آنچه که امروز که به خوبی مشاهده میکنیم رقابتِ سخت و نفسگیر میانِ کسب و کارها در بازاری پر از کالاهای مختلف است. در چنین شرایطی فروش سخت میشود و زمانی که فروش خوبی نداشته باشید در تمامی امور مادی زندگی با مشکلات زیادی مواجه میشوید.
خوشبختانه حضور اینترنت، بازی فروش را تغییر داده است. کارها راحتتر، سریعتر و بهتر انجام میشوند. به همین دلیل است که هر شخصی این روزها یک فروشگاه آنلاین دارد.
هر کسب و کاری میتواند در اینترنت فعالیت خود را آغاز کرده و فروش بیشتری را تجربه کند. امّا مسئله اینجاست که اکثر آدمها فکر میکنند فروختن در اینترنت به معنی انتشار یک پست اینستاگرامی و کسب درآمدهای میلیونی است.
نه! همچین چیزی اصلاً امکانپذیر نیست. بلکه یکسری از قواعد، قوانین و مهارتهایی وجود دارد که برای بقای کسب و کار محکوم به یادگیری آنها هستیم.
اینستاگرام به تنهایی راه مناسبی برای کسب درآمد نیست. هرچند تعداد آنلاین شاپها در شبکههای اجتماعی روز به روز درحال افزایش است امّا این نشان دهندهی موفقیت همهی آنها نیست.
در عصر جدید به غیر از آشنایی با شبکههای اجتماعیی باید با مهارتهایی همچون ایمیل مارکتینگ، طراحی گرافیک، طراحی صفحات فرود، کپیرایتینگ و مدیریت وبسایت و... آشنایی داشته باشید.
این مهارتها به عنوان دارایی و سرمایهی دیجیتال شما شناخته میشوند و هرچقدر که سرمایه دیجیتالی بیشتری داشته باشید احتمال موفقیت هم افزایش مییابد.
صادقانه بگویم، تنها راهی که مردم به محصول یا خدمات شما جذب میشوند، محتوا است.
محتوای متنی، گفتاری یا تصویری برپایهی مهارتهای بازاریابی دیجیتال باعث میشود پیامِ فروش تأثیر بسیار بیشتری بر روی مشتریان بگذارد.
در کنار تمامی این مسائل زمانی که شما شروع به یادگیری مهارتهای جدید میکنید باید بدانید که علاقهی خود را چگونه با محتوا و فروش ترکیب کنید.
اگر به موسیقی علاقه دارید امّا عینک میفروشید باید بدانید که چگونه ارتباط بین عینک و موسیقی را پیدا کرده و محتوایی منحصر به فرد تولید کنید که مشتریان را به خود جذب کنید.
اگر فکر میکنید اینکار غیرممکن است پس بگذارید یک مثال واقعی به شما نشان دهم:
"اندی اشنایدر" یکی از افراد موفق در این زمینه است که پرورش ماکیان (مرغ) را با آموزش ترکیب کرد و هم اکنون محتوای فوقالعاده خود را در پلتفرم یوتیوب منتشر میکند. او با انجام اینکار به یک متخصص این صنعت شناخته میشود و طرفداران زیادی دارد.
زمانی که طرفداران زیادی داشته باشید هر محصول یا خدماتی که بخواهید را میفروشید.
به عبارت دیگر این علایق شما هستند که محتوای شما را منحصر به فرد میکند.
من در خانوادهای بزرگ شدم که پدرم کارمند اداره و مادرم کارگر کارخانه بوده است. شکستن ذهنیت کارگری و کارمندی به شدت سخت است.
هر دوی آنها عاشق این هستند که صاحب یک شرکت با ارزش چند صد میلیونی شوند امّا چنین چیزی با این ذهنیت امکان پذیر نیست.
زمانی که مشغول کار در یک شرکت یا اداره میشوید هیچوقت به دنبال مهارتی فراتر از چیزی که میدانید نیستید؛ صبح به صبح همان میز، همان محیط و همان کارها را تکرار میکنید.
به عنوان یک کارمند یا کارگر سعی میکنید هر آنچه که به شما محول شده است را به درستی انجام دهید. من هم زمان زیادی را در شرکتها مشغول به کار بودم و به خوبی میدانم اکثر وظایفی که به کارگران و کارمندان داده میشود را رباتها هم میتوانند انجام دهند با این تفاوت که رباتها خستگی ناپذیر هستند.
البته منظور من کوچک شمردن کار آنها نیست بلکه موضوع بر سر ذهنیتی است که ایجاد میشود. به عنوان مثالی دیگر اگر همچنان پدر و مادرم در سن 26 سالگی مرا کنترل میکنند نشان از ضعف من در کنترل زندگیام دارد.
شخصی که نتواند کنترل زندگی خودش را در اختیار داشته باشد چطور میتوند یک شرکت چند صدمیلیونی را به خوبی اداره کند؟
ذهنیت کارآفرینی به ما میگوید که نه تنها نباید از شروع مسیرهای جدید ترسید بلکه باید به سمت آنها رفت تا با مشکلات آشنا شده و راهحلهایی برای رفع مشکلات پیدا کنیم.
برای اینکه از ذهنیت کارمندی خارج شده و به درجهای بالاتر برسیم باید مهارتهای جدید بیاموزیم و آنها را در واقعیت به کار بگیریم.
نمیشود یک دورهی آموزشی بخریم، آنرا مشاهده کنیم و بگوییم خب ما این مهارت را یاد گرفتیم، حالا وقت معجزه است که پول بیشتری کسب کنیم. کاملاً مسخره است.
یک کارآفرین یا فرد موفق به خوبی میداند که باید ذهنی خلاق داشته باشد تا از چالشهای جدید عبور کند.
اگر نمیخواهید چنین ریسکی را انجام دهید بدانید که به زودی همه مردم شما را براساس فعالیتها و مهارتهای اینترنتی شما میشناسند. حالا انتخاب با خودتان است چون:
استخدام شما براساس رزومه شما در اینترنت خواهد بود.
فروش شما براساس پروفایل شما در اینترنت خواهد بود.
و زندگی ما وابسته به فضای اینترنت خواهد بود.
سؤال، نظر و نقد رو بدون سانسور برام بنویس♥