درباره سیلویا سلست براون
سیلویا براون (اکتبر ۱۹۳۶ – ۲۰ نوامبر ۲۰۱۳) یک نویسنده اهل ایالات متحده آمریکا بود که ادعا میکرد که دارای توانایی های ماورایی و قدرت پیشگویی است. او معمولا بخاطر پیش گوییهایی که ادعا میکرد از راه ارتباطات ماورایی انجام داده پس از مدتی اشتباه از آب درمیآمدند، مورد انتقادهای فراوانی بود. از جمله میتوان به پیشبینیهایی که در مورد افراد گمشده انجام داده بود، اشاره کرد.
سیلویا براون، پیش گویی هایش را به شکل عمومی اعلام کرده بود و پس از مدتی، اشتباه بودن این غیب گویی ها معلوم شد. از جمله این پیشگویی ها:
پیش گویی همه گیری کرونا
هفت سال پس از مرگ سیلویا براون توجه ها دوباره به او جلب شد، هنگامی که کاربران در رسانههای اجتماعی ادعا کردند که پیشبینی وی در کتاب پایان روزها در سال ۲۰۰۸ اشاره به همه گیری ویروس کرونا در سال های ۲۰۲۰–۲۰۱۹ دارد (او ادعا کرده بود یک بیماری کشنده مانند ذات الریه در سال ۲۰۲۰ گسترش خواهد یافت) پوشش خبری درباره شباهت ادعای او در مارس ۲۰۲۰ مطرح شد و توسط اینفلوئنسرهای رسانههای اجتماعی مانند کیم کارداشیان باز نشر شد. برخی محققان مانند بنیامین رادفورد و دیگران پیشبینی یک پاراگراف را بسیار عمومی و در واقع بیشتر به بیماری همه گیر سارس که در سال ۲۰۰۳ رخ داد نسبت به کووید ۱۹ شبیه دانستند. رادفورد اظهار داشت که آن چیزی که براون پیشبینی کرده بود دور از واقعیت بوده است و اینکه حالا این اتفاق افتادهاست، بگوییم که نظر او تا حدودی درست است، بیمعنی است.
بخشی از کتاب پیشگویی
سرخپوستان آمریکا
چندی پیش یکی از دوستان من در یک برنامه مستند درباره سرخپوستان آمریکا نقش داشت. گروه فیلم برداری دو هفته فیلم برداری کرد و از چند نسل از قبایل مورد نظر و رسوم، زندگی روزمره، سنتها و مراسم، روابط میان اعضاء خانواده و اعضائ قبیله و میزان نفوذ تغییرناپذیر تمدن در زندگی آنها فیلم های زیادی تهیه کرد. گرچه کار دوربین و فیلمبرداری عالی بود و گولاژ قهوه ای آن بسیار جذاب از کار درآمد و چهره های زیبایی از یک تا صد سال در آن حضور داشتند، اما تهیه کنندگان و کارگردان فیلم متوجه شدند که فیلمشان هنوز چیزی کم دارد. یک چیز خاص که آن فیلم را از تمامی فیلم های مستندی که تا آن زمان درباره سرخپوستان آمریکا ساخته شده بود متمایز کند. برای حل این مشکل یک نفر پیشنهاد کرد که دوربین را به خود سرخپوستان بدهند و بگذارند خود آنها یک قسمت از فیلم را تهیه کنند تا به این ترتیب سازندگان فیلم بتوانند واقعاً از دید افراد موضوع فیلم، به زندگی نگاه کنند. بنابراین همین کار را انجام دادند. یک هفته بعد، تهیه کنندگان و کارگردان فیلم در ابتدا با سرشکستگی به نتیجه ایده درخشان خود خیره شده بودند؛ جای چنگال های یک گرگ صحرایی آمریکایی در ساحل گِلی رودخانه، یک دسته خز سفید که در یک شاخهی شکسته گیر کرده بود، یک عقاب در حال دور زدن، هاله نورانی دور قرص ماه، توفان رعد و برقی که در حال نزدیک شدن بود، خرسی که در آبشار ماهی می گرفت، گرگی که روی تپه ای می خرامید. ساعتها فیلم به همین صورت بود و حتی در یک ثانیه از فیلم اثری از انسان نبود. آنچه سرانجام تدوین شد یک فیلم مستند بسیار زیبا و مدرکی ساده و گویا در مورد چیزی بود که هزاران سال است در مورد سرخپوستان آمریکا گفته می شود. اگر از آنها بخواهید داستان خود را بگویند، از طبیعت برایتان تعریف می کنند. البته قبایل فراوان اقوام بومی آمریکا هر یک دارای زبان، آداب و رسوم و میراث گرانبهای جداگانه ای هستند. اما حتی پیشگویی های آنها بیانگر احترام آنان به زمین و ارتباط معنوی اساسی ما با آن است که بدون آن بشر نمی تواند بقایی داشته باشد و نخواهد داشت. یکی از زیباترین نمونه ها، قطعه ای از پیشگویی لاکوت است که به مردمان، ستاره ای که بسیاری قبایل معتقدند اجداد فرازمینی آنها هستند و نیز به مادر مقدس که زمین است اشاره میکند: در دهه آینده، ستاره ای که شما آنها را شهاب سنگ می نامید در پاسخ به درخواست کمک مادر به زمین خواهد آمد. می بینید، با هم خویشاوندیم. بنابراین ستاره ها موجود هستند، آنها سیارات و اجرام آسمانی دیگر هستند.
مادر مقدس فریاد کمک سرمی دهد و شهاب سنگهای زیادی صدای او را خواهند شنید و به درخواست کمک او پاسخ خواهند داد. آنها از آسمان با چنان نیرویی به زمین میخورند که اتفاقات درونی و بیرونی بسیاری رخ خواهد داد. در نتیجه این تاثیرات، زمین حرکت خواهد کرد و این باعث خواهد شد که آتش مقدس که منشاء همه زندگی مادر است در بدن او به جنبش درآید.
باران ها جهت باریدن و بادها مسیر وزیدن خود را تغییر خواهند داد و آنچه سیصد سال وجود داشته دیگر وجود نخواهد داشت. آنجایی که تابستان بود پاییز، آنجایی که پاییز بود زمستان و زمستان بهار خواهد شد.
حیوانات و گیاهان سردرگم خواهند شد. آفت های بزرگی خواهد آمد که شما آنها را نمی فهمید. بسیاری از این آفت ها از دانشمندان شما که مقاصد منحرف دارند به وجود خواهند آمد. دانشمندان شما این هیولاها را در زمین رها کرده اند. این آفت ها و بلایا در آب و در خون و غذایتان پخش خواهند شد زیرا شما زنجیره طبیعی که مادرتان را پاکسازی میکرد، برهم زده اید.
فقط آنان که آموخته اند در روی زمین زندگی کنند پناه خواهند یافت. بروید به آنجا که عقابها پرواز میکنند، آنجا که گرگها میگردند، آنجا که خرس زندگی میکند. در آنجا زندگی خواهید یافت زیرا آنها همیشه جایی میروند که آبش خالص است و میتوان هوا را تنفس کرد. جایی زندگی کنید که درختان، این ریه های زمین، هوا را پاک میکنند. زمانی از ورای هوا میآید. پرده بین جهان مادی و معنوی نازکتر میشود.
و این قطعه از ”بوفالوی شجاع“ برول سیوزنیشن که میگوید:
زمان پالایش بزرگ فرا رسیده است. ما در نقطه ای هستیم که بازگشتی ندارد. موجود دو پا به زودی زندگی روی زمین را به ویرانی میکشاند. این اتفاق قبلاً هم افتاده و به زودی باز هم خواهد افتاد. ”حلقه قدس“ نشان میدهد که چگونه همه چیز دایره وار میچرخند. کهنه، نو میشود و نو کهنه. همه چیز تکرار میشود. سفیدپوستان فرهنگ ندارند. فرهنگ در زمین ریشه دارد. کسانی که فرهنگ ندارند وجودشان طولانی نیست زیرا طبیعت خداست. بدون ارتباط با طبیعت، انسانها دستخوش پیشامد شده، منفی و بد می شوند و خودشان را نابود میکنند. در ابتدا ما یک ذهن داشتیم و آن مثبت بود، زیبا بود و همه جا زیبایی می دید.
فصل اول
ارتباط جاودان ما با پیشگوها و پیشگویی ها
طبیعت ما چنین است که میخواهیم بدانیم آینده چگونه است. از لحظه ای که به عنوان بشر سکونت خود را در زمین آغاز کردیم اعتقاد داشته ایم که زود خبردار شدن به معنی زود مسلح شدن است و همیشه به دنبال کسانی بودیم که به نظر میرسد دیدشان از مسیر پیش رویمان روشنتر از ما است. در مقیاس کوچک، ما نمی خواهیم بدون چتر در باران گرفتار شویم، اما بدمان هم نمیآید، که بدانیم آیا باید این آب را برای خشکسالی یا بحران ساخت دست بشر در آینده نزدیک ذخیره کنیم؟ در مقیاس بسیار بزرگتر، می خواهیم بدانیم که آیا به عنوان یک شخص، گروه، مذهب، جامعه، ملت و یا یک سیاره متزلزل و شکننده خوب خواهیم بود و یا دقیقتر بگوییم ”خوب بودن“ چگونه خواهد بود. ما انتظار نداریم که پیشگوها و پیشگویی ها فقط هشدارها و تهدیدها را به ما بگویند، بلکه از آنها امید و آرامش هم می خواهیم، حتی اگر امید و آرامش در آینده ای دور باشد. از آنجایی که قبلاً فریب خورده ایم، یا توجه نکرده ایم و یا به قدری ساده و طمعکار بوده ایم که همیشه به قضاوت خود تکیه کرده ایم، در جستجوی راهنما و طرحی، پیشگویی ها را دنبال می کنیم که با آن چیزهای واقعی را از تقلبی، حقیقت را از دروغ، قهرمانان را از تبه کاران، علائم معنی دار جاده ای را از مسیرهای انحرافی که وقت و روحمان را تلف میکنند و شاید از همه مهمتر آنهایی که واقعاً متکی به خدا هستند را از متظاهران بیشمار تشخیص دهیم.
پیوند فرهنگی پیشگویی
یکی از جنبه های بیشمار پیشگوها و پیشگویی ها که همواره مرا شیفته و مجذوب کرده این است که آنها همیشه در سراسر جهان بخش سنتی و ضروری هر تمدنی را تشکیل میدادند، حتی قدیمی ترین و منزوی ترین فرهنگ ها که هیچ علاقه و امکانی برای ارتباط با همدیگر نداشتند. این گونه نیست که ساکنین بومی استرالیا شنیده باشند که پیش بینی آینده دور نزد سرخپوستان آمریکا رایج شده و تصمیم گرفته باشند که آنها نیز این کار را بیازمایند و یا مایاها فقط به این دلیل شروع به پیشگویی کرده باشند که از پیشگویان مصری که مرتب از آنها باخبر میشدند عقب نمانند.
فرهنگ ها دیرینه ترین ماهیت و جوهر مردمشان را بیان می کنند و هر یک از این فرهنگ ها که از بسیاری جهات تفاوت های فراوانی با هم دارند به تنهایی و هم به همراه فرهنگ های دیگر نشان داده اند که ما به عنوان انسان های تمام دنیا در اصرارمان بر اینکه آینده دانستنی است پیوند جاودانه داریم.
البته آینده دانستنی است و من در فصل سوم توضیح خواهم داد که دقیقاً چرا این چنین است. خود این حقیقت و توافق جهانی ما بر درستی آن باید بیش از آنچه که هست برای ما آرامش به همراه بیاورد. وقتی صحبت از این است که اشتیاق جهانی در نگاه به آینده چقدر گرانبها است، اینکه چه کسی در پیشبینی آینده ماهر است و چه کسی نیست و اینکه کدام اطلاعات دقیق است و کدام نیست اصلاً مطرح نیست.
بررسی پیشگویی های تمام فرهنگ هایی که تاکنون وجود داشته و یا امروز وجود دارد غیرممکن است. اما میخواهم به چند تا از آنها اشاره کنم با این امید که وقتی آنها را میخوانید، صرف نظر از اینکه از کدام گوشه دنیا نشات گرفته اند به پاکی و خلوص ارزشمند جان و روان در بطن آنها توجه کنید.
دانلود کتاب پیشگویی نوشته سیلویا براون
گردآوری: e-life.ir