کمی پیش داشتم درباره مهربانی ابرها و باران نم نم یاس خوشبو حرف میزدم اما از زمانی که شب فرارسید دیگر مهربانی در کار نبود همه جا تاریک شد و باد ترسناکمان آسمان و زمین را به حکومت خودش در آورد همه جا تاریک و تاریک و پر از خشم ابرهایی که به هم برخورد میکنند و صدای ترسناک از جنس خشم آسمان از خودش بیرون می آورند عجیب عجیب ترسناک هستند و حالا اگر بخواهم از پایان قصه بگویم یاسی که داشتم از سربلندی و خوش قامتی آن حرف میزدم حالا توسط رعد و خشم آسمان زمین گیر شد و دیگر یاس را از دست دادیم و خشم آسمان بدجور ترسناک است🌱🍁
امشب ساعت 22:26 27آذر 1404
مرگ یاس عجیب قصه دردناکی بود🌱