زمانیکه ژورنالیست های غیرحرفهای در مورد سیستم الکسای آمازون یا خانهی گوگل بدبینانه سخن میگویند از جملاتی همچون: «حتی اورول (Orwell) نیز قادر به پیشبینی این قضیه نبود که روزی برادر بزرگ تر (Big Brother) را مشتاقانه به حریم خانه هایمان خواهیم آورد.» استفاده می کنند.
آنچه که این افراد در محاسباتشان دخیل نمیکنند آنست که اشتیاق ما برای معاوضهی حریم شخصی با آسایش، با ظهور دستیاران مجازی شروع نشد. شروع این موضوع به اوایل قرن 21 باز میگردد، زمانیکه مردم-در قبال دسترسی به محصولات گوگل و دیدن تبلیغات مرتبطتر-اجازه دادند تا گوگل به تمام اطلاعات آنها دسترسی یابد.
اطلاعات شخصیای که گوگل برای بازاریابها فراهم مینماید، به حدی است که با کمک آنها استنتاج های بهتری راجب شما میتواینم انجام دهیم حتی نسبت به حالتیکه با میکروفون یا دوربینی شما را تحت نظر بگیریم.
تا بهحال زمینه برای استخراج اطلاعات دیگران، برای بازاریابها، مانند الان فراهم نبوده است. امروز درهر ثانیه 40 هزار جستوجو در گوگل صورت میگیرد. به عبارتی در هر روز 3.5 میلیارد جستوجو و 1.2 تریلیون جستوجو در سال صورت میگیرد.
وقتی شما در گوگل به جستوجو می پردازید، جستار شما به یکی از مراکز داده میرود، جاییکه تا هزار کامپیوتر در حال همکاری برای بازیابی نتایج و ارسال آنها برای شما می باشند. تمام این فرآیند در کمتر از یک پنجم ثانیه رخ میدهد.
بیشتر مردم متوجه نمیشوند که درست در زمانیکه این فرآیند در حال انجام است، پروسه ای به مراتب سریعتر و پیچیدهتر در پشت صحنه در حال انجام است: یک مزایده در حال به وقوع پیوستن است.
درست به اندازه بازهی زمانیای که شما از گوگل استفاده می کردهاید، گوگل در حال ساختن “پروفایل شهروندی” برای شما بوده است.
هر جستار اینترنتی شامل کلمات کلیدی است و کلمات کلیدی ای که شما وارد کردهاید مورد مناقشهی تبلیغکنندگان مختلف است. هر تبلیغ کنندهای که محصولی مرتبط با کلمات کلیدی شما مدنظرتان معرفی کند میخواهد تا تبلیغش دیده شود و مخاطبان بیشتری را به خود جذب کند. سپس مانند کارتون که اسباب بازیها پیش از ورود صاحبشان به هر زحمتی شده به جاهای اولیه شان باز میگردند، آگهی ها نیز موقعیت خود را پیش از نمایش گزیده نتایج روی صفحه نمایشتان، نهایی می کنند.
به طور کلی چهار نتیجهی اولِ سرچِ شما، همگی تبلیغات پولی هستند.زمانیکه روی یک تبلیغ کلیک میکنید، اطلاعات شما به دست بازاریابهای موتور جستوجو میافتد، جاییکه برای همیشه در یک اکانت AdWords ذخیره میشود و هرگز پاک نمیشود. اطلاعاتی از شما که گوگل به آنها دسترسی دارد به شرح زیر میباشند:
سن شما
درآمدتان
جنسیتتان
وضعیت پدر و مادریتان
وضعیت روابطتان
تاریخچه مرورگرتان (کوتاه مدت و بلند مدت)
ابزارتان(گوشی، تبلت، کامپیوتر، تلویزیون)
محل فیزیکیتان
سن بچهتان(شیرخواره، کودک نوپا و…)
میزان موفقیت شما در دبیرستان
مدرک تحصیلیتان
ساعتی(از شبانه روز) که از گوگل استفاده میکنید
زبانی که با آن سخن میگویید
اینکه آیا به تازگی برایتان اتفاق تأثیرگذاری در زندگی رخ داده یا نه؟
وضعیت مالکیت مسکن شما
شغل موقت شما
عین کلماتی که شما در سرچ گوگل وارد میکنید
عناوین و محتوای سایتهایی که شما از آنها بازدید میکنید
محصولاتی که میخرید
محصولاتی که نزدیک بوده است بخرید
نوع وای فای شما
میزان نزدیکی شما به دکل مخابراتی
سابقهی نرمافزارهای نصب شدهتان
مدت زمانیکه روی نرمافزارهای خاص میگذرانید
سیستم عاملتان
محتوای ایمیلتان
مدت زمانیکه در سایتهای خاصی سپری میکنید
اینکه آیا در حال نقل و انتقال هستید(مثلا به یک خانهی جدید)
اینکه آیا در حال نقل و انتقال هستید(مثلا در حال پیادهروی یا سوار بر قطار)
به درازای مدت زمانیکه شما از گوگل استفاده میکردهاید گوگل درحال درست کردن پروفایل شهروندی برای شما بوده است.این پروفایل شامل موارد زیر میباشد:
تاریخچهی جستوجوی صوتی شما
تمام سرچهای گوگلی که تابحال انجام دادهاید
تمام تبلیغاتی که تابحال دیده و یا بازکردهاید
اماکنی که در سال گذشته به آنها رفتهاید
تمام تصاویری که ذخیره کردهاید
تمام ایمیل های ارسالی تان
در سال 2019 ما به ایجاد ایدهآلی برای بازاریابی بر اساس موتور جستوجو نزدیک شدهایم که همان تخصیص چند دستگاهه(multidevice attribution) میباشد. زمانیکه این تکنولوژی وارد صحنه شود، تبلیغات و جستوجو ها با هم عجین میشوند-نه تنها در بین کانالها (مانند:اجتماعی، طبیعی و ایمیل) بلکه حتی در میان دستگاهها (مثلا از موبایل به تبلت به لپتاپ به تلویزیون به دسکتاپ).
بسته به وفاداری شما به یک برند خاص، به عنوان مثال تلویزیون شما یک فرکانس بالا در حین یک سری تبلیغات خاص ایجاد مینماید که در محدوده شنوایی انسان نمیباشد و تنها به کمک یک تلفن در آن نزدیکی بررسی است. اگر تبلیغی برای برند نایک درحال پخش در تلویزیون باشد و شما گوشی خود را بردارید و “کفش نایک” را در گوشی خود گوگل کنید مسیر ارتباطیِ شما از تلویزیون با گوشی لینک میشود.
برخلاف نفوذِ نظارت بر تقریباً تمام جنبههای زندگی ما، اطلاعات اندکی در مورد اینکه واقعاً چه اتفاقی در حال رخ دادن است در دسترس عموم قرار گرفته است.
بازاریابها در حال حاظر با کمک تغییرات فرکانسی که از گوشی شما به دکل های مخابراتی میرسد میدانند که آیا شما هر روز برای کارتان مسافت زیادی را طی میکنید یا نه. به کمک این موضوع نیز به شما تبلیغاتی را نشان میدهند که مورد توجه دیگر افرادی است که شرایطشان مشابه شما است مثلا: هدفون، کیف چرم دست دو برای لپتاپ و یا دستمال گردن.
یک محصول خاص را به کمک گوشیتان جستوجو کنید و سپس به طور حضوری به یک مغازه سربزنید. این کار را با همین ترتیب انجام دهید، و احتمالا شاهید خواهیم بود که گوگل با استفاده از مکانیاب گوشی شما تبلیغ مورد نظر را که شما روی آن کلیک کرده بودید را به محصول خریداری شده توسط شما در مغازه مرتبط کند.
به منظور فراهم کردن جزئیات بیشتر در مورد خریدهای حضوری(آفلاین) برای بازاریابها، گوگل سرمایهی زیادی صرف بدست آوردن اطلاعات کارتهای اعتباری کرده است. این کمپانی تأیید کرده که به بیش از 70 درصد از فروش های صورت گرفته با کارتهای اعتباری و قرضه از طریق “مشارکتهای طرف سومی” دسترسی دارد که آماری عجیب و در عین حال جالب توجه میباشد.
در دسامبر 2008 Hal Roberts، یکی از اعضای مرکز Berkman Klein برای اینترنت و جامعه در هاروارد راجب تبلیغات گوگل با عنوان “نظارت خاکستری” صحبت کرد. رابرتز گوگل را به عنوان “یک سیستم جمعآورندهی آگاهی” معرفی کرد که همراه با بازاریابها اطلاعات شما را استخراج و جمع آوردی میکند. اما برعکس دیگر گونه های نظارت، گوگل قادر به کشتن شما یا انداختن شما در زندان نمیباشد.
آگهی های گوگل را بخاطر دشوار بودن استخراج اطلاعاتشان برای هر کاربر، نظارت خاکستری نامیده شدند. هرچند رابرتز گفت که این قضیه “یک نقش محوری در ایجاد یک مباحثهی اجتماعی آنلاین” بازی میکند. پس از گذشت ده سال تشخیص بهرهبرداری حاصل از آگهی های گوگل سختتر نیز شده است. به رغم ورود نظارت به تقریباً تمام جنبههای زندگی ما، اطلاعات اندکی راجب اینکه واقعاً چه اتفاقی در حال رخ دادن است در دسترس عموم میباشد.
مردم به گوگل چیزهایی میگویند که هیچ جای دیگری به آنها اعتراف نمیکنند- نه برای همسرشان، نه دکترشان، نه حتی روان پزشکشان.
در طی این سری همه چیزهایی که در مورد نیمهی پنهان موتورهای جستوجو میدانم را به شما خواهم گفت. من به زبانی ساده خواهم گفت که گوگل و آگهیهای آن چطور”پشت پرده” کار میکنند تا اطلاعات شما را دنبال کنند.
به عنوان یکی از افرادی که داخل این سیستم فعالیت کرده است راجب چیزهایی که اکثریت مردم نمیدانند مثل: اینکه تبلیغات گوگل چگونه توسط بازاریابهای موتورهای جستوجو مورد سو استفاده قرار گرفته و اینکه این پلتفرم چگونه اطلاعات مردم را به فروش میگذارد صحبت خواهم کرد. کارهایی که گوگل برای درست کردن تبلیغاتش انجام داده را پوشش خواهم داد. در نهایت هرآنچه شما نیاز به انجام آن دارید تا از این استخراج داده ها توسط گوگل جلوگیری نمایید را مطرح خواهم کرد.
امروزه مردم به گوگل چیزهایی میگویند که هیچ جای دیگری به آنها اعتراف نخواهند کرد. اما کاربران این شبکه در صورتی که بدانند این تله تا کجا ها گسترده شده است در استفاده از این موتور جستوجو انقدر بیدرنگ عمل نمیکنند. با محیا کردن این اطلاعات امیدوارم که خوانندگان بتوانند به جایی برسند که دیگر گوگل تنها گزینه آنها برای گفتن رازها،ترسها، امید و آرزوهایشان نباشد.
در انتهای این سری خوانندگان قادر به ارزیابی مجدد ارتباطشان با گوگل خواهند بود و اگر برخی از آنها احساس کنند گوگل همچنان موتور جستوجوی آنها است، این بار آنها هستند که قادر به استفاده از این سیستم هستند و نه برعکس این موضوع.
برای خواندن مطالب مشابه میتونین به کانال تلگرامی ما سربزنین: