ی یک وسیله‌ی نقلیه‌ی شهری هستم، نه صرفا یک دوچرخه‌سوار». با تغییر این طرز فکر، رویکرد من در دوچرخه‌سواری شهری تفاوت زیادی کرده و به نظر خودم، پس از این تغییر رویکرد، دوچرخه‌سواری امن‌تری رو توی خیابون‌های شهر تجربه کرده‌ام. واقعیتی که وجود داره اینه که اغلب قوانین راهنمایی و رانندگی، برای خیابون‌ها و شهرها وضع شده‌اند نه برای ماشین‌ها و وسایل نقلیه. پس من هم به عنوان یک راننده‌ی وسیله‌ی نقلیه‌ی درون شهری، ملزم به رعایت تمامی این قوانین وضع شده هستم و از حقوق کاملا مساوی در مقایسه با سایر رانندگان وسایل نقلیه برخوردارم.
من معتقدم که رعایت این قوانین توسط دوچرخه‌سواران، به شکل چشمگیری از حادثه‌هایی که برای دوچرخه‌سواران در سطح شهرها رخ میده کم خواهد کرد و یکی از عوامل موثری هست که همراه با آموزش دوچرخه‌سواری باید به همه‌ی دوچرخه‌سواران آموزش داده بشه. رعایت قوانین عبور از تمامی انواع تقاطع‌ها، چراغ‌های راهنمایی رانندگی، قوانین گردش به سمت‌های مختلف، حفظ فاصله‌ی ایمنی با وسیله‌ی نقلیه‌ی جلویی، حرکت بین خطوط، جلوگیری از توقف ناگهانی، عدم توقف در محل‌های توقف ممنوع، عدم حرکت در مسیرهای خلاف جهت و ممنوع و رعایت سایر قوانین عرف موجود، عواملی هستند که می‌توانند حادثه‌های دوچرخه‌سواری درون‌شهری رو، به حداقل ممکن برسونند.

تمرکز و توجه ۱۰۰درصدی و کامل به دوچرخه‌سواری و رعایت قوانین، هرگز کافی نیست.

ما حتی به عنوان یک دوچرخه‌سوار شهری کاملا حرفه‌ای و آگاه و باتجربه، با رعایت کامل تمامی قوانین دوچرخه‌سواری شهری و توجه به تمامی باید و نبایدهای آن، هرگز در امان نیستیم و همیشه خطر در کمین ماست. نکته‌ای که عموما بهش در دوچرخه‌سواری شهری توجه لازم و کافی نمی‌شه، اینه که ما و توجه و تخصص و تجربه و تسلط کامل‌مون به دوچرخه‌سواری، فقط و فقط در بهترین حالت، ۵۰درصد تضمین امنیت ما در دوچرخه‌سواری رو شامل میشه و ۵۰درصد مابقی، مربوط به محیطی هست که در اون دوچرخه‌سواری می‌کنیم و خود این محیط هم به شدت تحت تاثیر سایر عوامل موجود تاثیرگذار درون خود هست.
توجه داشته باشیم که رانندگان سایر وسایل نقلیه شهری، نظیر موتورسیکلت، انواع خودرو، اتوبوس، کامیون و...، عموما دوچرخه‌سوار نیستند و چیزی از دوچرخه‌سواری نمی‌دونن. بنابراین، درکی از میزان کنترل ما بر روی دوچرخه‌مون و شرایطی که داریم در اون دوچرخه‌سواری می‌کنیم، ندارند و انتظار درک کردن ما و توجه به ما و وضعیت‌مون، از سوی سایر رانندگان، عملا انتظاری بیهوده و بعضا خطرناک خواهد بود.
ما هرگز نباید روی آگاهی و میزان آشنایی با فرهنگ دوچرخه و دوچرخه‌سواری، درک وضعیت دوچرخه‌سوار و حتی دیده شدن و احترام به دوچرخه‌سوار از سوی سایر رانندگان وسایل نقلیه، کوچک‌ترین حسابی بکنیم. پیش از شروع به دوچرخه‌سواری شهری و رعایت تمامی موارد ذکر شده تا این لحظه، ما به عنوان یک دوچرخه‌سوار، بایستی علاوه بر تمرکز به دوچرخه‌سواری و رعایت قوانین از سوی خودمون، آگاهی محیطی خودمون رو به شدت بالا ببریم و به تک‌تک وسایل نقلیه‌ی دور و برمون توجه کنیم و رفتار اون‌ها رو به شدت زیرنظر داشته باشیم تا بتونیم به موقع عکس‌العل لازم رو نشون بدیم و از حوادث احتمالی خطرناکی که در کمین ما هستند، جلوگیری کنیم.

مهارت‌های مهم و ریز دوچرخه‌سواری شهری را «درست» یاد بگیریم و به‌صورت مداوم تمرین کنیم.

برخلاف چیزی که به نظر میاد و با توجه به مواردی که گفته شد، دوچرخه‌سواری شهری، نه تنها ساده نیست، بلکه بسیار هم سخت و پیچیده هست و داشتن تمرکز، مهارت و توانایی‌های زیادی رو می‌طلبه.
به عنوان مثال، یکی از مهارت‌های کلیدی و ضروری در دوچرخه‌سواری شهری، که ممکنه از سوی دوچرخه‌سوار زیاد بهش بها داده نشه، مهارت نگاه کردن به اطراف و به ویژه، پشت‌سر هست. مهارتی که بدون داشتن تسلط کافی بهش، دوچرخه‌سواری شهری رو بسیار خطرناک خواهد کرد.
عموما، دوچرخه‌سوارهای کم‌تجربه‌تر، در زمان نگاه کردن به پشت‌سر، به‌صورت ناخودآگاه، نمی تونن فرمان دوچرخه رو صاف نگه دارن و فرمان رو به صورت‌ناخودآگاه، به سمتی که سر گردش میکنه، منحرف می‌کنن و عدم داشتن توانایی کنترل فرمان دوچرخه در این حالت، به شدت خطرناک هست و ممکنه باعث ایجاد حادثه‌ بشه.
توانایی ثابت نگه داشتن فرمان دوچرخه در زمان برگردوندن سر به اطراف یا پشت‌سر، توانایی هست که به راحتی و با تمرین مناسب و اختصاص زمان کافی برای یادگیری، به دست خواهد اومد، ولی عموما از سوی دوچرخه‌سوارها، زیاد بهش توجه نمیشه و وقت لازم کافی برای یادگیری بهش اختصاص نمیدن.
موارد زیادی از این قبیل برای یادگیری و تسلط وجود داره که لازمه از سوی دوچرخه‌سوار لیست بشه و شروع به یادگیری‌شون کنه تا بتونه تجربه‌ی لذت‌بخش‌تر و ایمن‌تری رو از دوچرخه‌سواری شهری داشته باشه.


مواردی که ذکر شد، مواردی هستند که تا به امروز سعی کردم در موردشون فکر کنم و نتیجه‌ی بررسی این سوال هستند که «یک دوچرخه‌سوار، چه مواردی رو باید رعایت کنه تا سهم خودش رو از حادثه‌های درون‌شهری به حداقل ممکن برسونه؟».
تا این لحظه و با توجه به تجربه‌ی نه‌چندان زیاد من، تصور می‌کنم که شایع‌ترین عوامل حادثه در دوچرخه‌سواری شهری، نشات گرفته از عدم توجه به موارد فوق هستند و توجه ویژه به نکات گفته شده، برای خودم به شخصه، باعث شده که لذت بیشتری از دوچرخه‌سواری شهری ببرم و احساس امنیت و آرامش بیشتری رو در حین رکاب زدن در شهر برای من به همراه داشته باشه. امیدوارم شما هم نظرات و تجربیات خودتون رو با بقیه به اشتراک بذارید و همه با هم و با کمک و هم‌فکری هم‌دیگه، کمک کنیم تا دوچرخه‌سواری امن‌تری رو تجربه کنیم.

دوچرخهدوچرخه‌سواریایمنیرکاب سفید
برنامه‌نویس و مدیر پروژه نرم‌افزار. علاقه‌مند به عکاسی، دوچرخه‌سواری، اسنوبرد، سفر، بسکتبال و طبیعت. شاید هم یه دوست خوب!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید