تلاش آمریکا برای فعال کردن مکانیزم ماشه یا «اسنپبک» موضوعی نیست که تنها به برجام و ایران مربوط باشد، بلکه رویههای شورای امنیت، حقوق بین الملل و حتی در نگاهی وسیعتر، نظم جهانی را نشانه گرفته است.
دولت دونالد ترامپ که از ماهها پیش تلاش گستردهای را برای تمدید تحریم تسلیحاتی ایران پیش گرفته بود، با شکست خوردن در عرصه دیپلماسی و ناکام ماندن قطعنامههای پیشنهادیش به شورای امنیت، بار دیگر راه یکجانبه گرایی را پیش گرفته است.
تحریم تسلیحاتی ایران ۱۸ اکتبر (۲۷ مهر ماه) به پایان میرسد و پس از آن این کشور میتواند به خرید و فروش سلاحهای متعارف بپردازد، اما دولت ترامپ که از زمان خروج از توافق هستهای سیاست فشار حداکثری را برای به زانو درآوردن ایران دنبال کرده است، میخواهد به هر ترتیبی که شده این تحریمها را تمدید کند.
آمریکاییها که نتوانسته اند این مسیر را با همراهی دیگر اعضای شورای امنیت پیش ببرند اکنون در اقدامی بحث برانگیز و با تفسیری نامعقول از بند بازگشت خودکار تحریمها که در برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت تعبیه شده، قصد دارند این اقدام خود را مشروع جلوه دهند.
این تفسیر آمریکاییها البته با مخالفت شدید کشورهای باقی مانده در برجام و حتی دیگر اعضای شورای امنیت که در تراز قدرتهای جهانی هم نیستند مواجه شده است.
پاراگراف ۱۰ قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت که به موجب آن شش تحریم مرتبط با برنامه هستهای ایران لغو شدند، «چین، فرانسه، آلمان، روسیه، پادشاهی متحده، ایالات متحده، اتحادیه اروپا و ایران (مشارکت کنندگان در برجام)» را تشویق میکند که اختلافات خود در اجرای تعهدات برجامی را از طریق رویههای مندرج در این توافق حل و فصل کنند.
در پاراگراف ۱۱ این قطعنامه هم بار دیگر تاکید شده است «دولتهای مشارکت کننده در برجام» میتوانند در صورتی که نقض تعهد چشمگیری رخ داد، برای بازگرداندن تمام تحریمهای بین المللی پیش از برجام اقدام کنند.
اختلاف میان آمریکا و دیگران بر سر عبارت «مشارکت کنندگان در برجام» است. ایران و دیگر طرفهای برجام میگویند آمریکا رسما در در سال ۲۰۱۸ از این توافق خارج شده است و دیگر مشارکت کننده در آن محسوب نمیشود. آمریکا، اما مدعی است که از برجام خارج شده، اما از امضاء کنندگان قطعنامه شورای امنیت است که به لحاظ فنی همچنان نافذ است و در نتیجه میتواند برای فعال کردن مکانیسم ماشه به آن متوسل شود. از میان ۱۴ عضو دیگر شورای امنیت تنها جمهوری دومینیکن موافق این تفسیر واشنگتن رای داده است و کشورهای دیگر از جمله اندونزی، نیجر، آفریقای جنوبی، تونس، ویتنام و سنت وینسنت و گرنادینز حاضر نشده اند تسلیم این ادعا شوند.
از آنجا که پیش آمدن چنین وضعیتی از زمان تولد سازمان ملل متحد تا کنون بی سابقه بوده است، بنابراین رویهای هم ایجاد نشده است که بتوان به آن استناد کرد. در نتیجه آنچه پیش خواهد آمد هنوز روشن نیست.
مسعود براتی، کارشناس مسائل تحریم، در این رابطه به «رجانیوز» میگوید: «در این وضعیت تنها مادهای که قابل استناد است ماده ۲۷ سازمان ملل است که به نحوهی عمل شورای امنیت میپردازد. در این ماده سه بند وجود دارد. در بند دوم میگوید در مواردی که موضوع آییننامهای باشد باید ۹ کشور رای مثبت بدهند. در بند سوم بیان میکند که در موضوعات غیرآیین نامهای باید ۹ رای مثبت باشد به علاوه ۵ رای مثبت اعضای دائم شورای امنیت.»
او توضیح میدهد: «اینجا مشارکت کننده بودن یا نبودن آمریکا در برجام که طبق ماده ۱۱ شرط ارائه نوتیفیکیشن (اطلاعیه یا گزارش) به شورای امنیت است یک بحث کاملا تفسیری از قطعنامه ۲۲۳۱ است. این ماهیتش آییننامهای است. آمریکاییها یک سناریو چیدهاند مبنی بر اینکه اگر ما نوتیفیکیشن را به شورای امنیت دادیم و بعد کشور دیگری مثل روسیه و چین یک قطعنامه آیین نامهای و تقسیری آورد که بگوید طبق قطعنامه ۲۲۳۱ آمریکا نمیتواند مکانیزم ماشه را فعال کند و نوتیفیکیشن به شورای امنیت بدهد، من به عنوان عضو دائم میتوانم آیین نامهای بودن این قطعنامه را وتو کنم و آن را به بحث غیرآییننامهای تبدیل کنم و در مسیر بررسی این قطعنامه غیرآییننامهای از حق وتوی خودم برای رد کردن آن استفاده کنم. یعنی دو بار حق وتو استفاده کند که اصطلاحا دابل وتو یا وتوی مضاعف به آن میگویند. آمریکاییها چنین سناریویی برای حالت بدبینانه در نظر گرفته اند که جان بولتون نسبت به همین معترض میشود و میگوید این کار شان حق وتو را مخدوش میکند و نباید آمریکا این کار را بکند.»
به گفته براتی «حالت دیگر هم این است که کسی مخالفت نکند و بعد آمریکا نوتیفیکیشن را وارد عمل کند و اتفاق بعدی بیافتد. الان این اظهار نظرات کشورهای مختلف از نظر شکل حقوقی خیلی اثرخاصی ندارد و فقط یک اعلام نظر است. باید کشوری پیش قدم شود و یک قطع نامه آیین نامهای ارائه بدهد.»
ریچارد گوان، کارشناس مسائل سازمان ملل هم پیش از این در گفتگو با «خبرگزاری فرانسه» وضعیت عجیب تری را مطرح میکند که طی آن انتظار میرود اندونزی به عنوان رئیس دورهای شورای امنیت با دیگر اعضا درباره این که آیا آمریکا حق فعال کردن ماشه را دارد، مشورت کند. جواب اعضا مشخصا منفی خواهد بود و ممکن است که اندونزی تصمیم بگیرد شکایت آمریکا را مطرح نکند. در نتیجه آمریکا مجبور میشود دست به اقدام عجیب تری بزند: پیش نویس قطعنامهای را برای رفع تحریم تسلیحاتی ایران ارائه کند و خودش این قطعنامه را وتو کند و در نتیجه مکانیسم ماشه فعال شود!
با توجه به آنکه دیان دیجانی ، سفیر اندونزی و رئیس دورهای شورای امنیت سازمان ملل متحد روز سهشنبه چهارم شهریور گفته است، با توجه به مخالفت ۱۳ عضو با اقدام آمریکا برای فعال کردن مکانیسم ماشه درباره ایران، این شورا در «جایگاهی نیست که اقدامات بیشتری» را انجام دهد، اکنون توپ در زمین آمریکا است که خود قطعنامه مورد نظرش را ارائه کند و یا جمهوری دومینیکن را وادار به چنین امری کند.
با این مکانیسم تمامی قطعنامههای تحریم شورای امنیت علیه ایران که از سال ۲۰۰۶ وضع شده و با برجام معلق شده بودند بازمیگردند.
این قطعنامهها ایران را ملزم میکنند تمامی فعالیتهای مرتبط با برنامه هستهای خود را، شامل غنی سازی اورانیوم و برنامههای تحقیق و توسعه، متوقف کند و انتقال هر کالایی که به این فعالیتها یا توسعه سامانههای شلیک سلاح هستهای کمک کند را ممنون میکند. ایران از توسعه موشکهای بالستیک منع میشود و افراد و نهادهای درگیر در برنامه موشکی و هستهای ایران در فهرست تحریم قرار خواهند گرفت و تحریم تسلیحاتی ایران از نو برقرار خواهد شد.
این قطعنامهها همچنین از کشورهای جهان میخواهند کشتیهای باری از ایران یا به مقصد ایران را بازرسی کنند و محمولههای غیرقانونی را توقیف کنند.
گوان که عضو اندیکشده «گروه بحران بین المللی» است درباره اقدام یکجانبه احتمالی آمریکا و مخالفت دیگر اعضای شورای امنیت میگوید: «ما وارد دوره بسیاری عجیبی خواهیم شد که در آن دو جهان متفاوت وجود خواهد داشت.»
او به طور خلاصه این طور توضیح میدهد: «یک جهان ایالات متحده خواهد بود که در آن تحریمها علیه ایران بازگردانده شده اند و یک جهان دیگر خواهد بود که بیشتر اعضای شورای امنیت، و من فکر میکنم در واقع بیشتر اعضای مجمع عمومی سازمان ملل متحد، در آن وجود دارند و چنین چیزهایی در آن رخ نخواهد داد.»
این جهان دوپاره مانند بسیاری از امور دیگر به انتخابات آمریکا هم گره خورده است. احتمالا ایران و دیگر اعضای باقی مانده برجام مدتی را صبر خواهند کرد به این امید که دونالد ترامپ با کاخ سفید خداحافظی کند و واشنگتن تحت رهبری جو بایدن به ترتیبی به این دوپارگی پایان دهد و بار دیگر نظم جهانی مبتنی بر چندجانبه گرایی، هرچند با محوریت آمریکا، جان بگیرد.
در غیر آن صورت، همه چیز به توانمندی و اراده طرفین باز میگردد. چنانچه آمریکا بتواند خواست خود را عملی کند، مکانیسم ماشه نه تنها شلیک نهایی به قلب برجام، بلکه تیری بر پیکر نحیف حقوق بین الملل و نظم آمریکایی نهادمحور پس از جنگ جهانی دوم خواهد بود و یکجانبهگرایی غیرمسئول به ویژگی بارز نظام بین الملل بدل خواهد شد و چنانچه دیگران، به ویژه چین و اروپایی ها، بتوانند آمریکا را عقب برانند، ضربهای مهلک به هژمونی هشتاد ساله این کشور وارد خواهد شد و چه بسا مقدمهای باشد برای ظهور یک نظم غیرآمریکایی.
توجه: این مطلب ابتدا در سایت «پارسینه» منتشر شده است.