علی عرفانی
علی عرفانی
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

جِدّیسم بیانیه خیابان است / علی عرفانی

جِدّیسم سِقط است، درست همان وقتی که مادر (خالق) عق می‌زند و همه یک جا می‌گویند: حامله شده‌ای، حامله یعنی: روند تشکیل اثر در رحم، پس حامله هم صاحب اثر و هم محل شکل‌دهندگی آن است. در این راستا رحم، یک گالری ِ لحظه به لحظه در حال تکمیل ِ اثر، در انظار چشم‌های اندام ِ درونی‌ست، با این حساب، این اثر، یک پرفورمنس محض است، اگر نمایش را کمی به عقب ببریم، جدّیسم از پیش نطفه‌ی در مرحله ی تکامل است، جدّیسم همان اثر تشکیل شده-نشده، همان که در ابتدا مادر را وادار به عق‌زدن می‌کند است، همان که تلاش خود را برای بیرون آمدن از آن تنگ ِگوشتی انجام می‌دهد، همان که می‌خواهد این نمایش را عمومی کرده و به صحنه‌ی خیابان‌ها بکشد، همان که نمی‌خواهد حاصل رحم پروردگی باشد. (فاصله از نهاد قدرت، یعنی پیشنهاد مولد قدرت بودن را رد کردن) پس جدّیسم تنها یک مِیل است، یک میل ِبزرگ ِ کودک ِ درون، مخلوق، همان که کودک نامتشکل تلاش می‌کند خودش را از طریق دهان (تریبون خالق) بیرون بیاورد، چه ترفند شرافتمندانه‌ای، بیرون آمدن از سلول انفرادی، و درست از آنجایی که انتظارش نمی‌رود، از تریبون گفتمان ِ قدرت. یک هنر ِ براندازانه صحیح! جدّیسم فشاری‌ست که برای بالا‌آوردن تشدید می‌کند، تشدید می‌شود که در لحظه انتظار، با حرکتی آنی، خود را تکه تکه و هنوز به مرحله تکامل نرسیده، پخش کرده باشد به روی دیوارهای تمام شهرها، با لخته‌های خون و فضای سرخابی ِحالا دارد لیز میخورد و می آید به پایین، (و حالا یعنی همیشه / و به پایین یعنی برعکس ِ بالاروندگی میل ِ قدرت)، جدّیسم پاشیدن ساختار آناتومیک مخلوق است، یک قیام ِ علیه خالق، یک خود خالق گری محض، اثر ِ پیش از تولید و تولید اثر ِ پس از پاشیدن، به نمایش در آوردن قطعه‌های ساخت، تکمیل پازلی که تکه‌های آن روی مهره‌های دومینو طراحی شده‌اند، پازل-دومینویی که ریزش آن مایه تشکیل آن است! پس جدّیسم یک سقط توسط ِ خود مخلوق ِ در حال پیش‌برد وضعیت ِ خلق است، نه یک کورتاژ آگاهانه ی کثیف، که غالبن برمبنای معلول بودن اثر صورت می‌پذیرد، جدّیسم خود علت معادله است، یک ناسازگاری با موضع ِ قدرت، جدّیسم نا-بود اثری‌ست که خود را انتحار می‌کند و از این طریق یادگاری خود را روی تمام دیوارهای ِ دیگر دنیا و با اَشکال متفاوت برجای می‌گذارد، پس جدّیسم یک رویه‌ی انتقال است، انتقال از پوست ِ لطیف ِ بدنی، به پوست ِ زمخت ِ دیواری،  انتقال تتوی ِ طراحی ِ بدن به دیوار و تبدیل آن به یک گرافیتی ِ ناب تاریخی! یک اثر ِ خیابانی! یک اجرای تتو-گرافیتی ِ نامستقل از آرتیست آن! جدّیسم یک پاشنده‌ی ریزوماتیک است، یک حالا به جای اینکه با یک بدن به یک طرف می‌توانست برود، با بدن‌های تکه‌تکه همه‌جا می‌رود، یک به جای یک اثر آثار، یک هنر ِ تجسمی ِ عالی، ویژوآل آرت، یک شعر ِ دیداری، انگشت‌ها کنار کلمه‌ها و پاهای جدا از انگشت‌ها و کمی آن‌طرف‌تر کنار ناپیوستگی جمله‌ها، ساختمان ِ معنایی خاصی که حائز ِ ارتباط‌های دیجیتال‌واری با یکدیگر هستند، ساخت یک ساحت ِ هایپرلینکی که رجوع به هر عضو از آن، رجوع و امکان حرکت به سمت قسمت‌های دیگر آن را به ما یادآوری می‌کند! جدّیسم به نا-بودن می‌اندیشد، که نوع ِ دیگری از بودن است، نا-بود اثر/ متن، یک ضدِ وضعیت ِ مطلوب، یک عدم ِ محافظه‌کاری ِ دیدنی، حرکت به سمتی از پیش تعیین نشده و رکب خوردن نهاد ِ برتر قدرت، نمایش ِ در وضعیت ِ عدم اتصال و دسترسی به انبوه پلتفرم‌ها در وضعیت ِ دیسکانکت! حضور در مجامع ِعمومیِ مجازی بدون کلیک کردن بر گزینه‌ای به نام ِ لاگ‌این، جدّیسم یک دسترسی و حضور ِ همه‌جایی از مسیری دیگر است! شبکه‌ای هوشمند و ایجاد شده توسط خود ِ اثر! پس جدّیسم مبنای هوشمندی جدید خود است! یک خود ارتقا دهنده نوین، جدّیسم یک اثر دست ِ جمعی ست، دست ِ منطقی ِ مشترک ِ بدن‌های روانی، که بیرون از بدن‌ها حرکت می‌کند، یک عرفان ِ رزمی-روانی ِ کهن-نو، جدّیسم یک نقطه از فضای تعریف نشده است و ماها در آن هرکدام تنها تکه‌هایی به دیوار چسبیده و با خون‌های لخته‌شده بر چهره‌هایمان هستیم، جیغی از صورت یا صورتی از جیغ! و سقوط ِ صدا از ارتفاع ِ دهانی، در کمترین حالت ایجاد یک سرگرمی ذهنی می‌کند، سرگرمی‌ای به‌نام: ذهن ِ آزاد! بیرون نیامدن از مجرای مشخص، یک خود معلول‌گری اثر است، به رخ کشیدن ِ نهاد قدرت که چگونه سالم‌ها را نه برای خود سالم ها، که برای خود ِ قدرت تصاحب می‌کند، یک نمایش روبرویی ِ یک فرد ِ معلول با جاروی ِ شهرداری ست. نمایی از مافیای خیابان! جدّیسم نویسشِ نویز است، یک اختلال در روابط ِ بنیادین، یک علیه تعریف‌شدگی مطلق! جدّیسم شکست ِ خالق ِ در اجرای ساخت اثر متعهد است، یک پیدایش ِ نامتعهد، اثری ناممکن، یعنی وقتی انسان پاک‌کن را آفرید، جدّیسم یک ریزنده ی معنا، شکست ِ روایت متعین است. و این شکست خلق، که معنای ضمنی عدم قدرتمندی خالق ِ در اختیار نظام پدرسالاری ست، شکست آفریدگار است، شکست ِ جدی. تابستان 93/ نشر در فیس بوک / جدیسم یک اثر باز است/ مدام تکمیل شونده، بیننده تغییر و نمایش عدم تعین داده ها، پتانسیلِ در جنبش، شما خواننده ی ویرایش بعدی هستید. متن دوم. متن ابتدایی در آرشیو موجود است.
جِدّیسم سِقط است، درست همان وقتی که مادر (خالق) عق می‌زند و همه یک جا می‌گویند: حامله شده‌ای، حامله یعنی: روند تشکیل اثر در رحم، پس حامله هم صاحب اثر و هم محل شکل‌دهندگی آن است. در این راستا رحم، یک گالری ِ لحظه به لحظه در حال تکمیل ِ اثر، در انظار چشم‌های اندام ِ درونی‌ست، با این حساب، این اثر، یک پرفورمنس محض است، اگر نمایش را کمی به عقب ببریم، جدّیسم از پیش نطفه‌ی در مرحله ی تکامل است، جدّیسم همان اثر تشکیل شده-نشده، همان که در ابتدا مادر را وادار به عق‌زدن می‌کند است، همان که تلاش خود را برای بیرون آمدن از آن تنگ ِگوشتی انجام می‌دهد، همان که می‌خواهد این نمایش را عمومی کرده و به صحنه‌ی خیابان‌ها بکشد، همان که نمی‌خواهد حاصل رحم پروردگی باشد. (فاصله از نهاد قدرت، یعنی پیشنهاد مولد قدرت بودن را رد کردن) پس جدّیسم تنها یک مِیل است، یک میل ِبزرگ ِ کودک ِ درون، مخلوق، همان که کودک نامتشکل تلاش می‌کند خودش را از طریق دهان (تریبون خالق) بیرون بیاورد، چه ترفند شرافتمندانه‌ای، بیرون آمدن از سلول انفرادی، و درست از آنجایی که انتظارش نمی‌رود، از تریبون گفتمان ِ قدرت. یک هنر ِ براندازانه صحیح! جدّیسم فشاری‌ست که برای بالا‌آوردن تشدید می‌کند، تشدید می‌شود که در لحظه انتظار، با حرکتی آنی، خود را تکه تکه و هنوز به مرحله تکامل نرسیده، پخش کرده باشد به روی دیوارهای تمام شهرها، با لخته‌های خون و فضای سرخابی ِحالا دارد لیز میخورد و می آید به پایین، (و حالا یعنی همیشه / و به پایین یعنی برعکس ِ بالاروندگی میل ِ قدرت)، جدّیسم پاشیدن ساختار آناتومیک مخلوق است، یک قیام ِ علیه خالق، یک خود خالق گری محض، اثر ِ پیش از تولید و تولید اثر ِ پس از پاشیدن، به نمایش در آوردن قطعه‌های ساخت، تکمیل پازلی که تکه‌های آن روی مهره‌های دومینو طراحی شده‌اند، پازل-دومینویی که ریزش آن مایه تشکیل آن است! پس جدّیسم یک سقط توسط ِ خود مخلوق ِ در حال پیش‌برد وضعیت ِ خلق است، نه یک کورتاژ آگاهانه ی کثیف، که غالبن برمبنای معلول بودن اثر صورت می‌پذیرد، جدّیسم خود علت معادله است، یک ناسازگاری با موضع ِ قدرت، جدّیسم نا-بود اثری‌ست که خود را انتحار می‌کند و از این طریق یادگاری خود را روی تمام دیوارهای ِ دیگر دنیا و با اَشکال متفاوت برجای می‌گذارد، پس جدّیسم یک رویه‌ی انتقال است، انتقال از پوست ِ لطیف ِ بدنی، به پوست ِ زمخت ِ دیواری، انتقال تتوی ِ طراحی ِ بدن به دیوار و تبدیل آن به یک گرافیتی ِ ناب تاریخی! یک اثر ِ خیابانی! یک اجرای تتو-گرافیتی ِ نامستقل از آرتیست آن! جدّیسم یک پاشنده‌ی ریزوماتیک است، یک حالا به جای اینکه با یک بدن به یک طرف می‌توانست برود، با بدن‌های تکه‌تکه همه‌جا می‌رود، یک به جای یک اثر آثار، یک هنر ِ تجسمی ِ عالی، ویژوآل آرت، یک شعر ِ دیداری، انگشت‌ها کنار کلمه‌ها و پاهای جدا از انگشت‌ها و کمی آن‌طرف‌تر کنار ناپیوستگی جمله‌ها، ساختمان ِ معنایی خاصی که حائز ِ ارتباط‌های دیجیتال‌واری با یکدیگر هستند، ساخت یک ساحت ِ هایپرلینکی که رجوع به هر عضو از آن، رجوع و امکان حرکت به سمت قسمت‌های دیگر آن را به ما یادآوری می‌کند! جدّیسم به نا-بودن می‌اندیشد، که نوع ِ دیگری از بودن است، نا-بود اثر/ متن، یک ضدِ وضعیت ِ مطلوب، یک عدم ِ محافظه‌کاری ِ دیدنی، حرکت به سمتی از پیش تعیین نشده و رکب خوردن نهاد ِ برتر قدرت، نمایش ِ در وضعیت ِ عدم اتصال و دسترسی به انبوه پلتفرم‌ها در وضعیت ِ دیسکانکت! حضور در مجامع ِعمومیِ مجازی بدون کلیک کردن بر گزینه‌ای به نام ِ لاگ‌این، جدّیسم یک دسترسی و حضور ِ همه‌جایی از مسیری دیگر است! شبکه‌ای هوشمند و ایجاد شده توسط خود ِ اثر! پس جدّیسم مبنای هوشمندی جدید خود است! یک خود ارتقا دهنده نوین، جدّیسم یک اثر دست ِ جمعی ست، دست ِ منطقی ِ مشترک ِ بدن‌های روانی، که بیرون از بدن‌ها حرکت می‌کند، یک عرفان ِ رزمی-روانی ِ کهن-نو، جدّیسم یک نقطه از فضای تعریف نشده است و ماها در آن هرکدام تنها تکه‌هایی به دیوار چسبیده و با خون‌های لخته‌شده بر چهره‌هایمان هستیم، جیغی از صورت یا صورتی از جیغ! و سقوط ِ صدا از ارتفاع ِ دهانی، در کمترین حالت ایجاد یک سرگرمی ذهنی می‌کند، سرگرمی‌ای به‌نام: ذهن ِ آزاد! بیرون نیامدن از مجرای مشخص، یک خود معلول‌گری اثر است، به رخ کشیدن ِ نهاد قدرت که چگونه سالم‌ها را نه برای خود سالم ها، که برای خود ِ قدرت تصاحب می‌کند، یک نمایش روبرویی ِ یک فرد ِ معلول با جاروی ِ شهرداری ست. نمایی از مافیای خیابان! جدّیسم نویسشِ نویز است، یک اختلال در روابط ِ بنیادین، یک علیه تعریف‌شدگی مطلق! جدّیسم شکست ِ خالق ِ در اجرای ساخت اثر متعهد است، یک پیدایش ِ نامتعهد، اثری ناممکن، یعنی وقتی انسان پاک‌کن را آفرید، جدّیسم یک ریزنده ی معنا، شکست ِ روایت متعین است. و این شکست خلق، که معنای ضمنی عدم قدرتمندی خالق ِ در اختیار نظام پدرسالاری ست، شکست آفریدگار است، شکست ِ جدی. تابستان 93/ نشر در فیس بوک / جدیسم یک اثر باز است/ مدام تکمیل شونده، بیننده تغییر و نمایش عدم تعین داده ها، پتانسیلِ در جنبش، شما خواننده ی ویرایش بعدی هستید. متن دوم. متن ابتدایی در آرشیو موجود است.
خیاباناثر ناممکنهنر براندازانههنر علیه قدرتشبکه‌ی اثر
نویسنده، و باقی مشقات مخصوص ِ آن
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید