علی اشرفی
علی اشرفی
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

گذاشتن و گزاردن

در روزگاری نه‌چندان دور، در زبان شیرین فارسی، دو تا مصدر وجود داشت:

گذاشتن و گزاردن

به مرور ایام، مصدر گزاردن، تقریبا از بین رفت. هم خودش، هم مشتقاتش. مثلا ما نمی‌گیم: گزاردم، گزارده بودم و . . .

با این وجود، هنوز روح این کلمه، در آسمان زبان ما پرواز می‌کنه.? از کجا معلوم؟؟ الان عرض می‌کنم: ??

آیا شما به خودتان اجازه می‌دهید بگویید: ((دیروز نماز گذاشتم))؟

هرگز!!

آیا به خودتان اجازه می‌دهید بگویید: ((امروز می‌خواهم بروم بیمه بگذارم))؟

هرگز!!

آیا به خود اجازه می‌دهید که بگویید: ((من را سپاس گذاشت))؟

هرگز!!

چرا؟؟؟ چون روح ِبزرگِ مصدرِ گزاردن، چنین اجازه‌ای نمی‌دهد!! البته شما این روح را نمی‌بینید?، ولی حضور آن را در ناخودآگاه جمعی فارسی‌زبانان حس می‌کنید??.

بنابراین آنچه را که بتوان "گذاشت" با "ذ" بنویسیم. مثلا گلدان را روی میز گذاشت. می‌شود: گلدان‌گذار

آقای مدیر قانون جدیدی گذاشت. می‌شود قانون‌گذار

حالا آیا می‌تونیم بگیم: علی، سپاس جدیدی گذاشت!!!! سپاسگذار ?? نــــه، نمی‌شه!

ملاحظه می‌فرمایید که دُرُست در نمیاد، بنابراین سپاس را می‌گزاریم، و درنتیجه سپاسگزاریم. با زززز

دستور زبانزبان فارسیزبان شیرین پارسیگزاردنگذاشتن
گاهی، طنز و همیشه مهم! مطالبی می‌نویسم درباره سیاست، تاریخ، فوتبال، تخمه آفتابگردان، خورشت قیمه، زاپاس دوچرخه، ترک دیوار، سیم خاردار و . . .
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید