بازاریابی پزشکی جزء مشاغلی است که نیاز به تجربه خاصی دارد . مشاغل حوزه سلامت از ظرافت خاصی برخوردار هستند . گاهی با یک حرکت اشتباه حاصل تلاش یک عمر پزشک را می توان برباد فنا داد و برعکس آن ، با یک حرکت در راستای برندینگ ، یک پزشک جوان را به بالاترین نقطه شهرت رساند .
در ایران طی ده سال گذشته ، حضور شرکتهای مختلف در این عرصه ، انتخاب را برای پزشکان و مدیران مراکز درمان سخت تر کرده است . به عنوان مثال اگر شما یک آزمایشگاه در سی سال پیش تاسیس کرده بودید و در طی 20 سال بعد آن خیلی معمولی کار انجام داده بودید احتمال بسیار زیاد روزانه بین 80 تا 150 نفر پذیرش روزانه داشتید که حکایت از صندوق 100 میلیون تومان سود ماهیانه خالص برای مسئول فنی داشت .
با ظهور شرکتهای برندینگ و مشاوران این حوزه و صد البته اپلیکیشن های شبکه های اجتماعی و گسترش فناوری گوشی های هوشمند ، ارسال اطلاعات و تبلیغات بسیار راحت شد که همین امر کار را برای دارندگان دانش تبلیغات آسان کرد .
پزشکان دست به دامن مدیران فناوری اطلاعات و بازاریابان شدند تا بتوانند کم و کاستی درآمد را با تبلیغات جبران کنند .
در این بین چندین نفر مانند ایلیا قبیتی ، مهدی صنم پور ، محسن فارسی ، مسعود یگانه توانستند حضور پررنگتری در این عرصه داشته باشند و گوی سبقت را از دیگران بربایند و برای خود برند شوند .
مراکز درمان و تشخیص با استفاده از تجربیات و دانش مارکترهای این حوزه ، میتوانند راه چندین ساله را به سرعت طی کرده و درخواست حضور در رده بالای رقابت مراکز را به خود اختصاص دهند . آموزش پرسنل مراکز درمان و تشخیص ، میتواند به مقوله وفادارسازی مشتریان و مراجعه کنندگان منجر گردد . پرسنل پذیرش خصوصا ، نقش محوری در برندسازی را برعهده دارند ، مراجعه کنندگان ، تماس گیرندگان ، در اولین برخورد از نظر فیزیکی یا ذهنی ، با صدا یا چهره این نفرات آشنا می گردند ، در صورتی که آموزش های لازم را از نظر شخصیت شناسی ، نحوه ارتباط با بیماران یا همراه بیماران ، مدل ارتباط موفق در کلینیک و مطب و ... را آموزش دیده باشند میتوانند مرکز را در چرخه بالای درآمدی نگه دارند ، چه بسیار آزمایشگاهها ، درمانگاهها که به علت برخورد بد منشی یا پذیرش کننده کم کم به وادی فراموشی رفته اند .
