ویرگول
ورودثبت نام
علی محمدحسین
علی محمدحسین
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

علیه ترویج علم

اگر از عنوان این متن بدتان می آید حتما این متن را تا انتها بخوانید. علم به این خوبی؟ چرا باید با ترویج آن مخالف بود؟ شما را دعوت می کنم به استدلال های زیر، که بیشترشان معطوف به جامعه مروج علم فارسی زبان است اما به طور کلی به جریان های جهانی هم می پردازم.



فرض کنید بخواهید برای یک فرد نابینا توضیح دهید تابلو مونالیزا چیست و چرا یک شاهکار هنری است؟ حتما می گویید این تابلو یک پرتره از یک زن با موهای تیره و لباس مشکی است پشت او یک منظره طبیعی است و تکنیک های داوینچی به گونه ای بر این تابلو نقش بسته که هم گویا ناراحت است و هم خوشحال. انگار که به فرد تماشاچی نقاشی نگاه می کند و ... خب که چی؟ آیا تصویر مونالیزا در ذهن این فرد نقش بست؟ تنها اطلاعات عمومی که معلوم نیست چقدر مفید خواهد بود به این فرد منتقل می شود که اگر از او مجدد پرسش کنید اگر حافظه اش خوب باشد همین کلمات را مجددا طوطی وار تحویلتان می دهد.

کاری که مروجین علم می کنند!
کاری که مروجین علم می کنند!

گالیله می گوید کتاب طبیعت را به زبان ریاضیات نوشته اند شاید اینطور نباشد با این حال تمامی آنچه که هم اکنون به عنوان علم تجربی می شناسیم (science) یا بر مبنای ریاضیات است یا مملو است از مقولات پیچیده و اصطلاحات تخصصی که ابداع دانشمندان است برای توجیه آزمایش هایشان. وقتی می توانیم بگوییم بخشی از علم را فهمیده ایم که این معادلات را بفهمیم. اینکه حرف حسابشان چیست و کدامین آزمایش ها موید این فرمول است. یا از کجا فهمیدیم که فلان فرایند زیستی وجود دارد. این همان کاری ست که کتب درسی علمی انجام می دهند و به وضوح کاری ست بس بزرگ که فهم آن چندین سال تحصیل می طلبد و آخر سر هم در یک بخش بسیار باریک از علم متخصص می شوید و در نهایت هم اگر به مقامات عالی پژوهش برسید ممکن است یافته هایتان به کلی دیدگاه پیشین را نفی کند و مدل جدیدی جایگزین کند که معلوم نیست چقدر دوام خواهد داشت. امیدوارم قانع شده باشید که تصویر کسی که کتب ترویجی خوانده یا تحت تاثیر رسانه های ترویجی است به مونالیزای بالا شباهت دارد تا مونالیزای اصلی.

اینجاست که ترویج علم می تواند مضر شود تا مفید. نه تنها مخاطب را داناتر نمی کند که توهم دانایی در او ایجاد می کند و او را در جهل مرکب غرق می کند. خواندن کتب تروجی زمانی می تواند مفید باشد که من به پیچیدگی های فرمالیستی و اجتماعی علم آگاه باشم. در مورد طرز کار علم(فلسفه علم) حداقل دانشی داشته باشم. که وقتی مونالیزای کج و کوله بالا را بتوانم به تصویری حدسی از واقعیت علم تبدیل کنم. به نظر من کسانی که در یک رشته دانشگاهی پیش رفته اند درک بسیار بهتری از این محتواهای عامیانه دارند تا کسانی که به طور کلی با فضای علم بیگانه اند.

ذات ترویج علم چیست؟ با پیشرفت علم و نقش اساسی آن در زندگی بشر جریانی بوجود آمد که متخصصین ب زبان مردم و با بهره جویی از استعاره داستانی ساده و عامه فهم سرهم کنند تا بقیه هم به طور حدودی مطلع شوند در علم چه خبر است؟ اما سود اصلی این کار نه در بالا بردن دانش همگانی و گشودن درهای حقیقت مطلق به روی مردم عادی که در ایجاد اشتیاق و علاقه نسبت به علم است. چرا که آزمایش های علمی خرج دارند و این پول از مالیات مردم می آید و مردم باید بدانند دانشمندان در اتاق کارشان به چه چیزهایی فکر می کنند که این پول تامین شود. به همین جهت همواره در ترویج علم تم اصلی داستان این بوده که دانشمندان به بزرگترین سوالات بشر پاسخ داده اند، بشر به بزرگترین آرزو هایش رسید. اینگونه عناوین ژورنالیستی و توهم زا.

این آسیب شناسی ترویج علم است. مروج علم درست کار کسی است که به دور از این توهم ها اخبار علمی را به گوش مخاطبین برساند درست مثل اخبارگو ها. (اگر اخبارگو بی غرض یافتید احتمالا مروج بی غرض هم می یابید) ضمنا به مخاطب نشان دهد که علم یک داستان همیشه پایان باز است و در آینده چگونه تصورمان از علم می تواند فرق کند و مسائل باز چیست؟ دوست دارم در آینده به مصادیق ترویج علم خوب و بد بپردازم اما متن خیلی طولانی میشود و اگر حالش بود این کار را می کنم. تا آن زمان منتظر دیدگاه های شما در این مورد هستم در کامنت ها.


علمترویج علمعلم و دیندانش
لیسانس فیزیک شریفم ولی میخوام به طراحی صنعتی تغییر مسیر بدم، اینجا راجع به دانشگاه و رشته و گاهی هم مطالب علمی مینویسم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید